شورای مدیریت گذار: هویت گرا یا برنامه محور؟

آرش آذرخش-

“شورا مدیریت گذار به نظر من یک  ائتلاف برنامه محور  است و باید بر همین سیاق به راهش ادامه دهد….شورای مدیریت گذار بخاطر برنامه محور بودن از یکسو و عدم انحصار طلبیِ قدرت طلبانه گامهای نخستین را در این رابطه بر داشته است و آغوشش برای همه کسانی که به گذار از رژیم جمهوری اسلامی، باور دارند باز هست. “

هویت گرایی در عالم سیاست همواره ره به انگیزاسیون، دگماتیسم و تنزه طلبی میبرد، چه در تاکتیک و چه در استراتژی. اما برنامه محوری در عالم اجتماع و سیاست از یکسو انعطاف در تاکتیک و نیز همگرایی و از سوی دیگر  عدم انحراف از مبانی و اصول مورد توافق در استراتژی را بوجود می آورد.

واگرایی در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی عمدتا محصول هویت طلبی های انتزاعی است و نه اختلاف در برنامه های سیاسی، ملهم از پرنسیپها و واقیعات اجتماعی.

زمان آن فرا رسیده است که همگرایی بر مبنای رئوس برنامه سیاسی، برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، جای هویت طلبی های واگرایانه را بگیرد، تا احزاب و سازمانهای سیاسی، روشنفکران و نخبگان، فعالین و مبارزان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ملی، حقوق بشری و … بتوانند جایگاه واقعی خویش را جهت به ثمر رساندن مبارزات پیش رو تا رسیدن به پیروزی، پیدا کنند

اگر مخالفین جمهوری اسلامی به این مرحله از رشد، ترقی و اعتماد متقابل برسند تا بدور از تنزه طلبی هویت گرایانه و بدون احساس گناه در کنار هم بنشینند و حول برنامه و پلاتفرم مشخص با هم داد و ستد کنند، افق های روشنی را در پیش روی خود خواهند دید. چون یکی از وجوهات سیاست، داد و ستد و بده بستانهای سیاسی است، که لزوما در تعارض با پرنسیپ ها و اعتقادات افراد و گروه های در حال داد و ستد با هم نیست.‌

به نظر من همگرایی و اتحاد در عالم سیاست، همانند یک ترکیب شیمیایی است. یک ترکیب شیمیایی اگر چه ویژگیها و کار کردهای  جدید و توانمند تری پیدا میکند، اما از یکسو بخشی از خصوصیات تک تک اجزای ترکیب شده را دارد و از سوی دیگر در انحصار ویژگیها و خصوصیت انحصاری  یک یا دو و …جزء  این ترکیب نیست.

متاسفانه در جامعه ما، هویت گرایی مانع چنین اتحادها و ترکیب هایی میشود و اتحادها یا به سبک همه با هم خمینی میشود، که سر آخر به همه با من و بیعت با من انحصار طلبانه و استبدادی و از بین بردن تک تک اجزاء ترکیب میشود و یا اتحاد و ترکیبی  نظیر شورای ملی مقاومت مجاهدین میشود که نهایتا در انحصار یکی از اجزای ترکیب یعنی مجاهدین در میآید.

همانگونه که دوست داریم تا در کنار کسانی که دوستشان داریم بنشینیم و احساس خرسندی کنیم، ناگزیریم در کنار کسانی هم بنشینیم که دوستشان نداریم بدون آنکه احساس گناه کنیم. این احساس گناه که عمدتا یک احساس مذهبی هم  هست، ناشی از همان احساس هویت گرایانه تنزه طلبانه است که حقانیت طلبی انحصار طلباته نیز می آورد. البته پدیده ای بنام قدرت طلبی و انحصار طلبی در قدرت، ثروت و معرفت هم، یکی از آفات جدی بر سر راه همگرایی ها، اتحاد و همبستگی است. در ادامه همین نوشته به این آفت اشاره میکنیم

در بسیاری از کشورهای اروپایی و نظامهای پارلمانتاریستی احزاب  چپ و راست و حتی راست و چپ افراطی  حول برنامه های مشخص با هم ائتلاف میکنند و یا دولتهای ائتلافی تشکیل میدهند، بدون اینکه پرنسیپهای خویش را به معامله بگذارند و از مبانی ارزشی  خویش عدول کنند.

