ترور در وین

یزدان شهدایی: او مى خواست “اسلحه را با دموکراسى” جایگزین کند و براى تحقق چنین آرزویی جان خود را از دست داد

در ٢٢، تیر ماه سال ١٣٦٨، دکتر عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران، یکى از برجسته ترین شخصیت هاى سیاسى ایران و خاورمیانه ،در شهر وین بدست تروریست هاى دولتى جمهورى اسلامى ایران به قتل رسید.

دکتر قاسملو به تقاضاى جمهورى اسلامى و براى پیداکردن راه حلى مسالمت امیز و پایان دادن به جنگ، حاضر شده بود بر سر میز مذاکره بنشیند. تروریست هاى نظام اسلامى که با پوشش دیپلماتیک وارد کشور اتریش شده بودند با همکارى سفارت جمهوری اسلامى بعد از ترور او خاک ان کشور را ترک کردند.

اتاق جنایت حاکمیت اسلامى،بعد از پایان جنگ، براى تثبیت پایه هاى لرزان خودش ،سیاست از بین بردن مخالفان نظام در داخل و خارج کشور، بویژه شخصیت هاى موثر را در دستور کار خود قرار داد.این هیولاى اسلامى بر اقیانوسى از خون بهترین فرزندان این اب وخاک بنا شده است.قتل قاسملو رهبر فرهیخته وکاریسماتیک کرد، در این راستا رقم خورد.

دکتر قاسملو، در کوران حوادث پر فراز ونشیب بعد از سالهاى جنگ دوم با سیاست اشنا شده بود. او در دوران دکتر مصدق و سالهاى بعد از کودتا فعالیت حزبى و سیاسى را در شرایط علنى و مخفى تجربه کرده ، کشورهاى سوسیالیستى را خوب مى شناخت و دکتراى علوم اقتصادى خود را در پراگ پایتخت چکسلواکى دریافت و سالها در سمت استادى دانشگاه تدریس کرده بود. همه این تجارب او را به یک شخصیت طراز اول سیاسى تبدیل نموده بود.

دکتر قاسملو از همان ابتداى انقلاب اسلامى، با تیزبینى خاصى دست خمینى را خوانده بود، فریب انقلاب ضد امپریالیستى و مستضعفان او را نخورد و با طرح شعار” دموکراسى براى ایران و خودمختارى براى کردستان” رابطه جنبش مطالباتى کردها را با دموکراسى در ایران پیوند داد و مى گفت ” بدون تامین یک دموکراسى پیگیر در ایران خودمختارى هم پایدار نخواهد بود” و به همین خاطر استقرار دموکراسى در ایران را مقدم بر خودمختارى در کردستان میدانست.

امروز بعد از گذشت ٤٠ سال از حاکمیت اسلامى و تجارب گوناگون اپوزیسیون مى توان به هوش و دانش سیاسى دکتر قاسملو پى برد. او مى گفت” ایران به یک حکومت دموکراتیک احتیاج دارد که بر مبناى اعلامیه جهانى حقوق بشر عمل کند” و خودمختارى را “عدم تمرکز و تقسیم قدرت در استانهاى ایران براى جلوگیرى از تجمع قدرت در مرکز” تعریف مى کرد. او با صراحت و بعنوان یک کرد اعلام مى کرد” به هیچ کس اجازه نمیدهیم خودش را از ما ایرانى تَر بداند،بلکه در این خانواده مشترک مى خواهیم به خواسته هاى ما توجه شود و یک شهروند درجه دو نباشیم”

او مى خواست “اسلحه را با دموکراسى” جایگزین کند و براى تحقق چنین ارزویی جان خود را از دست داد. تروریست هاى دولتى جمهورى اسلامى قلب جوان او را که براى صلح مى تپید، در سن ٥٩ سالگى براى همیشه خاموش کردند، نام و راه او اما پرچم مبارزه براى صلح و ازادى شده است و بر فراز کوه هاى زاکرس در اهتزاز است.