رابطه مردم با بورس تهران از نظر روانشناسی

اکبر دهقانی ناژوانی-
این مذهبیون جنایتکار به خدای ذهنی خود، یعنی احساس کور مذهبی لبیک می گویند و این بورس را در بوق و کرنا می کنند و مردم فریب خورده با پولهایشان سهام بورس را دسته دسته می خرند.

حاکمان رژیم جمهوری اسلامی دندان‌های مردم را شمرده اند و می دانند که  مردم شیره جانشان کشیده شده و به آنها اطمینان ندارند، ولی با وجود این از  سر این مردم دست بردار نیستند. مردم ایران از  روی فقر و  بی کاری و بی عقلی چرخهٔ زندگیشان خوابیده و ته ماندهٔ سرمایه آنها در حال نابودی و بی ارزش شدن است، برای مثال مردم مقداری پول نقد دارند که در خانه و یا در بانک‌ها  بوده و ارزش پولشان مرتب  کم می شده . برای اینکه تا حدودی جلوی ضرر پولشان را بگیرند به بورس تهران روی آورده اند که تا شاید چیزی به این  پولشان اضافه و جبران بی ارزش بودن پول آنها  بشود و بعضی ها هم ته مانده سرمایه خود را فروخته و به پول نقد تبدیل و آماده اند که این پول را به بورس تهران بگذارند، یعنی مردم در چه کنم، چه نکنم گیر کرده اند و آنها به خود می گویند که از اقتصاد و در آمد که چیزی  حاصل نشد، از سود بانکی هم که چیزی عاید ما  نمی  شود. پس امیدوارند که شاید، شاید انشاءالله و رحمان، گوش شیطان کر  این بورس تهران برایشان یک  معجزه ای بکند. مردم که در این چهل و دو سال عقل خود را از دست داده از روی ناعلاجی و  فقر و  بی عقلی دست به یک ریسک بزرگی می زنند و حداقل دل خود را به این ماسماسک ها و فلش ها روی تابلو های بورس  تهران خوش می کنند که مرتب  دارند قیمت بورس را بالا می برند و  با اینها  مردم دل خود را گرم می کنند . همین دل خوشی کاذب ترس را از آنها می گیرد و آنها در این دل خوشی به خواب غفلت فرو می روند. این دل خوشی کاذب در ذهن این مردم مانع از  دخالت عقل  می  شود که این عقل بخواهد کمی فضولی در کار پر خطر این بورس بکند و عقل برای این مردم رنگ می بازد. اگر بخواهیم ا ز نظر  روانشناسی  رابطه بورس تهران را  با این مردم مؤرد بررسی قرار دهیم که دانستن آن  برای این مردم خیلی مهم است باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم که در ذهن این مردم به برکت مذهبیون و  ولایت فقیه  در این چهل و دو  سال چه می گذرد.

رژیم  پوشالی جمهوری اسلامی که با عقل میانه ای نداشته و ندارد و فقط در ذهن افراد طرفداران این رژیم احساس کور مذهبی افراطی قرون وسطایی است. این رژیمی های ولایت فقیه به خاطر این احساس کور مذهبی و جا انداختن آن در ذهن مردم  دست به هر کار نامشروع  زده اند.

از طرفی این دار و دسته ولایت فقیه کسانی را پست و مقام داده اند که  مثل خودشان عقل نداشته و احساس کور ، بخصوص احساسکور مذهبی داشته اند و دارند و مجیزگوی ولایت فقیه بوده اند و هستند و این افراد زیر نظر و فرمان ولایت فقیه از روی بی عقلی و احساساتی برخورد کردن  تا به حال خرابکاری زیادی کرده و می کنند و اگر هم دیدند که کسان دیگری خرابکاری می کنند صدایش را در نیاورند که تا گند کار خود و گند کار ولایت فقیه بیرون نزند و به این طریق به غیر از خرابکاری و چپاول کار دیگری نکرده اند، در نتیجه آخوندها با کمک این افراد مزدور خود کسانی که یک نیمچه عقلی داشته اند و اعتراضی هم کرده اند را با زور و دروغ و ترس و وحشت و شکنجه و اعدام  سرکوب و عقل را از ذهن آنها دزدیدند و به جای عقل در ذهن مردم ترس، بی سوادی، نفهمی، راکد بودن ، سکوت، خیالپردازی و افکار پوسیده مذهبی جایگذین کرده اند و عقل را  در ذهن مردم نابود و یا ضعیف و بی خاصیت و احساس مردم راهم کور کرده و این احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بر ذهن،  بر جسم و بر روح این مردم حکومت پیدا کرده است، البته این احساسکور مذهبی در زمان شاه نطفه آن در ذهن مردم ریخته شد و خمینی و دار و دسته اش از کارهای غلط رژیم شاه سوء استفاده و این نطفه احساسکور را رنگ مذهبی به آن دادند و کم کم در ذهن مردم آن را رشد داده و به حکومت مطلقه ولایت فقیه رساندند ، چرا حکومت مطلقه ولایت فقیه؟چون بشر  برای زندگی کردن به احساس و عقل احتیاج دارد و  این دو در برخورد با موضوعات و تصمیم گیری ها و در رابطه با واقعیتها لازم و ملزوم همدیگر بوده و هستند و  این دو برای تنظیم و کنترل جسم، ذهن و روح حیوانات، بخصوص انسان به همدیگر کمک می کنند. در جایی که به هر دلیل عقل و یا احساس نتوانند رشد کنند بشر از درون کم می آورد و قادر نیست که جسم و روحش را با محیط طبیعی و اجتماعی وفق بدهد و هماهنگ کند، برای مثال در ایران خودمان چندین قًرن، یعنی حدود هزار و چهارصد سال است که پس از حمله اعراب به ایران به برکت کم عقلی عربهای بیابانگرد و احساسکور مذهبی و ناسیونالیستی کور عربی مردم ایران از عقل کم آورده اند و‌ در ذهن آنها  عقل ضعیف و احساس بدون یاور عقلی رشد کرد و در تصمیم گیری ها و  در برخورد با واقعیتها ناتوان و  به مرور به احساسکور تبدیل شده است و این احساسکور در ذهن مردم جایش را به احساسکور مذهبی افراطی عربی داد، چون احساسکور مذهبی و ناسیونالیستی عربی خیلی افراطی تر و خشن تر بود و خودش را با زور سر نیزه به مردم ایران غالب کرد و کلا رشد احساسکور مذهبی و  احساسکور ناسیونالیستی به این خاطر است که عدم علم و بی عملی باعث می شوند که کم کم عقل در ذهن مردم خیلی ضعیف بشود و کار عقلی صورت نگیرد.

