افزایش تحرکات امنیتی رژیم و چشمانداز خیزش دوباره مردم
افزون بر اداره ها، بانک های کشور هم مأموریت یافته اند تا حفاظ بندی سردرِ خود را ارتقا ببخشند. همگی شگردهای جدیدی را در این خصوص به کار می گیرند. بانک ها دوربین های کهنه و قدیمی خود را با دوربین هایی نو و جدید معاوضه می کنند. این دووربین های جدید از امکانات فنی بیش تری برای مستندسازی تصویری برخوردار هستند تا بتوانند در فیلم های به جامانده، چهره ی افراد را به تر شناسایی کنند.
آمادگی های بسیج ادارات
تمهیدات امنیتی تنها به حفاظ بندی مجدد ساختمان های دولتی محدود باقی نمی ماند. پایگاه های بسیج ادارات را هم بیش از هر زمانی توسعه داده اند. هرروز بر شمار کارمندان بسیج می افزایند و فضای بیش تری در اداره به پایگاه بسیج اختصاص می یابد. بسیج ادارات جدای از این، به تازه ترین امکانات اداری و نظامی نیز مجهز می شود. خریدهای پایگاه بسیج هر اداره ای، علی رغم کاهش بودجه های دولتی فزونی می گیرد.
هم تحرکات امنیتی رژیم که در خیابان ها و محله ها به سادگی به چشم می خورد، هم تشدید بحران اقتصادی و شدت گرفتن نارضایتی ها نشانهٴ در چشم انداز بودن خیزش دوباره مردم است.
فرماندهان بسیج ادارات از سوی سپاه گمارده می شوند. این فرماندهان را به تمامی با اسلحه کمری مجهز کرده اند و حتا کلت های بیش تری به این گروه از فرماندهان سپرده اند تا این کلت ها می تواند در اختیار بسیجیان فعال قرار گیرد. کلت های یاد شده در گاو صندوق بسیج اداره تلنبار شده اند. همچنین دوره های آموزشی فرماندهان و اعضای عادی یا فعال بسیج ادارات را گسترش داده اند. آنان در همین دوره ها به انواع و اقسام کارهای امنیتی و اطلاعاتی در درون اداره آشنا می شوند و یاد می گیرند که کارمندان هر اداره را به گروه هایی از هواداران یا مخالفان حکومت تقسیم نمایند. حتا در این میانه جایی هم برای کارمندان منفعل در نظر گرفته اند.
بسیجیان در دوره های آموزشی خود می آموزند که چه گونه مخالفان حکومت را در ادارات دولتی تحت نظر داشته باشند. بسیج ادارات به همین منظور از کارمندان هوادار خود هم یاری می جوید. با همین شگرد است که حکومت ادارات دولتی را به پایگاه هایی نظامی و اطلاعاتی برای هواداران خود بدل کرده است. در عین حال بیش از اعضای رسمی بسیج هر اداره، باتوم و چماق در اختیار ایشان گذاشته اند. چون در روزهای شورش عمومی تمامی اعضا مأموریت می یابند که برای سرکوب معترضان به خیابان های شهر بشتابند.
بسیج محلات
این روزها به بسیج محلات نیز توجه بیش تری می شود. سهمیه ی کلت و باتوم آنان را هم افزایش داده اند. همچنین از خرید تجهیزات اداری برای بسیج محلات نیز چیزی کم نگذاشته اند. همگی بدون استثنا یک سیستم کامل کامپیوتر در اختیار دارند، کامپیوترهایی که به انواع و اقسام نرم افزارهای اطلاعاتی مجهز شده اند.
کنترل محله ها
از سویی شناسایی مخالفان حکومت را در هر محله به همین پایگاه های محلی سپرده اند و آنوقت خودشان از آن بالا هر حرکت مزاحمی را تحت نظر می گیرند. چون قرار است در اعتراضات خیابانی آینده بسیج محلات نقش عمده ای در سرکوب ها بپذیرد. شکی نیست که رژیم دارد همراه با اعمال چنین سیاست هایی خودش را راحت می کند. دموکراسی یعنی همین؛ سپردن کار مردم به خود مردم! آن هم در سرکوب و کشتار خیابانی. حکومت طی چهل سال عمر خود اصطلاحات عوامانه ای نیز برای تحسین این نوع از سرکوب و کشتار اختراع کرده است و در بازتولید این اصطلاحات چیزی کم نمی گذارد. امت همیشه در صحنه، امت همیشه بیدار، امت حزب الله، پاسداران ولایت و سربازان گمنام امام زمان عبارات بدترکیبی هستند که همگی در همین راستا اختراع شده اند.
جمهوری اسلامی از نیروهای مخرب و پنهانی خود در جهت سرکوب جنبش های اجتماعی سود می برد و در این راه حتا قانون و ضابطه ی خودمانی حکومت را برنمی تابد. چون همه ی این رفتارهای ایذایی، مخفیانه و در خفا صورت می پذیرد تا به گمان خودشان، در هراس افکنی بین توده های معترض موفق عمل کنند.
