“زن”، یک ماهیت جامع انسانی است

حمید سلیمی-

یک/ “زن”، یک ماهیت جامع انسانی است، یکی از دو نقش اصلی تعریف شده در ساز و کار هوشمندانه هستی. بر اساس تجربه عمر حدود چهل ساله خود معتقدم زن، در شکل کلی‌نگرانه و بدون بررسی نمونه های آماری، عقل خلقت و نمونه درخشان‌تر مدیریت انسانی است. نمونه ای داناتر، با توانایی وفق دهندگی بیشتر و توانا در جزئی‌نگری، که چنان که دیده‌اید و می‌بینید در بزنگاه‌های حساس به مراتب عاقلانه‌تر از مرد بررسی، تحلیل و ابراز عقده و نهایتا تصمیم‌گیری می‌کند. این نقش مهم اجتماعی که در طول قرن‌های اخیر – به ویژه قرن شانزدهم میلادی به بعد – همزمان با صنعتی شدن دنیا و مفیدشدن زور بازو و توانایی فیزیکی بدل به نقش دوم و کم اهمیت‌تر اجتماع شده است، با آسیبهای متعدد و مهلک و با زخم‌هایی خون چکان به عصر حاضر رسیده است: عصری که انسان به بلوغی نسبی رسیده و جایگاه و ماهیت زن در حال بازیابی است. البته با سرعتی بسیار کم….

دو/ تقلیل دادن نقش انسانی زن به نقشهای کم‌اهمیت تر اجتماعی – نظیر مادر، همسر، دختر، یار، و … – ظلمی‌ مضاعف به زنان است که شوربختانه در جوامع کم‌آگاه تر نظیر جوامع دارای رویکرد سنتی – مذهبی یا آموزش ندیده و …، این ظلم با استقبال چشمگیر جامعه زنان روبرو می‌شود. به رغم تغییراتی مهم، کلیدی و موثر در روند روابط انسانی کشور ما و با وجود توجه نسبی به بحث حقوق زنان، همچنان بسیاری از زنان حتی ساده‌ترین بخش وجودی خود را با نقشهای اجتماعی تعریف می‌کنند، و از زن بودن گریخته و به مادر بودن، دختر بودن، مدیر بودن و … پناه می‌برند. نه این که نقشهای اجتماعی بی اهمیت باشند، نه. این گزاره مطلقا احمقانه است و من سعی می‌کنم احمق نباشم. مساله من این است که این نقش‌ها به سادگی بر ماهیت انسانی زن چیره شده اند. زن بدون مادر بودن هم انسانی کامل است، بدون همسر داشتن، بدون عاشق یا معشوق بودن، بدون وفادار یا فداکار به کسی جز خودش بودن ….

سه/ آموخته‌ام زن – و مرد، انسان – ، به سبب ماهیت انسانی خود شایسته تحسین یا تنفر، انکار یا پذیرش و هر دوگانه انسانی دیگر است. کاستن از مسئولیت‌های نیمی ‌از جامعه انسانی به بهانه ضعیف‌انگاری – توسط مردان یا بدتر، توسط خود زنان برای گریز از مسئولیت- و سوق دادن نگاه اجتماعی به ارزشمندتر بودن ماهیت‌هایی نظیر مادر یا همسر – ، جنایت مضاعف در حق جامعه انسانی است، جامعهای که با مشکلاتی متعدد دست و پنجه نرم می‌کند و برای گریختن از انقراض نیازمند تمام توان خود است.

چهار/ آیا از این حرف می‌زنم که روز مادر – روز زن ایرانی مورد انکار یا نیازمند بازنگری است؟ نه. برعکس، بر این باورم روح جمعی زنان ایرانی چنان دردمند و آسیب دیده است که به هر بهانه‌ای نوازش شود، کم است. ما مردهای این کشور جبران قرن ها ستم را به زنان بدهکاریم. تمام حرف من این است که زن، به مثابه بخش مهم کالبد هستی، بخش زاینده و پویا و زیرک، بدون هیچ نقش‌مایه اضافی نیز شایستگی تمام برای این تحسین و نوازش را دارد.
همین.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»