بعد از حمله اعراب در این چند قرن این احساس کور بی یاور عقلی در ذهن  مردم ایران حکومت می کند و برای تنظیم و کنترل جسم، روح و ذهن بشر  در رابطه با محیط طبیعی و اجتماعی ، بطور کلی واقعیتها مجبور است که به تنهایی و بدون یاور عقلی همه چیز را سرهم بندی و برای توجیه آنها به دروغ متوصل شود و به مرور به این وضعیت عادت کرده و در ذهن فرد و افراد عقل غایب و غریبه  بوده و هست و هر فرد از نظر جسمی، ذهنی و روحی به این احساس کور و این دروغ‌ها  و سرهم بندی و توجیه گرایی های آن خو گرفته  و عادت کرده و به آنها معتاد شده و  زمان که مرتب سپری می شده به مرور این احساس کور کور تر و بر ذهن، جسم و روح فرد غلبه و بر آنها حکومت مطلقه پیدا می کرده است، بخصوص در طول عمر ننگین جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، عقل بی عقل و احساس کور ناسیونالیستی هم در ذهن مردم ضعیف و جای خود را به  تمام معنی به احساس کور مذهبی داده که کم و بیش ریشه عرب جاهلیت را با خود دارد، یعنی حکومت مطلقه احساس کور  مذهبی ولایت فقیه  ناب محمدی که سر گُنده آن در سر مذهبیون و آخوند های ولایت فقیه و سر کوچک آن در ذهن مردم ایران جا خوش کرده و سر مردم را مثل خوره می خورد و این احساس کور مذهبی هیچ  نو عقلی را بر نمی تابد و تحمل نمی کند. بدتر از همه این است که وضعیت اکثر افراد در جامعه ایران کم و بیش مثل هم است و همه فقیر، کم سواد، بی عقل، تنبل، راکد، خرافاتی و ذهنگرا هستند و این ارثی بوده که از رژیم شاه و بخصوص رژیم جمهوری اسلامی گرفته اند و خود این مردم گرفتار  این گنداب احساس کور  مذهبی و آن را مثل اپیدمی و یا بیماری واگیر به همدیگر انتقال می دهند ، یعنی این تو دهن آن نگاه می کند و آن  تو دهن این و در هم تاثیر  متقابل می گذارند و  هر چیزی را از روی اجبار  و نا علاجی به همدیگر القاء و تلقین می کنند و این وضعیتی بوده که مردم در این چهل و دو سال حکومت ولایت فقیه داشته اند. برای فهمیدن این مهم با همدیگر  وضعیت مردم ایران در رابطه با همین بورس تهران در همین یکی دو سال اخیر  را از نظر روانشناسی  مؤرد بررسی قرار می دهیم.

