بیماری کرونا در مصاف حاکمیت و مردم- عبدالله مهتدی

بیماری کرونا مهمترین خبر جهان شده و تا هفته­ها و شاید هم ماه­ها بعد همین طور خواهد ماند. اگرچه به نظر می­رسد در چین این بیماری تا حدودی مهار شده باشد، ولی در کشورهای دیگر مانند کره جنوبی، ایتالیا و بویژه ایران دارد بیداد می­کند. به نظر می­رسد که دو کشور اول با توجه به زیرساخت­های قوی بهداشتی و امکانات بیشتر و دولت مسئول بتوانند این بیماری را سرانجام تحت کنترل درآورند ولی در مورد ایران همه چیز نشان از آن دارد که این بیماری می­رود که ابعاد فاجعه­بار پیدا کند.

اکنون مشخص شده است که از دهم بهمن ماه مقامات پزشکی و سیاسی کشور می­دانستند که بیماری کرونا وارد ایران شده است ولی آن را کتمان کردند. این کتمان و حتی انکار آن به احتمال قوی برای تشویق مردم به شرکت بیشتر در راهپیمائی بیست و دوم بهمن و بویژه انتخابات دوم اسفند ماه بود. این قصور عمدی و در معرض خطر قرار دادن جان میلیون­ها انسان، با نسل­کشی عمدی پهلو می­زند و عدم صلاحیت جمهوری اسلامی برای حاکمیت را به خیره­کننده­ترین نحوی به نمایش می­گذارد.

شیوع بیماری کرونا محدود به ایران نیست و تلفات انسانی آن نیز همین طور. اما در ایران است که سیاست عامدانه حاکمیت و دیدگاه­های ایدئولوژیک آن موجب گسترش کنترل­نشده این بیماری شده و تصمیم به دروغ گفتن و گمراه کردن مردم نیز در بالاترین مراجع گرفته شده است. کاملاً ممکن است که سایر کشورها نیز در اتخاذ سیاست بهداشتی صحیح و درمان به موقع آن کوتاهی­هائی کرده و یا بکنند، اما تنها کشوری که این کوتاهی مرگبار را نه بخاطر یک خطای بهداشتی و فنی بلکه به عنوان یک تصمیم سیاسی در بالاترین مراجع گرفته، ایران جمهوری اسلامی است. چه کس دیگری در دنیا حاضر است این چنین خبیثانه آش یک تراژدی بزرگ ملی را برای مردم کشور خود بپزد و نامسئولانه با جان و زندگی میلیون­ها نفر بازی کند؟

البته حضرات خودشان را هم از تک و تا نینداخته و ایران را شفافترین کشور در زمینه اطلاع­رسانی از بیماری کرونا معرفی می­کنند. کسانی که از تأمین وسائل حفاظتی حتی برای کادر و پزشکی و درمانی کشور عاجز بوده و هستند و هنوز هم نمی­توانند دستکش و ماسک و مواد ضدعفونی­کننده اولیه به دست مردم و به داروخانه­ها و مراکز بهداشتی برسانند، از قمپز درکردن در مورد پیشنهاد کمک­رسانی به چین غافل نبودند و از لودگی و مزه­پراکنی و پیام دادن به زبان چینی دریغ نمی­کردند. آن­ها که خودشان را در پس ضخیم­ترین حلقه­های حفاظتی قرار داده و قرنطینه کرده­اند، بی­اعتنا به تلفات روزانه مردم و نگرانی­های آن­ها، اعلام می­کردند که این بیماری چندان مهم هم نیست و کافی است مردم با استمداد از امامان و بخصوص دعای هفتم صحیفه سجادیه به مقابله آن بروند. در حالی که ویروس کرونا داشت ایران را در می­نوردید و بسیاری از پزشکان و کادر درمانی می­دانستند و می­گفتند که باید هرچه زودتر باید به اقدامات پیشگیرانه از قبیل قرنطینه و لغو تجمعات دست زد، سوداگران دین مدت­ها مانع از این اقدامات ضروری شده و «رئیس جمهور» مملکت اعلام می­کرد که «به تعطیلی کشاندن کشور» توطئه آمریکا و استکبار جهانی است. فرماندهان سپاه پاسداران شیوع این بیماری را راحت به «جنگ بیولوژیک» آمریکا نسبت می­دهند، مقامات مذهبی اعلام می­کننند که فلز ضریح حضرت معصومه در مقابل ویروس کرونا مقاوم است و پائیین­تری­ها به ضریح لیسی می­افتند. تشخیص اینکه آیا گویندگان این دروغ­ها خودشان به آنچه می­گویند باور دارند و یا صرفاً دستگاه خرافه­پردازی تاریخی روحانیت برای تحمیق مردم و تحریف حقیقت این کار را می­کند، دشوار است، چرا که به­راستی جهالتشان با خباثتشان همسنگ است.

