پروژه مونشات و توسعه اقتصادی و اجتماعی

 

کمال آذری-

 

هدف از این مطالعه تشریح گسترده برنامه هایی از توسعه است که می تواند سبب جهش توسعه اقتصادی اجتماعی محصور شده ایران به سطح کشورهای جی۸ در طی ۱۵ سال آینده باشد. راه دستیابی به توسعه سریع اقتصادی در ارزشمندترین ذخایر  بکر و استفاده نشده ایران نهفته است، از جمله جوانانی با تحصیلات بالا و توامند که بسیاری از آنها ایران را ترک کرده اند و اثر بخشی دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی تحصیلاتشان را در جای دیگر به ثمر می رسانند.

یک برنامه ی توسعه که مفصل و زودبازده در نظر گرفته شود، می تواند این گروه اثرگذار بر منافع ایران را به کار گمارد، اما چالش این است پیش از آنکه آنها سالخورده شوند طرحی مناسب برای فعال کردن کامل تواناییهای آنها و تبدیل کردن این استعداد بالقوه به یک مسئولیت اقتصادی برای کشور، ارائه و مهیا شود.

ایران یکی از بهترین جمعیت های تحصیکرده ی جهان را دارا می باشد و همچنین در طی این سی سال گذشته، این کشور بالاترین سطح فرار مغز را در جهان داشته است.(۱) این گروه از ایرانیان مهاجر ، به طور کلی ، در جایگاه موفق ترین جمعیت از مهاجران کشورهای پذیرنده یا میزبانشان قرار گرفته و توانمندی بالایی برای کارآفرینی و موفقیت اقتصادی از خود نشان داده اند. بخش عظیمی از این روحیه کارآفرینی از فرهنگ ایرانی سرچشمه می گیرد؛ چنانچه برای کسب اعتبار بیشتر، استانها  و فرهنگهای متفاوت بومی در ایران گرایش جدی به رقابت کردن در حوزه های اجتماعی و اقتصادی دارند. برای مثال، رقابت میان شهرهای لار و اهواز به توسعه هر چه سریعتر هر دو شهر کمک کرده است. این نوع رقابت ، که در بین بسیاری از استانهای وجوامع  ایرانی دیده می شود ، در صورتی که بتواند به طور مؤثر هدایت شود ، پتانسیل عظیمی برای توسعه سالم اقتصادی و اجتماعی ایجاد می کند. در صورت وقوع این  رقابت، استانها و نواحی در ایران می توانند از منابع منحصر به فرد خود  و خلاقیت ساکنان خود استفاده کنند تا به استانها یشان در مسیر سالم شکوفاشدن و رشد کردن مدد برسانند. رشد کار آفرینی محلی و منطقه ای کلید توسعه فزاینده هر اجتماعی است. چالش در  ایران مانند دیگر نقاط جهان، فهم  این نکته است که چگونه می توان به مناطق استانی اختیار داد تا منابع خود را به روشی سازمان یافته و استراژیک به کارگیرند. پروژه مونشات( Moonshot) برای تحقق این  هدف طرحی را فراهم آورده است.

پروژه مونشات یک طرح پانزده ساله توسعه با هدف دگرگونی کامل ایران در هردو حوزه اقتصادی و اجتماعی است. پروژه با ادغام کامل ایران در بازار جهانی و افزایش قدرت خرید روزانه ایرانیان مانند همتایانشان در دیگر  کشورهای پردرآمد، سرانجام خواهد گرفت. با این سطح از سازگاری  با بازار جهانی و  افزایش قدرت خرید مردم، کارگر ایرانی می تواند به مدت دو هفته به اروپا و یا دیگر نقاط جهان گذاران تعطیلات کند و فرزندانشان را به مدرسه دلخواهشان بفرستند و از آسایش زندگی سطح متوسط و رها از دغدغه و محرومیت، لذت ببرند. برای دستیابی به این اهداف، برنامه ای جامع و اراده جمعی برای تحمل درد و کار سخت، و  همچنین تعهد اجتماعی نیرومند لازم است. ما یک دوره توسعه تقسیم شده به مراحلی سه تا پنج ساله آنچنان که در ذیل ذکر شده است را در نظر داریم.