اول احساس کور مذهبی در ذهن مردم  را مؤرد بررسی قرار می دهیم و بعد احساس کور رژیم آخوندی را. احساس کور مذهبی بر ذهن این  مردم  کم عقل حکومت مطلقه دارد و از مردم می خواهد که به این بالا و پایین رفتن بورس تهران دل خوش کنند و جلوی عقل ضعیف مردم را می گیرد که در کار  خودش ، یعنی کار احساس کور  مذهبی در ذهن این مردم، بخصوص در باره این بورس دخالت و فضولی نکند و این احساس کور  که مردم را بر اثر فقر ، کم عقلی و بی سوادی درمانده و عاجز می بیند از این وضع خیلی راضی و حکومت خود در ذهن مردم را صد در صد می بیند و برای اینکه خودش بیشتر در ذهن این مردم مطرح شود و وانمود کند که او است که حرف اول و آخر را برای آنها می زند. این احساس کور  مذهبی از ضعف عقلی مردم سوء استفاده و آنها را بدون حساب و کتاب تشویق می کند که چندرغاز خود را به این  بورس های تهران بسپارند و  مردم در ذهن خود با این احساس کور بگومگو دارند و این احساس کور ذهن هر کدام از این مردم را در عالم خیالات به وسوسه می کشاند که مثلا ببین همه دارند پولهایشان را در بورس سرمایه گذاری می کنند، ببین که شاخص های بورس هر روز دارند بالا می روند و اگر یک میلیونت‌ را به این بورس بگذاری فردا دو میلیون خواهد شد و مردم بی عقل،  محروم ، زجر کشیده و مردد که عقل ضعیف آنها گرفتار این احساس کور است قدرت تشخیص درستی ندارند و از طرفی دیگر به این احساس کور و دروغ هایش در ذهن خود سالیان سال است که عادت کرده اند و از نظر جسمی ، ذهنی و روحی به این احساس کور وابسته و  از دروغهایش خوششان می آید، چون متناسب با ذهنیات آنها و با آنها آشنا هستند، چون در هر مؤرد خوب یا بد این احساس کور بوده که همیشه برای آنها تصمیم می گرفته است و مردم با عقل غریبه  بوده و هستند، پس بنابراین همیشه برای تنظیم جسم، ذهن و روح خود به این احساس کور در ذهن خود احتیاج داشته و دارند. نهایتا  از روی ناعلاجی و بی عقلی در ذهن خود برای چندمین بار تن به سلطه احساس کور  در ذهن خود می دهند و گرفتار وسوسه این احساس کور شده و دروغ های آن را باور می کنند و این احساس کور که خودش را پیروز  بر ذهن این مردم می بیند به این مردم درمانده و عاجز بی عقل می گوید پس چرا معطل هستید تا دیر نشده بروید و پولهایتان به حساب بورس تهران بگذارید ، وقت را هدر ندهید. مگر نمی بینید که مرتب بورس بالا می رود و در این حالت چون شرایط همه مردم مثل هم است و همه وسوسه و هیجان زده و مطیع احساس کور در ذهن خود هستند .این بیماری اپیدمی احساس کور که به بورس گره خورده است به همه مردم سرایت کرده و کافی است که یکی جلوتر به طرف بورس راه بیفتد همه وسوسه می شوند و از دنبالش راه می افتند و برای خرید سهمی از بورس تهران همه از همدیگر سبقت می گیرند. در اینجا این احساس کور این مردم را با این ترفند فریب داد و به این مردم گفت که این من هستم که عقل شما را دزدیده ام و آن را در صندوقچه ذهن شما زندانی کرده ام و بر  جسم، ذهن و روح شما حکومت می کنم . من به شما عادت کرده و شما هم به من خوی گرفته اید و شما هم به من برای تنظیم و کنترل جسم، ذهن و روحتان به من نیاز دارید و تو ای عقل فضول ضعیف مشنگ خفه شو و زیر فرمان من باش و  فقط برای این مردم در ذهنشان همانطور که من به تو می گویم پُز عقل گرایی بده تا این مردم فکر کنند که عقل کل هستند و خیلی حالیشان می شود و همین فردا است که با این بورس میلیونر  می شوند. ای عقل شیرین مشنگ به آنها بگو  این بورس چه قدر خوب پیش می رود و پول ساز  است که حتی می شود با آن هم مدرک دکترا و مهندسی خرید و پُز  عقلی و علمی داد .تا این مردم دلشان برای خرید بورس یک ذره شود. این یک طرف روانی سکه بورس بود که احساس کور نقش مخرب خود را با دروغ و نیرنگ  در ذهن این مردم درمانده و فریب خورده بازی کرد. طرف دیگر  روانی این سکه بورس تهران هم کلی خبر ها خوابیده است. در آن ور این سکه هم دستهای پشت پرده همین احساس کور پیدا است که از آستین خامنه ای ، روحانی و دار و دسته  حکومتی آنها بیرون آمده و نقش مخرب خود را در این بورس بازی می کند. خامنه ای، روحانی و دار و دسته ولایت فقیه که آنها هم عقل ندارند و ذهن  آنها را هم احساس کور  مذهبی هزار و چهارصد ساله  پر کرده است. این احساس کور   مذهبی در ذهن این دار و دسته به خاطر کهنه تر بودنش کهنه کار تر است و حکومت مطلقه ای به تمام معنی در ذهن این مذهبیون افراطی دارد، یعنی  این مذهبیون ولایت فقیهی در بی عقلی، بی سوادی، دروغ و جنایت حرف اول را می زنند و همان صفات منفی احساس کور مردم را به مراتب خیلی بیشتر دارند که در بالا به آن اشاره کردم ، یعنی اگر بگویم که اینها از عربهای بیابانگر که با زور اسلام را به ایران آوردند خطرناک تر هستند  بی ربط نگفته ام ، در نتیجه این ولایت فقیهی ها به کم قانع نیستند و هم حکومت مطلقه و هم ثروت باد آورده و هم قدرت زیاد را می خواهند و همه اینها در ذهن آنها تحت کنترل احساس کور مذهبی آنها می باشد که به برکت این احساس کور هزار و چهارصد ساله این مذهبیون ولایت فقیه بیش از حد بی عقل و در ذهنگرایی و احساس کور مذهبی به درجه خدایی رسیده اند و بر ایران و منطقه حکومت خدایی می رانند، چرا؟  همانطور که در بالا گفتم در طول تاریخ  علمی وجود نداشته که عقل مردم پیشرفت کند و احساس مردم در ذهنشان یاور عقلی نداشته و  این احساس در تصمیمگیری ها نادرست برخورد کرده و کور شده و همه کاره ذهن مردم احساس کور، بخصوص احساس کور مذهبی بوده ، این احساس کور در ذهن مذهبیون افراطی دست بالایی داشته و از آنها کم کم به مردم سرایت کرده است و همین بی عقلی و بی علمی و بی عملی  هزار و چهارصد سال از آن گذشته  و در این مدت زیاد هزاران بلا سرش آمده و به چیز عجیب و غریبی تبدیل شده و حالا ارث آن رسیده به جمهوری اسلامی . حال شما خودتان در نظر بگیرید که این مذهبیون بی عقل ولایت فقیه به برکت این مذهب پوسیده و لجن و احساس کور مذهبی بسیار کهنه چه موجودات خطرناکی شده اند . این مذهبیون به فرمان احساس کور مذهبی در ذهن خود با دروغ و سرهم بندی و توجیه گرایی نیمچه عقل مردم را دزدیده اند و سوار بر گرده مردم