میثاق های ما برنامه های سیاسی است نه هویت طلبی های انتزاعی

هویت گرایی، تنها از دل اعتقادات ایدئولوژیک بیرون نمی آید، بلکه تکیه بر سوابق مبارزاتی، تاکید مکرر بر فداکاری های مبارزاتی و شهدای خویش، توهمات ملی و سمبل پنداری خویش، وسعت پایگاه پوپولیستی و تشخص های کار سیستماتیک هم میتوانند هویت های خاصی را بوجود بیاورد. هویت هایی که احساسش منجر به حقانیت طلبی و واگرایی انحصار طلبانه و خود محورانه میشود.

صاحبان این گونه حقانیتها در داد و ستد های سیاسی، جهت رسیدن به دموکراسی و عدالت اجتماعی، همواره میخواهند، دست بالا را داشته و اعمال هژمونی کنند.

نتیجه اینکه هویت گرایی، در نهایت منجر به حقانیت گرایی هژمونیک میشود. در حالیکه برنامه محوری منجر به قانون مداری و پایبندی به توافقات جمعی با حفظ پرنسیپها و مبانی ارزشی.

سیاست، میدان اثبات حقانیت هویت گرایانه نیست، بلکه میدان به آزمون کشاندن حقانیت در عرصه عمل با تکیه بر توافقات جمعی و پایبندی به اصول مورد توافقی میباشد که تبلور آن را در پلاتفرم ها، اساسنامه ها و برنامه های سیاسی شاهدیم.

شورا مدیریت گذار به نظر من یک ائتلاف برنامه محور است و باید بر همین سیاق به راهش ادامه دهد.

اما اگر این شورا میخواهد در این رابطه پیشگام باشد، لازم هست تا بر ادعای خویش مبنی بر برنامه محور  بودنش استوار باشد و از هر گونه هویت طلبی جهت اثبات حقانیت خود شدیدا بر حذر باشد.

زیرا حقانیت جریانات و ائتلافهای سیاسی را باید در برنامه سیاسی، خطوط حرکتی، مشی مبارزاتی، توافقات مشترک، میزان شفافیت، روابط دموکراتیک و نهایتا پایبندی به همه آنها در عمل جستجو کرد.

در کنار هویت طلبی خود محورانه و حق طلبانه  که  یکی از آفات بسیار جدی بر سر راه، همگرایی ها و اتحاد و همبستگی در صفوف اپوزیسیون میباشد، آفت  بسیار مخرب دیگری که گریبان بسیاری از نیروها و افراد سیاسی را گرفته است، مسئله  قدرت سیاسی و کسب انحصاری آن میباشد.‌

بسیاری از نیروهای سیاسی به پیروی از تز لنین، مسئله سیاسی را با کسب قدرت سیاسی همسان میدانند و نقطه عزیمت فعالیت سیاسی را کسب انحصاری قدرت سیاسی میدانند.‌ به همین خاطر امر اجتماعی را امری ابزاری دانسته و در بهترین حالت دچار پوپولیسم شده و در پی جلب حمایت  توده های غیر متشکل و عمدتا نا آگاه هستند.، تا از فراز سر توده و به نیابت از آنها به صورت قیم مآبانه  قدرت سیاسی را قبضه کنند.

زمانیکه این آفت بزرگ در کنار آفت هویت طلبی خود محورانه و خود حق بینانه  قرار میگیرد، پدیده ای بنام همگرایی، اتحاد و همبستگی را به بهانه های  واهی به کلی زمین گیر  میکنند.

در مبارزات اجتماعی مطالبه محور اما، هیچ کدام از این دو آفات وجود ندارند

در آن مبارزات که در جایی دیگر بدان میپردازیم، میل به همگرایی، همبستگی و اتحاد شدیدا وجود دارد، اما بخاطر وجود استبداد مطلقه و سرکوب های تمام عیار ، امکان آن کمتر وجود دارد.

درست بر عکس جامعه سباسی، بویژه در خارج از کشور، که هم ضرورت همگرایی،  اتحاد و ائتلاف و هم امکان اتحاد و همبستگی و فعالیت های ائتلافی کاملا وجود دارد.

