قاسم سلیمانی کشته شد

مجید ناصری-

قاسم سلیمانی به همان روش جنایتکارانه ای کشته شد که خودش هزاران بار، آن روش را در طراحی اقدامات تروریستی در خارج از ایران ، در کشتن بی گناهان، در سرکوب اعتراضات مردم  ایران وعراق و سوریه  بکار گرفته بود.

فرق کشته شدن قاسم سلیمانی به این چنین روشی جنایتکارانه توسط امریکا، این هست که قربانیان طراحی های قاسم سلیمانی در ایران، عراق، لبنان، مردمی ساده، بی گناه، حق طلب  و آزادیخواه بودند ، اما او خود یک جنایتکار بود، توسط او و تشکیلات سپاه قدس  بود که طرح های مالیخولیائی رهبر احمق و خودکامه رژیم در بوجود آوردن امپراطوری هلال شیعی در خاورمیانه و غارت کردن سرمایه های مردم ایران در جنگ های بی حاصل عملی می شد.

دامنه طراحی های جنایتکارانه قاسم سلیمانی تنها منوط به خارج از ایران نبود، بلکه نقش او در سرکوب خونین دی ماه ۹٦ و خصوصا در آبان ماه ۹٨، که طی آن هزاران جوان فرودست، بیکار، از عزیزان خانواده های ایرانی بی رحمانه به قتل رسیدند و هنوز هم از آمار دقیق آنها خبری نیست، قابل کتمان نیست. زیرا سپاه پاسداران رژیم ، نیروی  ضد مردمی بسیج ، حشد الشعبی، زینبیون، فاطمیون، همه مجموعا  نیرویی را به نام ” جبهه مقاومت اسلامی ” را تشکیل می دهند که رژیم حیات خودرا متکی به آن کرده است و با توسل به قهر و خشونتی که با این نیرو ها در خاورمیانه  و خصوصا ایران اعمال می کند، به حیاتش ادامه می دهد.

قصد از سازماندهی همه این نیروها ، تثبیت نظام فاشیستی ولایت مطلقه در خاورمیانه و در درجه اول خفه کردن اعتراضات حق طلبانه مردم ایران است و رژیم جمهوری اسلامی سال های مدیدی هست که از نان، آموزش، رفاه، بهداشت و درمان ده ها میلیون نفر از، فرودستان، کارگران، معلمین، بیکاران، بازنشستگان می برد و در گلوی نیروهای سپاه پاسداران، بسیج ، نیروهای سپاه قدس می ریزد .

ما از یک طرف کودکانی را می بینیم که در بیغوله ها، در خرابه هایی گلی، با لباس های مندرس، با پا های برهنه درس می خوانند و از سوی دیگر مدرن ترین ماشین های سرکوب ضد گلوله، صد ها هزارنیروی سرکوب مجهز به پیشرفته ترین لباس ها و سلاح های مخرب آلمانی، انگلیسی و امریکایی و روسی در خیابان ها می بینیم که  به بیرحمانه ترین شکل آنانی را که به این وضعیت اعتراض می کنند به قتل می رسانند.

من با کشته شدن قاسم سلیمانی، ترکش بغض های در گلو مانده مادران و پدران ایرانی که که حتی فرصت عزا گرفتن هم بدانها داده نشد احساس می کنم.

من با کشته شدن قاسم سلیمانی، صدای آه جانسوزدر سینه مانده  مادران و پدران : نیکتا اسفندانی، مجید شیخی، مهرداد معین فر، امیر حسین صادقی، حمیدرضا قبولی، رامین لمسه، محسن جعفر پناه ، امیر رضا عبدالهی، رضا حسن وند، آزاده ضربی، علیرضا نوری، مادر  داغدار تبریزی ابراهیم کتابدار  و پویا بختیاری و صد ها تن جوانان و کودکان که توسط تک تیر اندازهای جنایتکار سپاه و بسیج به شکل مستقیم به سرشان در خون خود غلطیدند، را احساس می کنم.

من با کشته شدن قاسم سلیمانی، در هم شکستن غرور سرداران شکم گنده و غارتگری که تیرباران جوانان و کودکان بی سلاح  در خیابان ها و شهرهای ایران را به پیروزی در کربلای 4 تشبیه کردند را احساس می کنم.

و بیچارگی ودرماندگی  رهبر ، خودکامه کودک کش ، که جوانان حق طلب را شرور می نامید و شکستن غرور خود “خداپنداری”  آخوند احمقی که در مقابل جوانان بی سلاح ایرانی “شیر”  است و اما در برابر موشک  “غیبی” ترامپ به روباهی تبدیل شده که تنها زوزه می کشد را احساس می کنم.

من از کشته شدن قاسم سلیمانی با موشک “غیبی” نیروهای امریکایی خوشحال نشدم، زیرا در آرزوی این بودم که روزی  او توسط مردم ایران در یک دادگاهی علنی به جرمان جنایات بی شمارش محاکمه می شد و رمز و راز همه  اعمال ضد مردمی اش  گشوده می شد، متاسف ازاین امر هستم که مردم ایران با کشته شدن او این فرصت را از دست دادند.

ما امروز و در روزهای آینده، شاهد سوز و گداز زیادی از طرف عوامل اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی و فرهنگی رژیم با همه جناح هایش خواهیم بود، امروز حسن روحانی اعلام کرده که :  امریکا با زیرپا گذاشتن تمام اصول و قواعد انسانی، حقوق بین الملل ، با غیر انسانی ترین سبعیت لکه ننگ دیگری را بر صفحات نکبت بار این کشور ثبت کرد”

این را رئیس جمهور برگزیده رژیمی می گوید که خود در ارتکاب جنایات ضد انسانی علیه ” مردم خود”  همه مرزهای انسانی ، عرفی و اخلاقی  را ریز پا گذاشته است ، آنانی که دانشجویان جوان را دست و پا بسته از پشت بام ها به زمین انداختند ، آنانی که هزاران انسان اسیر و زندانی را به قتل رساندند ، آنانی که انسان های زخمی را به حال خود رها کردند تا بمیرند ، آنانی که با تجاوز به دختران در زندان ها استقامت آنان را شکستند ، آنان را با گلوله های غیر مجاز ساچمه ای بدن های کودکان و نوجوانان ایرانی را سوراخ سوراخ کردند، آنان که جوانان ایرانی را دست و پا بسته  به جرم حق طلبی در رودخانه ها و سد ها انداختند، آنان که با جسم و جان عزیزان خانواده های ایرانی چنان برخورد کردند که گویی آنان هر گز از مادر زاده نشده بودند . آیا حق دارند از حقوق بین الملل و قواعد انسانی صحبت کنند؟

فرق ترامپ با خامنه ای در این هست که او برای حفظ “جان امریکایی ها”  قاسم سلیمانی را به قتل رساند، اما خامنه ای برای  حفظ خود  و رژیم پلید جمهوری اسلامی دست به کشتار مردم تحت ستم ایران می زند. وجدان های آزادی که در قید وبند و زندان هیچ ایسم و رسمی گرفتار نیستند و در گفتن حقیقت تابع هیچ مصلحتی نیستند.در این مورد چگونه قضاوت خواهند کرد؟َ

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»