و حکومت مطلقه می کند و همانطور که در بالا گفتم این مذهبیون که زیر سلطه این احساس کور مذهبی هستند و فرمان از اربابان شرقی و غربی می گیرند به کم قانع نیستند و با وجودی که میلیاردها دلار از ثروت مردم ایران را در این چهل و دو سال دزدیده اند با این بورس تهران که راه انداخته اند چشم طمع به این چندرغاز باقی مانده مردم دوخته اند، یعنی به فرمان احساس کور مذهبی در ذهن خودشان و به فرمان اربابان شرقی و غربی  ته مانده کیسه مردم هم باید خالی شود و به جیب این مذهبیون ولایت فقیه ناب محمدی ریخته شود. بدتر از همه همانطور که در بالا گفته شد احساس کور  در ذهن خود مردم هم به احساس کور مذهبی این مذهبیون ولایت فقیه کمک می کند که تا مردم چندرغاز خود را در بورس ببازند تا ته مانده کیسه مردم برود به جیب آخوندهای ولایت فقیه، چون هر دو  احساس کور  در ذهن مردم و در ذهن مذهبیون ولایت فقیه از یک جنس هستند و یک ریشه مذهبی دارند و هر دو کور و هر دو دشمن عقل هستند و این دو احساس کور برای حکومت کردن خودشان در ذهن مردم و ذهن مذهبیون، بخصوص ولایت فقیه به فقر و عقب ماندگی و بی عقلی و خرافات  احتیاج دارند، یعنی با چیزهایی سر و کار دارند که اثری از عقل و علم در آنها نیست.

احساس کور در ذهن مردم  برای خوش خدمتی به احساس کور در ذهن آخوندها از وضعیت خراب مالی، فقر و بی عقلی و نا علاجی مردم سوء استفاده می کند و در ذهن مردم مردم را به خودش مشغول می کند و به آنها می گوید که حرف روحانی و دار و دسته مذهبی او که دارای احساس کور مذهبی هستند را گوش کنید . آنها مسئولین پاک و به حق مذهبی شما مردم هستند و  خیر شما را می خواهند و می خواهند به شما کمک بکنند و حرف آنها را در باره بورس گوش کنید و پول خود را به بورس بگذارید تا فردا یک میلیون شما دو میلیون بشود و از فلاکت و بدبختی نجات پیدا می کنید. مردم کم عقل که به وسوسه احساس کور  در ذهن خود افتاده اند و از حرفهای قشنگ مشنگ آن غرق در لذت شده اند فراموش می کنند که در این چهل و دو سال روحانی کیست و چه نقشه ای برایشان کشیده و گول احساس کور خود را می خورند که به آن و دروغ‌های آن عادت کرده اند و چشم خود را بر روی عقل ضعیف فضول خود می بندند و زمینه ذهنی مردم فراهم  می شود که خود را آماده کنند برای بورس تهران. از طرفی دیگر احساس کور مذهبی آخوندها که از احساس کور مردم خیلی بدتر  و خطرناک تر است منتظر یک چنین فرصتی است و یک مرتبه از خواب بیدار و جان می گیرد و از  رفیقش احساس کور در ذهن مردم تشکر می کند که حسابی مغز مردم را پخته است.

این احساس کور مذهبی کهنه کار در ذهن خامنه ای، روحانی، سپاه پاسداران

خودش را پیروزمند می بیند و  به این رژیم ولایت فقیه و دار و دسته پوسیده اش مژده پیروزی می‌دهد  و به آنها می گوید که من به شما قول پیروزی بورس تهران را داده بودم روی قدرت من در ذهن خودتان بیشتر حساب باز کنید و من و شما مذهبیون در آستانه یک پیروزی دیگری هستیم و این مذهبیون افراطی را بیشتر  و بیشتر شاد و طعم قدرت و ثروت و حکومت را بیشتر  به آنها می چشاند و  آنها بیشتر زیر سلطه احساس کور مذهبی خود می روند و  آن را خدای خود می نامند و  این احساس کور بر آنها حکم خدایی می راند و در ذهن آنها ، یعنی در ذهن این اژدها های هفت سر مذهبی که در طول عمر خود فقط جنایت را می فهمند از این آخوندهای دون صفت می خواهد که  به فرمانش گوش فرا دهند و این بورس تهران را در بوق و کرنا  بکنند و تنور بورس تهران را گرم تر کنند که تا این مردم به وسوسه افتاده و فریب خورده که برای بورس بالا و پایین می پرند هست و نیست خود را بیاورند و به این بورس کذایی بگذارند.