 

مرحله نخست: بازسازی و ثبات

نخستین دوره پروژه مونشات به بازسازی اقتصاد ایران مبتنی بر مدلی اقتصادی، عقلانی و پایدار مبتنی بر بازار با  همراهی تاکید بر شفافیت، نظارت و تعادل اختصاص خواهد یافت.

مرحله اول از جهتی سیاسی با اقداماتی در عرصه سیاست بین المللی خواهد بود، زیرا ایران برای ادغام مجدد در جامعه جهانی باید گامهایی بردارد، لذا برای این  مهم می باید سه هدف معین را دنبال کند: تکمیل عضویتش در سازمان تجارت جهانی( WTO)، عادی سازی روابط و ازسرگیری اتحاد با ایالات متحده آمریکا و دیگر ملل جهان، و شناسایی کشور اسرائیل، علاوه بر این، ایران باید دفعتا حمایت از سازمانهای تروریستی را پایان دهد و مطابق با معیارها و اصول حقوق بین المللی رفتار کند. این امر باعث می شود ایران بتواند دسترسی بسیار لازم به بازارهای بین المللی و سرمایه را بدست آورد.

در عین حال، ایران برای جواب دادن به امور داخلی اش تلاش خواهد کرددر حال حاضر حکومت متمرکز و ایدوئولوژی محوراش، شبکه های به هم فشرده ای از سلایق شخصی را  به دور مراکز قدرت تجمیع کرده است، و افراد متصل  به این شبکه  در پی اهداف خصوصی ای که برای غنی سازی و توامندسازی خود تخصیص داده اند هستند. در نتیجه، حکومت توسط حلقه کوچکی از افراد زورمند؛ کسانی که هیچ همدلی ای با منافع شهروندان ندارند، کنترل می شود. نظارت بی طرفانه از  سوی قوانین نظارتی و اقتصاد به معنای دقیق کلمه در حال حاضر در ایران موجود نمی باشدشرکتهای خصوصی و نهادهای صنعتی به حیات خود ادامه می دهند  اما نه بر طبق توانایی عرضه محصولات خود در بازار، بلکه از آن سبب که به مرکز قدرت متصل هستند. بنابراین، حکومت به کارفرما و آخرین مرجع تبدیل شده است و یک شبکه گسترده و در هم پیوسته از مشاغل بزرگ و کوچک را که از نظر اقتصادی درست نیست ، مدیریت می کند.

برای مقابله کردن با این رویداد، ما به تدوین برنامه های عملی ای نیاز داریم که اراده بر ختم این اقتصاد درون شبکه ای و فاسد دارد. اما باید دریابیم که عملیاتی کردن این امر اثری واقعی بر  زندگی مردم خواهد داشت. به همین سبب، برنامه های عملی ما باید کمترین تاثیر  منفی بر روی رفاه اجتماعی مردم داشته باشد. برای کاهش و به حداقل رساندن تاثیرات اجتماعی بر مردم و احیای اقتصادی ایران، دو مجموعه از برنامه های جداگانه از اقدامات نیاز است.

هر کوششی برای بهبود نهادهای دولتی موجود، مستلزم منابع بیشتری از لحاظ زمان و سرمایه در نسبت به راه اندازی تازه نهادهای جدیدی که صالح و کارآمد هستند، خواهد بود. بنابراین پاسخ، ایجاد ساختارهای حکومتی جدید یا تازه کردن آنها برای اداره، اجرا و ارائه خدمات اجتماعی و رسیدگی اجتماعی ضروری است. به گمان من، بهترین راه برای انجام این  امر ایجاد حکومتی دولبه با دو سطح از کارایی است. در چنین سیستمی، حکومت مرکزی باید وظایف تنظیمی و نظارتی را بر خدمات اجتماعی و رسیدگی اجتماعی که توسط حکومت محلی ارائه خواهد شد، تدارک ببیند، و حکومت های محلی، همچنین برای به عهده گرفتن پروژه های کارآفرینی محلی و منطقه ای به سرمایه دسترسی لازم را خواهند داشت؛ این تحولی ضروی و بسیار مهم برای بیان روایاتی نوین از تحولات اجتماعی خواهد بود.