در فضای مجازی و در بین راه
پس از خیزش عمومی آبان ماه سال گذشته حضور نیروی انتظامی حکومت در فضای مجازی بیش از پیش رونق گرفته است. پلیس در این راه حتا حریم خصوصی شهروندان خود را برنمیتابد.
نظارتهای غیر مسئولانهی پلیس در شبکههای اجتماعی تا به آنجا پیش رفته است که همه روزه صدها نفر از شهروندان کشور به بهانهی “شایعهپراکنی در مورد کرونا” بازداشت میشوند. جدای از این، پلیس از شبکهی دوربینهای راهنمایی و رانندگی هم در خصوص اهداف امنیتی خود سود میبرد. گسترش این شبکه به پلیس یاری میرساند تا به بهانهی پیشگیری از جرم، تجمعات اعتراضی مردم را تحت نظر بگیرد. حسن روحانی نیز در اعتراضهای آبان ماه سال گذشته، بر چنین راهکاری از پلیس صحه گذاشت. آنان از هر حقهای در راه اهداف امنیتی خود سود میبرند. بیدلیل نیست که راهاندازی شبکههای جدیدی از نظارت بر خیابانهای شهر، برای پلیس ضرورت مییابد. تا آنجا که پلیس راهنمایی و رانندگی با تمام امکانات آشکار و پنهان خود به زایدهای همیشگی برای پلیس امنیت و نیروهای ویژهی سرکوبگر بدل میگردد.
سیاست “جمع کردن”
بیپاسخ ماندن مطالبات عمومی مردم در اعتراضات سراسری آبانماه گذشته زمینههایی برای حکومت فراهم میبیند تا بهرهگیری از شیوههای نوتری را در حوادث احتمالی آینده لازم بداند.
مدیران بالادستی که از حل و فصل طبیعی مشکلات عمومی کشور جا ماندهاند، چارهای جز آن نمیبینند که همچنان به قداست بیچون و چرای باتوم و چماق بیندیشند. سیاستی که علیرغم گذشت بیش از چهل سال از عمر حکومت هر روز گسترش مییابد و همواره در بستهبندیهای جدیدتری به شهروندان جامعه عرضه میگردد. تازه به خودشان خیلی هم میبالند که توانستهاند هر خواست و مطالبهای از مردم را ظرف چهل و هشت ساعت جمع کنند. در واقع سیاست “جمع کردن”، همیشه باتوم و چماق حکومت پشتوانه میگیرد تا سرآخر به کشتار عمومی مردم در خیابانها بینجامد.
بحران اقتصادی
از سویی دیگر، افزایش سی و یک درصدی نقدینگی و بالارفتن هفتاد و پنج درصدی بهای ارزهای خارجی طی یک سال گذشته شرایطی را در جامعه فراهم دیده است که خرید خودروی شخصی و تأمین لوازم خانگی به مشکلی عمومی برای خانوادهها بدل گردد. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که طی چند ماه اخیر مواد غذایی و کالاهای ضروری تا میزان پنجاه درصد بالا کشیده است. بیکاری ناشی از کرونا و تحریم را هم باید به کاستیهای یاد شده افزود. چنانکه طبق آمارهای دولتی هماکنون بیش هشتصد هزار نفر از صندوق تأمین اجتماعی بیمهی بیکاری دریافت میکنند.
اما آمارهای بیکارشدگان طی ماههای اخیر بیش از این اعداد و ارقام است. گفته میشود بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر نیز طی ماههای اخیر بیکار شدهاند که این گروه از مردم هرگز از مزایای صندوق بیکاری تأمین اجتماعی بهرهای نمیبرند. ضمن آنکه تورم لجام گسیخته خیلی راحت خود را بیش از حقوق و دریافتی مزدبگران جامعه بالا میکشد و همواره تودههای وسیعتری از مردم را به حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ سوق میدهد.
ولی جمهوری اسلامی باور دارد که تمامی مشکلاتی از این دست را به اتکای باتوم و چماقداری حل و فصل خواهد کرد. به همین دلیل هم به گروههایی از سرداران خود مینازد که مهارت “جمع کردن” مردم را از کف خیابان به دست آوردهاند. همین گروه از سرداران، بین بالادستیهای حکومت ارتقا میپذیرند و حتا بر کرسی ریاست مجلس هم مینشینند. ولی آنان بدون آنکه مشروعیت خود را مدیون شهروندان جامعه باشند مدیون رهبری هستند که او نیز مشروعیت نامردمی خود را از باتوم و چماق همین سرداران “آتش به اختیار” به دست آورده است.
اینک هر لحظهای بیش از پیش شرایط جامعه برای خیزشی عمومی آماده میگردد. در سویهای از همین خیزش رهبر نظام به همراه نیروهای سرکوبگر خویش صف کشیده است و در سویهای دیگر از آن مردمی که از جور و ستم، توانی برای گذران خود نمییابند. مردم قصد دارند تا قدرت را از حکومتیان پس بگیرند، اما حکومتیان به همین آسانی به این خواست مردمی تن درنمیدهد. پس از نو باید توفانی را به انتظار نشست که ضمن آن شهروندان کشور به خواست همیشگی و روشن خود بر طرد بالادستیها پای میفشارند.
منبع: رادیو زمانه
*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.