این مذهبیون جنایتکار به خدای ذهنی خود، یعنی احساس کور مذهبی لبیک می گویند و این بورس را در بوق و کرنا می کنند و مردم فریب خورده با پولهایشان سهام بورس را دسته دسته می خرند.

این احساس کور مذهبی در ذهن این مذهبیون ولایت فقیه عقل آنها را ضعیف کرده و زیر سلطه خود آورده و خیالش از عقل راحت است که این عقل ضعیف مشنگ در ذهن این مذهبیون به تف‌ و لعنت هم نمی ارزد.

هر موقع این افراد مذهبی بخواهند کمی به یاد عقل ضعیف خود بیفتند، فوری این احساس کور مذهبی در ذهنشان آنها را تهدید می کند و به آنها می گوید که باز دوباره به یاد عقل افتادید. شما خودتان به افرادی که کمی عقل داشتند انگ کافری و برچسب  بی دینی میزدید، فراموش کردید؟ نکند می خواهید که من احساس کور  برچسب و انگ کافری و بی دینی بر پیشانی های خودتان بزنم؟  اگر می خواهید همان بلای مفسد فی الارض و محاربه با خدا که سر دیگران می آوردید را سر خودتان بیاورم . من احساسکور  مذهبی در ذهن علیل تو خامنه ای و  تو روحانی افراطی به شما گوشزد می کنم که عقل را بریزید دور   و به من احساسکور  مذهبی که همه کاره ذهن شما هستم و به من قرنها است که عادت کرده اید توجه کنید. من احساسکور مذهبی تمام شرایط لازم را فراهم کرده ام از جمله فقر، بیچارگی ، بیسوادی ، دشمنی، افکار پوسیده مذهبی، رکود، ذهنگرایی، توهمات، خیال پروری، نیروهای غیبی ، دشمنی با هم، بر علیه هم زدن، لو دادن همدیگر و عقب ماندگی و تمام این شرایط بدی که بر شمردم زمینه عینی و ذهنی را فراهم می کنند که تا من احساسکور بر  ذهن این مردم  و بر ذهن شما مذهبیون افراطی همه جانبه غلبه  داشته باشم حتی اگر لازم باشد با کمک شما مذهبیون چهار آتیشه مردم را به جان هم می اندازم که تا مال و ناموس و جان خود را از دست بدهند که تا سراغ عقل نروند و در این چهل و دو سال با کمک شما احمق ها همین بلا را به سر این مردم آورده ام، پس شما مذهبیون ناب محمدی ولایت فقیه از هیچ چیز نترسید و سراغ عقل ناچیز را نگیرید و ثروت این مردم پیش شما افراطیون مذهبی جمع شود بهتر است، چون من در شما مذهبیون افراطی ریشه هزار و چهارصد ساله دارم و شما نیروی محرکه من احساسکور مذهبی هستید و برای گسترش دادن حکومت من احساسکور مذهبی بر ذهن مردم ایران و بر ذهن مردم منطقه به این پولها احتیاج دارید. تا به حال هرچه از این مردم دزدیده اید بسیار عالی است و دست شما درد نکند، پس تا می توانید در این بورس تهران هم مردم را فریب دهید تا تمام هستی خود را بیاورند و در بورس تهران به باد بدهند به خوب و بد آن کاری نداشته باشید، همینکه من احساسکور در ذهن آنها و در ذهن شما مذهبیون افراطی تقویت شوم و قدرت خود را لایزال بدانم  کافی است. همینکه من در ذهن شما مذهبیون افراطی خداگونه تقویت شوم و ازشما بی عقلهای مذهبی ناب محمدی خوشم بیاید کافی است ، چون من احساسکور مذهبی اگر در ذهن شما راضی باشم شما را از نظر  جسمی و روحی تقویت می کنم و به قدرت، ثروت و حکومت می رسانم. با نبود عقل در قاموس شما شما از نظر جسمی و روحی به من بیش از حد وابسته هستید. هزار و چهارصد سال است که عقل شما را کشته ام که دنبال خوب و بد نگردد که تا من احساس کور به تنهایی بر ذهن شما حکومت مطلقه داشته باشم. همین کار را هم با کمک شما مذهبیون افراطی هزار و چهارصد ساله با عقل این مردم کرده ام که الآن مردم  بعد از چهل و دو سال عقل درستی نداشته باشند و به این بلا ها گرفتار و درمانده و ناتوان باشند که تا مجبور باشند با  بالا رفتن بی خودی بورس تهران دل  خود را خوش و به معجزه این بورس شک نکنند و دلشان خوش باشد که الآن است که با  این بورس  میلیونر  و میلیاردر بشوند .