توسعه دولت های جامعه-محور با فرایندی آزمون-محور حداقل در ده موقعیت متفاوت آغاز خواهد شد. گروههایی از فارغ التحصیلان دانشگاه و دانشجویان از زمینه های متفاوت، جامعه شناسان، انسان شناسان فرهنگی، اقتصاددانان، روزنامه نگاران، کارگرهای اجتماعی، بازرگانان کارآفرین به نواحی و مناطق دهگانه اختصاص داده خواهند شد تا یک پایگاه شناسایی، برای دریافت اطلاعات لازم از شهروندان مطلع برای هدایت و مستندسازی فرایند نوسازیجهت ایجاد روایت نوینی از موفقیتفراهم آورند. فرایند پیش روی نخبگان جامعه ، جامعیت فعالیت جمعی و تصمیم گیری، آزادی فردی و کارآفرینی را فراهم و تاکید خواهد داشت. تجارب این مجموعه ها به گستره دانش که به وسیله همه انجمن های کوشا به اشتراک گذاشته می شود اضافه خواهد کرد.

پس از بنیان گذاری ساختارهای حکومتی  دودمه( لبه) مرکزنواحی( پیرامون) محور، نهادهای کهنه می توانند همچون منابع ذخایر مشترک انسانی در تمام مدتی که نهادهای جدید امکان به کارگیری از تمام کارگران شایسته و با تجربه را دارند، به کار گرفته شوند. این موسسات جدید به کارمندانشان دستمزد مناسب خواهند پرداخت، اما  در عوض اصرار بر قدرت تولید ( ثمربخشی) بالا و صداقت خواهند کرد. آنها نیاز دارند تا تدابیری برای مقرارتی به دور از تبعیض و عاری از فساد را  تدارک ببینند، در حقیقت، شعار باید: « هیچ رفتار فساد آمیزی تحمل نخواهد شد»، باشد و می باید بارها و بارها تکرار شود. برای تأمین سرمایه های ملی از فساد و اطمینان بخشیدن به سرمایه گذاری بالفعل، یک بنگاه یاصندوق اعتماد ملی تاسیس خواهد شد و کلیه دارایی های بلندمدت دولت برای نگهداری ایمن به آنجا منتقل می شود.

نهادهای دولت مرکزی کنونی به مجموعه گوناگونی از حلال ها نیاز دارند، الغای بی چون و چرای آنها و فرستادن کارگران به خانه گزینه ای نیست که هر جامعه ای پذیرای آن باشد. با این وجود، دولت مرکزی بایستی برکناری سریع به همراه فسخ و انحلال کاملاش را طی پنج سال نخست فاز اول به تصویب برساند. هرچند، اگر برخی از کارمندانی که در حال حاضر در حکومت مرکزی  فعلی به کار گمارده شده اند بتوانند در دفتری مشابه در دولت جدید؛ بخش مرکزی یا محلی آن، قادر به یافتن کار باشند، اما کسانی که توانایی جذب را ندارند، با سرمایه ها و اعانه های دولتی برای کسب و کارهای جدید، از قبیل تعلیم و آموزش و  فراهم ساختن موقعیت برای یافتن مشاغلی که در سطح دولت محلی تدارک دیده شده استحمایت خواهند شد.

