« شورای مدیریت گذار» و راهِ پیشِ رو

دکتر سید روح اله قاسم زاده- هامبورگ

زمان مدیدی است که « جمهوری اسلامی» در سایه ی انفعال اپوزیسیونِ و یا چنددستگیِ مفرطِ آن در عرصه ی پراتیک، ضعف  تشکیلاتی، فقر تئوریک یا نبودِ استراتژیِ واحد، بالابودنِ ضریب شکنندگی ائتلاف ها و خودسرورپنداری برخی چهره های سیاسی، دست کم «وانمود» می کند که اپوزیسیونِ خارج از کشور  دیگر خطری برای تداوم « نظام سراپامقدسش»! به شمار نمی رود و فراتر از آن، به توهمِ « نفوذ هوش مندانه ی» نیروهای امنیتی- اطلاعاتی اش در لایه های گوناگون این مخالفان دامن می زند؛ توهمی که گاه گروه ها، احزاب و دسته جات اپوزیسیون با برچسب زنی های ناروا  (به ویژه اتهامِ سنگینِ همکاری با «رژیم») به یکدیگر، بذر باورپذیریِ آن را در افکار عمومی می پاشند. فارغ از درجه ی درستی یا نادرستیِ این پندار که خود نیز بر پیش فرض های قابل چالشی مبتنی است، می توان گفت که این موفقیت ادعایی رژیم می تواند با هرحرکت جمعی محوری از سوی اپوزیسیونی که حیات سیاسی خویش را در گروی زدودن نام دیگر « رقیبان»  نبیند به چالش کشانده شود.

با این رهیافت، می توان گفت اعلام موجودیتِ «شورای مدیریت گذار» – متشکل از گروهی از شخصیت های نام آشنای اپوزیسیون با محوریت مهندس شریعتمداری (دبیرکل شورا) – تیری بر این توهمِ نهادینه شده ی از سوی رژیم است که اپوزیسیون همواره با مهری منقش به بی عملی، انشعاب گرایی و واگرایی سرنوشتی محتوم دارد. واکنش شتاب زده ی مقامات رژیم به برگزاری نشستِ شورای مزبور و به ویژه مواضع تند سفیرِ گماشته ی آن در لندن را نیز باید در این راستا ارزیابی نمود. تشکیل این شورا و اهداف اعلام شده در سه سند منتشرشده ی آن فی نفسه  و صرف نظر از درجه ی مقبولیتِ خود شورا، می تواند تلنگری بر حاکمیت رژیم توتالیتری باشد که با اداره ی ایدئولوژیک کشور در داخل به «بی کفایتی» سیاسی و در عرصه ی بین الملل به « بن بست» سیاسی رسیده است و کارنامه ای مشحون از بی اعتباری بین المللی،  بی اعتمادیِ منطقه ای و بحران ناکارآمدی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دست دارد.

هفته ی نخست مهرماه سال جاری و در پیِ برگزاری نشست « شورای مدیریت گذار» در لندن ، خبر رسمی اعلام موجودیت این شورا به عنوان یک تشکل سیاسی جدید، در کوته زمانی به تیتر نخست صفحات مجازی بسیاری از  کاربران شبکه های اجتماعی تبدیل گشت؛ تیترها و هشتگ هایی با طعم انتقاد یا شعف. روانه سازیِ سیل ابراز شعف ها و موج انتقاد ها از شورایی که از یک سو هنوز در آستانه ی تمهیدهای تشکیلاتی و از دیگر سوی به دنبال ابهام زدایی از راه پرسش وپاسخ های رسانه ای است، اگرچه تاحدی به قضاوتی شتابزده می ماند ولی از منظری می توان گفت بازتاب رنگین کمانی از سپهر افکار و انتظارات عمومی و یا تضارب آرایی است که باید شورا در معادلات محاسباتی خود برای پرکردن خلأ قدرت در فردای براندازی لحاظ سازد.