من و شما به ریش این مردم و عقل این مردم می خندیم و به عقل ناقص در ذهن این مردم می گوییم که خفه شو صدایت درنیاید. بگذار تا این مردم الکی با این بورس خوش باشند و  بگذار تا ما دو تا احساس کور بر ذهن این مردم و بر ذهن این مذهبی های چهار آتیشه ولایت فقیه حکومت مطلقه داشته باشیم و تو عقل مشنگ که زیر سلطه ما دوتا احساس کور هستی. ادا و اطوار در بیار و  پُز عقلی بده که تا این مردم فقیر درمانده و این مذهبیون ولایت فقیه فکر کنند که عقل کل هستند و از طرفی مردم فقیر فکر کنند با این بورس میلیونر که چه عرض کنم میلیاردر می شوند و از طرفی دیگر مذهبیون ولایت فقیه فکر کنند که ارواح باباشان با این چندرغاز مردم که می خواهند بدزدند بار خود را بسته و خودشان را عقل کل و زرنگ بدانند . عقل مشنگ جون چرا اخم کردی مرا ببخش که تو را آلت دست خودم قرار داده ام، ولی پیش خودمان بماند، در ذهن این احمق‌ها خیلی خوب نقش عقل کل را بازی می کنی، مشنگ جون. ناراحت نشو! باهات شوخی کردم، این مردم از تو مشنگ تر هستند، مگر نمی بینی که دسته دسته پولهایشان را به سهام بورس می گذارند. فقط دلشان خوش است که دارد معجزه می شود و آنها میلیاردر  می شوند و اینطوری شکمهاشون را صابون می زنند برای روز مبادا، چون قرار این بورس مثل حباب بترکد و یک مرتبه مردم بی پول و قحطی در خانه های این مردم را بزند. همین و پس. عقل جون مشنگ بد جوری من احساس کور قدر قدرت را نگاه می کنی. حتماً می خواهی بدانی چرا  باید اینطوری باشد که تا این حد من قدر قدرت شده ام و از این وضع لذت می برم. عقل جون مشنگ برایت توضیح می دهم.

قرار نبوده که  هزار و چهارصد سال کار عقلی، علمی ، عملی و صنعتی درخور برای مردم ایران صورت بگیرد. حتی قرار نبوده که لااقل این چهل و دو سال آخری توسط حکومت گل و گلاب ناب محمدی ولایت فقیه کار حداقلی برای این مردم صورت بگیرد و جمهوری اسلامی که من احساس کور مذهبی در ذهن آنها حاکم هستم به فرمان من و به فرمان اربابان خارجی شرق و غرب تمام ثروت این مردم را دزدیده و برده و  با هم خورده اند، پس بنابراین با این بورس بازی هم قرار نیست که کار عقلی و عقلانی و عملی برای این مردم صورت بگیرد و گره ای از مشکلات این مردم تا حدودی هم که شده باز شود . همه اش فرافکنی و دروغ. جان کلام اینکه قرار نبوده و نیست که در دست مردم پول و مال و حتی یک تکه نان باشد.

عقل بی عقل، سود بی سود، سرمایه بی سرمایه. به دَرَک که قحطی و جنگ بیاید. مردم نباید که روی پای خود بایستند و عقل سلیم و احساس سالم پیدا بکنند .

احساس کور رویش را از عقل ضعیف آلت دست خود بر می گرداند و یک مرتبه رویش را به طرف مذهبیون ولایت فقیه می کند که به حرف‌هایش گوش می داده اند و به آنها می گوید حی احمق‌ها ! شما مذهبی های ولایت فقیه که من احساس کور مذهبی در ذهن شما حکومت می کنم بدانید و آگاه باشید که مردم ایران کم کم پی برده اند که خودشان عقل ندارند و عقل شان عقل مشنگ است و احساسشان هم سالم نیست و دنبال عقل سلیم و احساس سالم می گردند و اگر آنها در ذهن خود عقل سلیم و احساس سالم پیدا بکنند در ذهن آنها دیگر احساس کور و عقل مشنگ وجود نخواهد داشت و احساس آنها یاور عقل سلیم ، یعنی عقل درست و حسابی پیدا می کند که دیگر من احساس کور هزار و چهارصد ساله و این عقل مشنگ در ذهن آنها هیچ کاره می شویم  و نمی توانیم بر ذهن آنها حکومت مطلقه داشته باشیم و من و این عقل شیرین مشنگ در ذهن آنها به تمام معنی شکست می خوریم و عمر هزار و چهارصد ساله من احساس کور مذهبی در ذهن آنها به پایان می رسد، پس من احساس کور مذهبی در ذهن شما مذهبیون حاکم هستم و با شکست من در ذهن شما ، شما مذهبیون افراطی، شما  ولایت فقیهی ها هم شکست می خورید، پس وجود خداگونه من در ذهن خودتان و فرمان من  در ذهن خودتان را قدر بدارید. من و شما با همدیگر به  جنگ این مردم می رویم که هوس عقل و عقلگرایی و احساس سالم کرده اند و برای شکست عقل سلیم و احساس سالم و شکست این مردم  که می خواهند عقلگرا شوند و خود را از چنگ ما بیرون بکشند باید کرونا و این بورس کذایی تهران و  جنگ و قحطی را به این مردم تحمیل کنیم که دیگر در ذهن خود دنبال عقل سلیم و احساس سالم نگردند و  به خود اجازه ندهند که از من احساس کور مذهبی و احساس کور ناسیونالیستی  خسته شوند و اربابان شرقی و غربی شما مذهبیون ولایت فقیه  هم دست آخر راضی می شوند، چون آنها هم  نمی خواهند که این  مردم به تمام معنی عقل سلیم و احساس سالم پیدا بکنند و آگاه شوند و آنها هم فقط به دنبال یک چیز سر هم بندی و یک حکومت سرهم بندی برای این مردم هستند.