تجدید سازمان اقتصاد سیاسی ایران تأثیر شگرفی بر جامعه خواهد داشت. البته، پیش از امکان تحقق این فعل مهم، آموزش عمومی موثر و ارتباطات اهداف پروژه مون شات باید در اولویت قرار گرفته شوند. شهروندان باید به روشنی موضوع پروژه مونشات را بفهمند و حمایت کنند، و کسانی که به بیرون مشاغل دولتی منتقل می شوند باید از سیستم پشتیبانی موجود که آنها را به مشاغل جدید منتقل می کند، آگاه باشند.

همزمان با خلع ید دولت مرکزی، دارایی ها( سهام) تجاری اش به آهستگی در یک فرآیند شفاف که از ثروت اندوزی معدودی از هزینه های عمومی جلوگیری می کند به بخش خصوصی ایران منتقل خواهد شد. همه درآمد حاصل از فروشات جهت سود ملی به  صندوق اعتماد ملی خواهد رفت. ((هدف این فرآیند یافتن تیم های مدیریتی باتجربه برای ایجاد بسیاری از این نهادی تجاری سود آور و فعالیتشان خواهد بود.)) همگی تعهدات مانند حقوق معوقه کارگران و مزایای به تعویق افتاده به درصد سود مالکیت تبدیل خواهد شد  و این مشاغل به متقاضیان ایرانی و غیر ایرانی اش به طور یکسان پیشنهاد خواهد شد. اما ایرانی ها باید بخت نخست اداره این شرکت ها را در عوض فروششان به کمپانی های خارجی، داشته باشند.

تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۴۳۰.۷ ملیارد دلار گزارش شده است. هرچند در برابر نرخ قدرت خرید، نرخ ارزی که برابر با ارزش تمام محصولات و خدماتی است که در کشور تولید شده اند معادل قیمتهایی است که در آمریکا حدود ۱.۶۴ تریلیون دلار هستند.(۲) این شاخصه ها نشان دهنده آن هستند که قدرت خرید ایرانی ها نسبت به آمریکایی ها بسیار پایین تر است، و این یکی از شاخصه های فقدان سلامت در نظام مالی ایران است. من باور دارم که اگر اصلاحات اقتصادی و نهادهای مالی که پیشتر ذکرشان رفت انجام شوند در برنامه  پنج ساله  نخست، فاصله میان تولید ناخالص داخلی و برابری قدرت خرید به سرعت کاسته خواهد شد. این نوگرایی سبب رشد سریع اقتصاد ایران خواهد شد، اما دولت نیاز دارد تا بسیار هوشیار باشد و اطمینان حاصل کند که  منافع این تغییر رویکرد به قسم  منصفانه در بین شهروندان توزیع شدنی خواهد بود.

در پنج سال نخست پروژه مونشات باید تمام مظاهر بومی فساد اجتماعی و اقتصادی در کشور خاتمه یابد و موسسات نیرومند نظارتی ایجاد شود. اما این  امر بدون پشتیبانی یک جریان مکمل، مستقل، آزاد و نیرومند از رسانه های اجتماعی که در تضمین شفافیت و پخش صدای همه عقاید سیاسی نقش داشته باشد، انجام شدنی نیست. محدودیت های آزادی بیان و روزنامه نگاری باید برداشته شود.

طبق سیستم جدید، دولت مرکزی مقررات معقولی را بنیان و اجرا خواهد کرد. خدمات اجتماعی دولت نامتمرکز، کافی، فراگیر و موثر خواهد بود. دستیابی به این اهداف به کمپین ارتباطی بسیار موثر نیاز دارد تا اطیمنان ایجاد کند که جمعیت کشور بسیار مطلع هستند و همچنین آنها باید این موضوعات را  بین خود به اشتراک بگذارند. هنگامی که ملت به این سطح  از آگاهی دست یافت، سپس (صحنه) آماده توسعه اجتماعیسیاسی است، اما بدون دولتی توانمند  و نهادهای اجتماعی که از سوی مردم  قابل اعتماد هستند، چنین پیشرفتی محال است و ما هرگز نمی توانیم به اهدافمان برسیم.