قضاوت قاطع درباره ی دورنمای آینده ی شورا به « پیش گویی» و نه « پیش بینی» می ماند ولی می توان گفت فارغ از نوپابودن شورا و صرف نظر از برخی کاستی های ادعاشده به نظر می رسد شورا می تواند با ارتباط گیری گسترده با نخبگان، فرهیختگان و روشنفکران جامعه ی ایرانی به مثابه نیروی محرکه ای عمل نماید که در نهایت توده های مردم را برای گذاری مسالمت آمیز به حرکت وادارد. از بُعد ایجابی ،برانگیختیِ این پتانسیل در گروی ترسیم خطوط کلی روشِ تحقق اهداف، تلاش برای کسب مشروعیت مردمیِ فراگیر و مقبولیت حداکثری برای نمایندگی اپوزیسیون، خنثی سازی پروپاگاندای رژیم، سعه ی صدر تشکیلاتی، تقویت روحیه ی خودانتقادی، وحدت سیاست های ِاعمالی با اهداف اِعلامی، ارتباط گیری مستمر با واقعیات جامعه ی ایرانی و ارتباط سازمانی با مردمان داخل، تئوریزه کردن اهداف، میدان دادن به ناظران مستقل و ارائه ی گزارش عملکرد به شیوه ی علمی و توصیفی-آماری است. از بعُد سلبی نیز برانگیختیِ این پتانسیل نیازمند پرهیز از روحیات سانترالیستی یا فردمحور، دوری گزیدن از مشی محافظه کاری، پرهیز از کلیشه گرایی در مشی و هدف گذاری ها است.

بی گمان، بالابردن توان مقابله ی همه سویه با زیاده خواهیِ رژیمی که هیچ مخالفت و به قیاس اولویت گذار مسالمت آمیزی را برنمی تابد بیش از هرچیز درگروی وحدت همه ی گروه ها و احزاب اپوزیسیون و کنش گران خارج از کشور زیر چتر فراگیری است که ضمن درس آموزی از برخی خطاهای تاریخی (و گاه اجتناب ناپذیرِ) گذشته ی مبارزاتیِ اپوزیسیون، به بازآفرینی نقش اصیل مبارزاتی و بازتعریف استراتژی های سرنگونی و سپس اصلاح تاکتیک های مبارزاتی (با محوریت گذار مسالمت آمیز) برای « گذار بدون قید و شرط از جمهوری اسلامی» بپردازد. از این منظر، اعلام موجودیت شورای مدیریت گذار می تواند فرصتی تاریخی را بیافریند تا ضمن ریل گذاری اصولی برای شتاب بخشی به مبارزه ای دموکراتیک، مدنی و مسالمت آمیز علیه سیاست های ویران گر داخلی و خارجیِ رژیم، با آینده نگری همه جانبه، امنیت فرداروزِ آزادیِ میهن را تضمین نماید تا دیگر کسی با دستاویز قراردادن هراس موهوم از آینده ی بدون حکومت اسلامی، راه مبارزه ی هدف مند و اصولی با رژیمی به تمام عیار ستم پیشه را سد نسازد. سوگمندانه، منتقدان شورا در بازتاب برخی کاستی های ماهوی یا شکلیِ مورد ادعای شان به این نکته ی مهم اشاره نمی کنند که همزمان با واهمه ی بخش بزرگی از مبارزان داخل و خارج کشور از فردای ایران – که ریشه در هراس مفرط از « سوریه ای شدن» و «خشونت پایدار» در فردای « بدون جمهوری اسلامی» دارد- هدف تشکیل این شورا آن گونه که دبیرکل این شورا تصریح می نماید آن است که « جمهوری اسلامی برود و کسی هم این دغدغه را نداشته باشد که پس از رفتن جمهوری اسلامی چه بر سر مردم و کشور می آید». این شورا می تواند نویدبخش شکل دیگری از مبارزه باشد که ضمن مبارزه با انفعال گرایی در برابر رژیم ، برنامه های مدونی را برای نحوه ی مدیریت «موقت» کشور در  فردای « بدون جمهوری اسلامی» تدارک می بیند و بر راه حلی کم هزینه و پرفایده که همان گذاری دموکراتیک از راه مبارزه مدنی و مقاومت مدنی است تأکید می ورزد.

*مقالات مندرج در سایت نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.