این بیماری باعث شده تا همه معایب جمهوری اسلامی دست به دست هم بدهند و یک تراژدی انسانی برای مردم ایران خلق کنند: فساد و دزدی فراگیر در بالاترین سطوح، عدم صداقت و عدم شفافیت، دروغهای عمدی و گمراه­کننده از طرف بالاترین مقامات، سوء مدیریت و ناکارامدی، ناتوانی و بی­لیاقتی، بی­مسئولیتی وبی­توجهی به زندگی و سلامت و امنیت میلیون­ها نفر از شهروندان، شلختگی و بی­برنامگی و ندانم­کاری، خرافه­پردازی و جلوگیری از روال کار صحیح علمی. آری، بیماری کرونا همه این «ویژگی­های» جمهوری اسلامی را در یک نقطه کانونی فشرده و جلوی چشم همه عیان کرد.

اما حال که با ترکیبی از جهالت و خباثت موجبات پخش گسترده این بیماری را در ایران فراهم آورده­اند، این بیماری می­تواند تمام زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه و از جمله خود حاکمیت را تحت تأثیر قرار دهد و پیامدهائی با خود داشته باشد که هنوز حتی به ذهن ما هم خطور نمی­کند. به هرحال این وضعی است که دچارش شده­ایم. چه باید بکنیم؟

الف. قبل از هرچیز، باید این بیماری را جدی گرفت. مردم، خانواده­ها، افراد باید از خودشان مواظبت کنند. رهنمودهای بهداشتی را با دقت و پیگیرنه اجرا کنند، از دید و بازدیدهای غیرضروری خودداری کنند، در اجتماعات، از جمله نمازجمعه­ها، مدارس و دانشگاه­ها شرکت نکنند. پیشنهاد می­کنم آئین­های نوروزی هم امسال برگزار نشود. بخصوص توصیه می­کنم در کردستان «مرکز همکاری احزاب کرد» از مردم بخواهد که امسال هیچ نوع مراسم و تجمعات نوروزی برپا نکنند. مردم ایران دست بگریبان یکی از بزرگترین بحران­های زندگی خود هستند. هستی و امنیت و سلامت خود را در خطر می­بینند و این را به اولویت اولشان تبدیل کرده­اند. ما هم باید اولویتمان همین باشد. برخورد مسئولانه، علمی و دلسوزانه باید راهنمای رفتار ما باشد. پانیک و اقدامات نسنجیده از سر وحشت، کمکی به کسی نمی­کند.

ب. در این شرائط باید همبستگی روحی و عملی بین مردم را تقویت کرد. باید ابتکارات و اقدامات مردمی علمی و صحیح برای کمک به همدیگر، کمک به خانواده­های کم­بضاعت، افراد آسیب­پذیر و مسن­ترها را تشویق کرد و سازمان داد. پاره­ای از این اقدامات هم الآن از طرف مردم و فعالان اجتماعی و پزشکی دارد انجام می­گیرد.