 

 

 

 

مرحله ی دوم: همپوشانی جمعیتی

رهیافت ما به توسعه اقتصادی مبتنی بر کارآفرینی در حال توسعه است، برای انجام این ما به دسترسی به دانش مربوطه و تجربه موجود در سطح جامعهبه شمول جوانان تحصیلکردهنیاز خواهیم داشت.

پس از این که ده دولت نخست محلی ایراداتشان را در برطرف کردند،  ما به طرف رشد و توسعه اقتصادی دولتهای محلی در سراسر کشور حدود ۳۰۰ مجموعه به طور کلیپیش خواهیم رفت. آنها در گروههای صدتایی برای به اشتراک گذاری دانش شان به یکدیگر و حمایت از توسعه همدیگر تقسیم می شوند.

برای تدارک توسعه یک اقتصاد نیرومند جامعهمحور، ما نیاز به فهم عملی از استعداد و پتانسیل های فرهنگیاجتماعی ایران و همچنین نقاط ضعف آن داریم.

۱. ایران دارای جوانان تحصیل کرده فراوانی است که مشتاق مشارکت در توسعه ایجابی اقتصادی  کشور هستند.

۲. بین دو تا سه میلیون ایرانی در سراسر جهان پراکنده اند که انبوه بسیاری از آنها ثروتمند و تحصیلکرده هستند، و شمار قابل توجه ای از آنها بسیار شیفته ایران و هویت اجدادشان می باشند و این گروه می توانند نقشی کلیدی در انتقال دانش و سرمایه برای پروژه های گوناگون توسعه ایفا کنند.

۳. ایران به عنوان تولیده کننده نفت و گاز، باید ثروت کافی برای سرمایه گذاری در همه پروژه های متعارف تحصیل کند.

۴. موجود بودن بنادر مناسب و امکانات حمل و نقل شبکه ای درسرتاسر کشور کافی است اما پیشرفت های آینده باید مطالعه شوند.

۵. فرهنگ رقابت میان نواحی متفاوت کشور و افراد می تواند برای روند رشد اقتصادی کار آفرینی مفید واقع شود.

۶. در طی سده ها، کارگران ایرانی نشان داده اند که با محیط کار سازگار هستند، آنها با داشتن سطح بالایی از مهارت و فداکاری برای بهبود کیفیت کار کوشیده اند.

 

 

 آسیب پذیری ها و کمبودها

۱. کمبود منابع آبی به یک مشکل همه گیر ملی تبدیل می شود، و تاثیر بر همه بخش های گوناگون جامعه خواهد گذاشت.

۲. فقدان روایت موفقیت در  تاریخجوامع  مدرن ایرانی وجود دارد و در عوض ، خودپسندی فریبنده گذشته شکوهمند جانشین فداکاری برای جستجوی کمالات می شود.

۳. نبود بازارهای سرمایه ای جوامع محلی

۴. مشاهده اهمیت اجتماعی تامل شده بر حقوق و تقسیمات طبقه ای اشتباه

 

 

چیرگی بر کمبودها

جمعیت ایران در حدود ۸۵ میلیون نفر هست، برای جمعیتی با این تعداد کمبود آب همیشه تاثیر منفی دوام دار بر هر نوع از توسعه خواهد داشت. کارشناسان توسعه متذکر شده اند که منابع آبی جاری نمی تواند منبع قابل اعتمادی برای جمعیتی بیش از ۴۰ میلیون نفر باشد.