من نویسنده  برای شما عزیزان مردم ایران باید اضافه کنم که دعوای احساس کور و عقل فقط به بورس خلاصه نمی شود. این رشته هزار و چهارصد ساله سر دراز داشته است و دارد و به برکت  جمهوری اسلامی چهل و دو سال دیگر هم به آن اضافه شده  است. اگر بخواهیم از این فلاکت  جمهوری اسلامی نجات پیدا کنیم از این بحث با تمام منفی بودنش یک نتیجه مثبت هم می توان گرفت که بشر برای زنده ماندن و درست زندگی کردن باید از عقل و احساسش درست و بجا و به موقع استفاده کند که تا در  رابطه با محیط طبیعی و محیط اجتماعی شناخت و تجربه درستی به دست آورد که این شناختها و تجربه های درست هم عقلی و هم احساسی و هم ترکیبی از این دو هستند، بخصوص اگر که این تجربه ها و شناختها در رابطه زن و مرد با هم باشند، خیلی بهتر خواهند بود به شرطی که بین زن و مرد رابطه سالم و تفاهم و درک متقابل وجود داشته باشد.  شناختها و تجربه های عقلی و احساسی را می خواهیم که با کمک آنها ارگانیسم خود را از نظر جسمی و ذهنی و روحی در رابطه با  اعضاء داخلی بدن خودمان تنظیم و هماهنگ کنیم و برای یک چنین هماهنگی درونی خود به هماهنگی هایی در رابطه با محیط  بیرون از بدن، یعنی محیط طبیعی و محیط اجتماعی هم احتیاج داریم، زیرا بدن ما مستقیما جزوی از محیط طبیعی و اجتماعی است . ما از محیط طبیعی غذا، آب، هوا ، گرما و نور  می گیریم، چون افراد به محیط طبیعی وصل  و جزوی از آن محسوب می شوند و در این محیط طبیعی و به برکت این محیط طبیعی افراد به همدیگر هم وصل و با هم رابطه اجتماعی دارند ، پس بنابراین هر فرد از افراد جامعه جزوی از اجتماع و محیط طبیعی می باشد. هم از محیط طبیعی تاثیر می گیرد و هم از محیط اجتماعی و متقابلا هم روی محیط طبیعی و اجتماعی تاثیر متقابل می گذارد، به عبارت دیگر این تاثیر گذاری ها و تاثیرپذیری ها شناختها و تجارب عقلی و احساسی و یا ترکیبی از این دو هستند که اگر این تاثیرات عقلی و عاطفی بجا و به موقع و درست  به کار رفته باشند هم بشر  بهتر رشد کرده و هم محیط های طبیعی و اجتماعی  در رابطه با انسان رشد مناسب خود را پیدا می کنند و متقابلا در رشد ما تاثیر  متقابل می گذارند و نتایج به دست آمده از این کنش ها و واکنش ها شناختها و تجارب عقلی و عاطفی درست تر دیگری هستند که نصیب ما انسانها می شوند و می مانند برای فرزندان ما ، به عبارت دیگر  اگر همیشه به شرایط فردی و جمعی خود آگاه باشیم و همیشه در صحنه حاضر باشیم که عقل و احساس خود را  درست و به جا به کار گیریم در زندگی احساس و عقل را  به نوعی درست و قابل قبول با هم آشتی داده ایم که این دو در جسم،ذهن و روح  ما تاثیر درست بگذارند و ارگانیسم ما را با محیط طبیعی و اجتماعی هماهنگ می گردانند .