اما دو آفت هویت گرایی خود حق بینانه و قدرت طلبی انحصار طلبانه ، بخش اعظم اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به جای اینکه تبدیل به اپوزیسیون واقعی رژیم جمهوری اسلامی نماید، تبدیل به اپوزیسیون همدیگر کرده است.

اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی، بویژه در خارج از کشور که  ضرورت و امکان همگرایی و اتحاد  کاملا برایشان وجود  دارد، بجای آنکه در رابطه با چگونگی  بر کناری رژیم و گذار از رژیم جمهوری اسلامی  با هم همدلی، اتحاد و همگرایی داشته باشند ، در رابطه با جایگزینی و آلترناتیو جمهوری اسلامی با هم اختلاف، تفرقه  و دعوا دارند. دلائل عمده این امر نیز همانگونه که گفته شد وجود دو آفت کشنده هویت طلبی انتزاعی و خود محورانه از یکسو و قدرت طلبی انحصار طلبانه از سوی دیگر هست.

در حالیکه اگر عینکهای هویت طلبی و قدرت محوری را بر داریم و بجای آن عینک  پولورالیستی و برنامه محور   بزنیم  و به این امر باور داشته باشیم که قدرت، ثروت و معرفت در جامعه  به عنوان یک امر اجتماعی، از ان مردم است و نه در انحصار افراد و نیروهای سیاسی، روش کار ما به کلی فرق خواهد کرد.

افراد و نیروهای سیاسی به عتوان نیروهایی مسول و مبارز، سازمان یافته و با درایت باید در خدمت  آگاهی بخشی و  سازمان یابی توده ها و تبدیل آنها به حافظان اصلی دموکراسی پایدار و عدالت اجتماعی در مقابل رژیمهای توتالیتر، استبدادی و استثماری باشند.

وقتی با این عینک به جامعه، سیاست و قدرت سیاسی نگاه کنبم دیگر همه چیز عوض میشود.  افراد و نیروهای سیاسی در قالب سازمانها و احزاب سیاسی، نخبگان جامعه و  ….‌ میتوانند به راحتی در کنار هم بنشینند و هر چه در چنته دارند برطبق اخلاص گذاشته و رو کنند.‌

به قول شادروان سهراب سپهری، چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

سیاست، به هیچ وجه ، هویت گرایی انتزاعی خود محورانه و قدرت طلبی انحصار طلبانه جهت تصاحب دلارهای نفتی و رانت خواری نیست.‌

سیاست به معنی خودآگاهی بخشی به توده ها و کمک رسانی به سازمانیابی  توده ها جهت دخالت و مشارکت فعال خود مردم در رابطه با از بین  بردن رژیم جمهوری اسلامی و گذار از این رژیم جهت تحقق،  دموکراسی واقعی، دولت غیر مذهبی و غیر  ایدئولوژیک، پایبندی به تمامیت ارضی کشور و حقوق بشر و نهایتا رفع تمامی تبعیض های اقتصادی، سیاسی، ملی، مذهبی، جنسیتی و  … می باشد.

خوشبختانه مردم میهن مان گامهای بسیار بزرگی را علیرغم وجود یک رژیم توتالیتر مذهبی و تا بن دندان مسلح و سرکوبگر در مسیر آگاهی و سازمانیابی بر داشتند و توانستند، قوی ترین نوع جامعه مدنی را در خاورمیانه ایجاد کنند.

اگر بگوییم که جامعه مدنی ما چندین گام از جامعه سیاسی در رابطه با تشخیص ضروتها و تلاش جهت  محقق کردن آنها، جلوتر هست، حرفی به گزاف نگفته ایم. حال این وظیفه جامعه سیاسی است که  باید با درایت، مدیریت و سازمانبافتگی و با دور انداختن عینک هویت گرایانه انتزاعی و قدرت طلباته انحصاری رسالت تاریخی خویس را به انجام برساند.‌

شورای مدیریت گذار بخاطر برنامه محور بودن از یکسو و عدم انحصار طلبی ی قدرت طلبانه گامهای نخستین را در این رابطه بر داشته است و آغوشش برای  همه کسانی که به گذار از رژیم جمهوری اسلامی، باور دارند باز هست.

من خودم به عنوان یکی از حامیان شورای مدیریت گذار با حفظ انتقادات همدلانه ای که از خود شورا دارم، با این شورا همکاری میکنم.

*مقالات مندرج در سایت نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»