بنابراین، ما باید بکوشیم تا روشی جدیدی را برای رونق بخشیدن به ایران و راهی تازه برای زندگی ایرانیان  در اندازیم و توسعه دهیم. ایران حدود دوهزار و صد کیلومتر خط ساحلی  از خرمشهر تا بندر گواتر در سیاستان و بلوچستان دارد، اما به لحاظ تاریخی سواحل خلیج فارس و دریای عمان به نظر می رسند که بسیار بلااستفاده و نامطلوب بوده اند. آب و هوای گرم و مرطوب در تابستان برای مردم کوه نشین ایران تحمل ناپذیر بود؛ و به عنوان یک مجازت، مجرمان محکوم به زندگی در آنجا برای چند سال می شدند. ایرانیان هرگز هیچ علاقه ای به سفرهای دریایی  در سر نپروراندند، آنها برای نخستین بار در قرن هفدهم با کشتی های اروپایی که برای دادوستد در بنادر جنوبی تجمع کرده بودند مواجه شدند؛ و هرگز هیچ علاقه ای به آموختن درباره ناوبری یا اقیانوس نوردی نشان ندادند. ایرانیان به اروپاییان همچون انسانهایی بی دین و آزمند، کسانی که برای طلا هر کاری می کنند، می نگریستند و  باورنداشتند که می توانند از آنها بیاموزند.

این نگرش ایرانیان و شرایط اقیلمی خشن سبب توسعه نیافتگی این بخش از کشور بود، اما امروزه این( وضعیت جغرافیایی جنوب کشور) به معنای فرصت است: این می تواند به مثابه مرزی باشد که از تراکم جمعیت شمال کشور که آب های زیر زمینی را استفاده می کنند بکاهد. سواحل ماسه ای زیبا ، آبهای گرم خلیج فارس و تعدادی از جاذبه های مهم تاریخی و زمین شناسی به این منطقه پتانسیل گردشگری عظیم را می دهد ، مخصوصاً برای کسانی که از عرض های شمالی سردتر هستند.

آبهای گرم سواحل جنوب ایران همچنین پتانسیل بالایی برای آبزی پروی میسر می سازند، اقیانوس هند و ساحل شرقی آفریقا  درحال حاضر درزمره منابع شیلات جهان هستند اما صنعت شیلات محدود به محدوده آنهاست. اما ملل جهان در حال یادگیری چگونگی توسعه آبزی پروری پایدار هستند و ایران می تواند در آن شرکت کند. توسعه گردشگری و آبزی پروری همچنین می تواند انگیزه ای برای  گسترش صنعت دریایی میسر سازد. ساخت و نگهداری قایق های تفریحی و قایق های کوچک می تواند صنایع بسیار پرسود برای کارآفرینان منطقه باشد.

این پتانسیل ها تنها می توانند با حمایت افراد با انگیزه و دولتی که می تواند نیازهای اساسی زندگیاز جمله  تدارک نخستین نیاز، آب شیرینرا فراهم آورد، محقق می شود. موارد زیر برای رسیدن به یک استاندارد اساسی لازم است.

۱.پرورش گیاهان نمک زدا و پروژه آبیاری جوی، برای تولید آب شیرین. گیاهان ( جوی) در امتداد خطوط ساحلی می توانند برای پروژه های کشاورزی خرد و کلان و زندگی محلی بسیار معقول باشندرطوبت بسیار زیاد هوا می تواند یک منبع کم هزینه بسیار مناسب برای آب شیرین باشد که می تواند از طریق جمع کننده مه و یا فن آوری های پیشرفته تر جمع آوری شود.

۲. صنعت خنک سازی قوی برای تأمین خنک سازی خانه ها و خنک سازی صنعتی برای محصولات.

۳. خطوط هوایی مدرن قابل اعتماد. هم گردشگری و هم حمل و نقل غذاهای دریایی و سایر محصولات کشاورزی نیاز به یک سیستم حمل و نقل هوایی سریع ، ارزان و قابل اعتماد دارد. خوشبختانه، همکاری عالی بین صنعت گردشگری و حمل و نقل مواد غذایی فاسد شدنی وجود دارد تا مشاغل محلی عادی بتوانند به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشند که از این مشارکت سرمایه گذاری های محلی بهره مند  خواهند شد.

۴. صنعت بزرگ هتل داری، به همراه گزینه های متعدد برای هر درآمدی.