آن وقت  با کمک این شناختها و تجارب بالا گرفتار عقل کور و احساس کور نمی شویم و به موقع  خطر را احساس کرده و آنها را ترمز می زنیم که هر دو خطرناک هستند. برای مثال احساس کور مذهبی مثل جمهوری اسلامی که از عقل خالی هستند و چه بلاهایی سر مردم ما و ایران ما و منطقه آوردند و عقلکور مثل سرمایه داری خشن مثل نئولیبرالیسمها و امپریالیسم ها که تمام سرمایه دار های بزرگ از عقلکور و احساس مشنگی برخوردار و در عقلگرایی مطلقگرایی می کنند، یعنی عقلکوری که عقل های ضعیف تر از خودش را قبول ندارد و به سختی با آنها کنار می آید و اصلا با افرادی که از احساس برخوردار هستند و احساسی برخورد می کنند میانه ای ندارند و از آنها بدش می آید، مثل عقلگرایی کور  ثروتمندان آمریکایی که آمریکا را خیلی بالاتر از کشورهای صنعتی عقلگرای دیگری ، مثل اروپا می داند و به سختی با اروپا و بعضی کشورهای پیشرفته کنار می آید و اصلا  به هیچ وجه کشور های احساس گرای فقیر را قبول ندارد و مؤرد توجه قرار نمی دهند و  ضد آنها می باشد تا حدی که  اگر بتواند به بهانه های مختلف با جنگ بر سر این مردم فقیر خراب می شود، امثال آمریکا می توان چین و روسیه را نام برد و حتی کشورهای دیگر سرمایه داری کم و بیش همینطور بوده و هستند و بر سر این اختلاف طبقاتی چندین جنگ کوچک و بزرگ را در کارنامه خود دارند و سر کشورهای فقیر تر خراب شده اند و بویی از انسانیت نبرده اند و احساس بی احساس. پس بنابراین همانقدر که  احساس گرایی کور مذهبی افراطی و احساس گرایی کور ناسیونالیستی افراطی خطرناک هستند و جوامع فقیر را به نابودی می کشانند، همانقدر عقلکور و عقلگرایی کور که احساسی را نمی شناسند خطرناک هستند و می توانند کشورهای دیگر را نابود کنند. این یعنی جنگ عقلگرایی کور کشور های ثروتمند با احساس گرایی کور  کشورهای فقیر و یا بر عکس.

جان کلام اینکه به برکت رژیم منفور جمهوری اسلامی و به برکت اربابان خرجی شرق و غرب همه بلایی سرما آورده اند و می توانند دامنه این بلاها را گسترده تر هم بکنند، چهل و دو سال چاپیده اند و بعد کرونا را به جان مردم انداخته اند و الآن با این بورس ته مانده جیب مردم را خالی می کنند و فردا قحطی و جنگ را به خورد ما می دهند، این خاصیت جنگ عقلگرایی کور  کشورهای پیشرفته با احساس گرایی کور کشورهای فقیر مثل ایران است که به احساس کور جمهوری اسلامی گرفتار است . چاره کار یک انقلاب مردمی است. انقلاب بدون هزینه نیست، ولی هزینه آن کمتر است از جنگ و قحطی است که اینها می خواهند  در دعوای خودشان روی دست ما بگذارند. این انقلاب اسید معده های مردم  است که می تواند این جان را در مردم زنده کند که می شود که جمهوری اسلامی را شکست داد و این برای مردم به این یعنی است که کمی عقل سلیم و کمی احساس سالم  به ذهن مردم خطور کرده است و این دو با هم رهبری حرکت مردم را هدایت و تنظیم می کنند و افراد با کمک عقل سلیم و احساس سالمی که در ذهن خود پیدا کرده اند امیدوار شده و رهبری انقلاب را بین خود تقسیم می کنند، یعنی یک جنبه این رهبری به عقل سلیم سپرده می شود و یک جنبه دیگر  رهبری انقلاب به دست احساس سالم سپرده  و مواقعی این دو کار مشترک دارند و این به این معنی است که به برکت این یک جو عقل سلیم و احساس سالم در ذهن تک تک ما مردم بین افراد تفاهم و همکاری در زمینه ها و موضوعات مختلف بوجود می آید. مهم این است که ما مردم به این یک جو عقل سلیم و احساس سالم برسیم و این دو به ما بگویند که شما مردم حتی بزرگ‌تر از جمهوری اسلامی را هم به زیر خواهید کشید و این یعنی مردم همدیگر را پیدا کرده و با هم انقلاب راه می اندازند، منتهی نباید گذاشت که این حرامزاده های جمهوری اسلامی و اربابان خارجیشان به غیر از کرونا، یک قحطی و یک جنگ تمام عیار را به ما مردم ایران تحمیل کنند که خرابی و تلفاتش به مراتب سنگین تر و جبران ناپذیر تر  از یک انقلاب است و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی با احساس کور مذهبیش می خواهد و این همان چیزی است که عقلگرایان کور بی احساس شرقی و غربی، یعنی اربابان جمهوری اسلامی می خواهند. پس مردم عزیز شرافتمند تا دیر نشده به پا خیزید و من و دیگران هم همراه و در کنار شما و در خدمت شما عزیزان هستیم.

بنده در این مبحث به عقلگرایی کور  ثروتمندان کشورهای پیشرفته نپرداختم، چون مبحث سنگین می شد، ولی در مبحثی دیگر آن را بررسی و تجزیه و تحلیل کرده ام. در باره احساس کور ناسیونالیستی هم باید بگویم که اگر عقل به هر دلیلی ضعیف شود در مرحله ای احساس ناسیونالیستی در ذهن فرد و افراد که یاور عقلی ندارند  بر اثر  ضعف عقل و رشد منفی و عقب گرد به قرون وسطی این احساس ناسیونالیستی به احساس کور ناسیونالیستی تبدیل می شود  و خطرناک می شود، منتهی خطر احساس کور مذهبی ، مثل جمهوری اسلامی ولایت فقیهی به مراتب خیلی بیشتر است. در اینجا وارد بحث  احساس کور ناسیونالیستی هم نمی شوم که خود بحث طولانی است .مؤید و پیروز باشید. پاینده ایران عزیزمان.

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

منبع: باختر امروز

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»