ج. در سطح دیگری باید قبل از هرچیز ابعاد فاجعه و ابعاد قصور جمهوری اسلامی و خطری را که از روی تصمیمات غلط برای مردم خود و مردم سراسر جهان ایجاد می­کند، به جامعه بین­المللی شناساند. جهان باید بداند که ابعاد گسترش بیماری کرونا در ایران بسیار بیشتر از اینهاست، آمارهای جمهوری اسلامی غیرواقعی است، سیاست­های آن غلط است و کارامدی آن برای روبرو شدن با این بحران بشدت ضعیف است. باید جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش کمک­های مستقل جامعه جهانی و ورود پرسنل پزشکی و تخصصی آن­ها به کشور نمود. آمریکا بودجه عظیمی برای مبارزه با کرونا در ایالات متحده و کمک به سایر کشورها تصویب کرده و به ایران هم پیشنهاد کمک داده و شاید تنها کشوری است که می­تواند در مقیاس بزرگ و تعیین­کننده به کنترل این بیماری و جلوگیری از تبدیل آن به یک فاجعه در ایران کمک کند. ناتوانی و بی­کفایتی جمهوری اسلامی در جلوگیری از یک فاجعه انسانی را باید به شورای امنیت سازمان ملل کشاند. همه اپوزیسیون ایران و بویژه شورای مدیریت گذار باید تلاش کنند بحث بحران کرونا در ایران را به شورای امنیت بکشاند و خواستار کمک مستقل بین­المللی بشوند. جمهوری اسلامی حق ندارد مردم کشور و سلامت و جان میلیون­ها نفر از شهروندان خود را گروگان سیاست­های جهان­ستیزانه، غرب­ستیزانه و آمریکاستیزانه خود قرار داده و ایران هم را به مرکز صدور این بیماری به سایر نقاط جهان تبدیل کند. باید تلاش کرد جامعه بین­المللی این خطر را بشناسد و در مورد آن اقدام کند. باید یک مرجع بین­المللی صاحب صلاحیت جهانی متکی به مشروعیت بین­المللی برای ارائه کمک­های درمانی و پزشکی مستقل به مردم ایران ایجاد شود. می­گویم «مستقل» و «دارای صلاحیت بین­المللی» چونکه مقامات رژیم جمهوری اسلامی عدم صلاحیت و عدم کفایت خود را برای این کار نشان داده­اند. این مرجع بین­المللی باید با جامعه پزشکی و درمانی ایران، در همکاری با آن­ها و از طریق آن­ها کار خود را به پیش ببرد و همه تلاش­های خود را برای مهار سریعتر این بیماری و نجات مردم ایران از یک فاجعه بزرگ به عمل آورد.

این بیماری نه ساخته و پرداخته رژیم است و نه در ایران آغاز شده است، اما بی­کفایتی، سوء مدیریت و فساد فراگیر رژیم حاکم مانع حل شایسته این بحران است. این بیماری تا هم الآن دامن مردم را گرفته و می­رود تا ابعاد بزرگتری هم پیدا کند و تمام جامعه را با سیاست و اقتصاد و معیشت و همه چیز تحت تأثیر قرار دهد. آنچه ما نیاز داریم احساس مسئولیت اجتماعی، مراقبتهای اکید خانوادگی و فردی، تقویت همبستگی بین مردم و سازماندهی ابتکارات مردمی صحیح برای کمک به همدیگر، توأم با شناخت از خیانت­های بزرگ و نابخشودنی حاکمیت جمهوری اسلامی، در جریان قرار دادن جامعه جهانی از ناتوانی حاکمیت در مهار این تراژدی و متقاعد ساختن آن به اقدام مستقل انساندوستانه، وارد آوردن فشار داخلی و بین­المللی به این رژیم برای در پیش گرفتن سیاست­های بهداشتی درست و تن دردادن به کمک­های مستقل بین­المللی است. این­ها باید در رأس تلاش­های اپوزیسیون ایران باشد. به طور قطع رژیمی که با بی­کفایتی و نادانی و سودجوئی و سوء نیت خود این بلا را سر مردم آورده، خود نباید سرپا بماند و جان سالم از این بحران بدر ببرد. اما لولائی که در شرائط کنونی وظیفه انسانی و اخلاقی ما را با کار سیاسیمان متصل و مرتبط می­کند، به نظر من، این­ها است.