۵. زیرساختهای قابل اعتماد شهری

بر اساس برآورد من، مهاجرت به خطوط ساحلی جنوب نیاز به ساخت نزدیک ۱۴۰ ناحیه در امتداد ۲۱۰۰ کیلومتری ساحل خواهد داشت. بسیاری چالش های طبیعی و اقلیمی برای غلبه بر آنها وجود دارد، با این همه، این نواحی توانا به رونق یافتن خواهند بود اگر شیوه ای نوین از زیستن را اتخاذ کنند که آنها را با جهان طبیعی پیرامونشان در هماهنگی قراردهد. این امر یک تحول بزرگ اجتماعیاقتصادی خواهد بود و همچنین فرصتی برای ایران است که به یک پیشرو در زمینه ثبات پایدار در جهان تبدیل شود.

هیچ طرحی از توسعه نمی تواند موفقیت آمیز تلقی شود، در صورتی که هیچ منبع اشتغال زایی معقول و امورات زندگی راحت در کشور در دسترس نباشد. و بدون دسترسی کافی به آب، توسعه ایران غیر ممکن خواهد بود. تشویق ایرانیان به کوچیدن از سفره های موجود آب در مناطق شمالی و زیستن در هماهنگی با اقلیم  ایران یک ضرورت برای پروژه مونشات است.

 

 

 

 

مرحله ی سوم: اشاعه، پایداری و توسعه دوام دار

در هر ملتی توسعه اجتماعیاقتصادی از طریق سخت کوشی و کار سخت خلاقانه کارآفرینان، ایثارگری فردی و پایمردی انجام شدنی است. این تلاش ها تنها هنگامی می توانند موفقیت آمیز باشند که این چشم اندازها بخشی از همدلی جامعه باشند. برای این که ایران از ثروتی که تولید می کند بهره ای ببرد، این ثروت باید از طریق بازارهای محلی غیر فصلی بازیافت شده باشند. این چرخه ای را تولید می کند که توسعه بی وقفه در آن پایدار باشد. هدف مرحله سوم این است که این روند جهانی و بی دردسر در سراسر کشور انجام شود.

در مرحله سوم ، تمام تلاشها بر ترویج توسعه اجتماعیاقتصادی مبتنی بر اجتماع متمرکز خواهد بود که مؤسسات ماندگار ناظر دولتی( حکومتی) را با کنترل داخلی و مقابله در برابر فساد و اقتدارگرایی ایجاد می کند. همکاری اجتماعی، انصاف و توزیع عادلانه ثروت و یکپارچگی فرهنگی، همگی باید تضمین شود.

رقابت اقتصادی سالم شهروندان را ترغیب به حمایت از کارآفرینان محلی خود در ایجاد استانداردهای بهتر زندگی در جوامع شان می کند. در مجموع این تلاش ها رشد اقتصادی را افزایش خواهد داد و پایه و اساس را برای نسل بعدی کارآفرینان ایجاد می کند.

اما ایجاد و تنظیم دولت های محلی و نهادهای آنها به مهارت ، فداکاری و تعهد از طرف سازمان دهندگان و مسئولان اجتماع نیاز دارد. آنها باید اجتماعات را مدیریت کرده و معیارهای توسعه را برای پیگیری رشد اقتصادی ، استانداردهای زندگی و رفاه در بین مردم ایجاد کنند. از این طریق می توان اجتماعات و مقامات دولتی را با استانداردهای بالا نگه داشت.

ایجاد و آموزش تیم های رهبری اجتماع چالش برانگیز است. یک امکان این است ایجاد برنامه هایی در دانشگاه ها باشد که دانشجویان را در زمینه های علوم اجتماعی ، اقتصادی و روانشناسی فرد و جامعه در خدمات عمومی جهت فارغ التحصیل شدن تعلیم دهد.

سرانجام ، این جوامع فراگیر فرا می گیرند که برای آزادی فردی ارزش قائل باشند ، و از کارآفرینی حمایت و احترام بگذارند زیرا این امر محرک توسعه اقتصادی مداوم ، پایدار و کارآمد در ایران خواهد بود.

*مقالات مندرج در سایت نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»