فروپاشی اجتماعی یا رنسانس در ایران کدامین؟

رضا شیرازی-

همه ما کم و بیش می دانیم ابر بحرانهای اجتماعی و طبقاتی در ایران از هر نظر جامعه ما را احاطه کرده است تا جائیکه برخی از نویسندگان، متفکرین و حتی فعالین اجتماعی گه گاه از فروپاشی اجتماعی سخن می گویند.

پرسش پیش رو این است که کدامین اقشار در فروپاشی اجتماعی، تحکیم روابط استثماری، فرهنگ خرافه گرایی موثرند؛

در اصل برای پاسخ به پرسش فوق شاید لازم است که در پس و پیش هر بحران اجتماعی و حتی فرهنگی، بتوانیم نیروی که خردگرایی را نفی و به دنبال ترویج احساسات کور مذهبی ست به خوبی بشناسیم و از نتایج مخرب ترویج خرافه پرستی سخن گوئیم.

به گمانم قشر روحانی در ایران که هم اینک در تمامی عرصه های آموزشی، رسانه ای، فرهنگی، حتی نظامی و امنیتی نفوذ غیرقابل انکاری دارد، بعنوان جریان و نیرویی تلقی می گردد که اندیشه و افکار و پراتیک و عمل آن در تضعیف همبستگی عمومی و در جهت فروپاشی اجتماعی است. چرا که این قشر یک ریز بدنبال ترویج خرافه پرستی و بس.

همین قشر سازمان یافته که امکانات عظیمی را حاکمیت برای او فراهم کرده است از هر بحرانی سود می جوید تا اندیشه و افکار منحط حوزه را به جامعه القاء و تحمیل نماید تا شاید بتواند هم منافع خود را تامین کند و هم در ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی نقش خود را ایفا نماید.

براستی رشد فرهنگ عمومی و اجتماعی در ایران به حدی ست که بتواند تقلای قشر روحانیت را بی اثر کند؟ و در یک روند و فرایند جدال خردگرایی با خرافه پرستی، زمینه های گام نهادن به رنسانس در ایران مهیا گردد؟ پیوند جدال فوق با فراز و فرود جنبش اجتماعی و مبارزات جاری چه نسبتی دارد؟

*مقالات مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»