کابوس دختربچه های هم نسل من

تمام ذهنم و کودکیم در عذاب و کابوس سپری شد و الانم که الانه از دوچرخه و ارتفاع وحشت دارم

حلیمه رسولی – عضو کارگروه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار

از همون کودکی مارا می ترساندند که اگه تو هر حادثه ای بکارتت را از دست بدی، همون شب اول عروسی موهاتو می تراشند و سوار بر قاطر می فرستنت خونه ی پدرت. همه کابوس دختربچه های هم سن من همین بود که نکنه دچار چنین سرنوشتی بشیم. شب و روز خودمونو محدود می کردیم از هر گونه فعالیت و جنب و جوش کودکانه، یه وقت نیوفتیم و خون مقدس رو از دست بدیم. البته روستا و شهر نداشت، فرهنگ همین بود و دختر بچه ها را منع می کردند از بازی های پر تحرک و به قول خودشون خطر.

یکی از سرگرمی های من این بود که نردبان رو بیارم و برم پشت بام، چون از ارتفاع خوشم می آمد. یه روز زن همسایه داد زد که آهای، هوی بیچاره مییوفتی و «بُنت» را از دست میدی ها! خیلی ترسیدم گفتم بُن چیه؟ گفت مامانت وظیفه اش رو که بلد نیست. متاسفم واسه تو دختر بیچاره!! ده سالم بود. از رو دوچرخه افتادم و خونی شدم. خیال می کردم بکارتم، که من با بُن می شناختم را از دست دادم. تمام ذهنم و کودکیم در عذاب و کابوس سپری شد و الانم که الانه از دوچرخه و ارتفاع وحشت دارم.. .

در صفحه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار مقالات بیشتری در این زمینه مطالعه کنید

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.