خیزش آبانماه

 

رضا شیرازی-

نظام جور و جنایت در ایران سرکوب دهشتبار را بطور بی سابقه ای در مهار اعتراضات آبان ماه به کار بست که همگان دیده و کثیری از ملت ایران آنرا تجربه کرد.

در یک نگاه گذرا به خیزش تاریخ ساز آبان ماه نکات زیر قابل توجه است؛

یکم -ساختار قدرت و مافیای ثروت به رهبری روحانیت تبهکار و فاسد، راهی جز سرکوب ندارد و سرکوب دهشتبار، تنها یک راه برای جامعه باقی گذاشته است و آن مقاومت و مقابله با خشونت دولتی ست و بس.

دوم – از خیزش دی تا خیزش تاریخ ساز آبان، چندین اعتصاب کارگری کارساز، تحصن معلمان و اعتراض زنان، دانشجویان و بازنشستگان و رانندگان را شاهد بودیم و این روال مبارزات جاری در ایران تا سرنگونی جمهوری اسلامی همچنان ادامه خواهد یافت. اما در هنگامه خیزش همگانی شکل مقاومت و شیوه مقابله با سرکوب گران تغییر کرده و در صورت لازم دشمن رودررو را با دستان خالی و سنگ براکنی و واژگون کردن اتومییل های سرکوب گران و ایجاد راه بندان در خیابان ها وجاده ها، قدرت در مقابل قدرت شکل می گبرد و بس.

سوم – تسخیر خیابان در مراحل اولیه و روزهای نخست در مقابل مستبدین در اصل مبارزات جاری را وارد مرحله کیفی می کند. نافرمانی شکل توده ای به خود میگیرد. ساختار ظالمانه حاکم را تماما نفی می کند و قدرت حاکم را به چالش می کشد و چنین پدیده غیرقابل تصوری که یکباره همچون آتشفشان فوران می کند همه برنامه های حامیان وضع موجود را درهمان آن مختل و شرایط اجتماعی جدیدی بوجود میاورد که ملت به قدرت واقعی خویش پی می بردند و بدان خودآگاه می شوند و همبستگی واقعی شکل می گیرد و …

برای گذر از استبداد، تجربه جامعه ما هم در نهضت ملی شدن نفت و هم در انقلاب ناکام بهمن نشان داد که اعتصابات سراسری در تثبیت تسخیر پیاپی خیابان نقش مهمی ایفا می کند.

تسخیر میادین و خیابان بطور پیاپی نه تنها نیروهای سرکوب گر را مستهلک می کند بلکه راه اعتصابات سراسری را هم هموار می کند. روشی که قادر است ضربات کاری و جبران ناپذیری به نظام سراوپا فاسد جمهوری اسلامی وارد نماید و در اصل زمینه های خیزش میلیونی ملت به سه موضوع در هم تنیده بستگی دارد که یکی بدون دیگری رهائی بخش نیست؛ تسخیر خیابان، اعتصابات عمومی در بخش صنعت، معدن، نفت و پتروشیمی بعلاوه اعتصاب سراسری کارگران،معلمان، پرستاران، رانندگان و بازاریان و همچنین مسئله حیاتی دیگر، همراهی و همبستگی بخش هائی از بدنه نیروهای نظامی با خیزش همگانی و شکاف غیرقابل ترمیم در میان بدنه اجتماعی نیروهای نظامی.

صدای پای انقلاب رساتر و شفاف تر از آن است که دیگر امروز کسی نشنیده باشد. تمامی اعتراضات خرد و کلان، همه تلاش ها و کوشش های معترضان به وضع موجود، جانفشانی صدها و هزاران ایرانی آگاه و خودآگاه در طی بیش چهاردهه جامعه ایران را آبستن تحولی کرده است که خشت و خشت آن با مقاومت عجین شده است.

گام به گام، مرحله به مرحله از همان آعاز دهه شصت و سپس خیزش دانشجویان در هیجده تیر هفتاد و هشت و سپس جنبش هشتادوهشت و سرفصل دی و آبان ماه هر یک در شکل گیری زمینه های انقلاب نقشی ماندگار ایفا کرده اند.

انقلاب گرسنگان آگاه به تبعیض و ستم، نه کاستی ها مشروطه را خواهد داشت و نه ناکامی های انقلاب بهمن را. زیرا مطالبات و خواسته ها کاملا روشن و نیروی اجتماعی آن از عمق جامعه سربرآورده است. بعلاوه مرجع جدیدی که خود از متن و بطن مردم است، یعنی فعالین اجتماعی، مدنی و صنفی همه، خواستار تغییر بنیادی اند. دیگر نه نهادهای همچون سلطنت و روحانیت و نه حتی روشنفکران طبقات متوسط وبالای جامعه در روند فوق چندان نقشی دارند و نه طرح و برنامه قدرت های خارجی در آن دخیل است. لذا اصالت و سرشت آن علیه بیداد و ستم طبقاتی ست و برخوردار از نیروی اجتماعی مشخص که تاکید به امر مشارکت عمومی و مطالبات طبقاتی در آن حرف اول و آخر را می زند. زیرا میلیونها انسان بیکار و فقیر، بدون اینکه بدنبال خونریزی, ویرانی و چپاول باشند در پی از میان برداشتن نظم موجودند که جز نکبت و فلاکت هیچ چیز دیگری را برایشان به ارمغان نیاورده است.

همه آنانیکه که خود را حامی کارگران، معلمان، زنان، زحمتکشان و ستمدیده گان می دانند بدون اما و اگر باید از انقلاب توده های عاصی حمایت کنند. اینکه سالهای سال سخن از سرنگونی، سخن از براندازی و گذر از نظام استبدادی به میان آوردند هم اکنون قادرند در حمایت از انقلاب مردم آگاه و اقشار فعال اجتماعی سخن گویند و گام بردارند.

ملت ما به رغم فشارها و سرکوب ها به رغم فقر و تنگدستی به خوبی آگاه است و می فهمد که برای رهائی از ستم و استثمار جز خیزش راه دیگری نمانده است و از طرفی در بطن و ماهیت جامعه جنبشی ما، خیزش ها برای مهار خشونت دولتی ست و هرگز خود مسبب خشونت نبوده و نیست.

طبقات برخوردار و بخشی از لایه های بالای طبقه متوسط، بطور یک ریز از خونریزی، دو قطبی شدن جامعه و بی سرانجامی انقلاب داد سخن می رانند. حال آنکه انقلاب در ایران نه یک انتخاب که یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. زیرا استبداد مذهبی جز از طریق انقلاب سیاسی نابود نخواهد شد. بگمانم برای به زانو درآوردن روحانیت، انقلاب سیاسی کم هزینه ترین راه است.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»