تحلیلی بر فرآیند های سیاسی ایران ستیز

شورای مدیریت گذار

بخش اول _ برساخت طبقه خرده بورژوازی جدید/ محافظه کار و تقلیل یافته

محمد کوراوند

چارچوب نظری این سلسله نوشتار:
در بحرانهای پرتکرار تاریخ ایران زمین از تاراج دشمنان فرامرزی تا بحرانهای اجتماعی شکننده داخلی، آنگاه که یکپارچگی سرزمینی، منافع ملی و حیات اجتماعی همه یا بخشی از ملت در خطر افتاده است، دیر یا زود ناسیونالیسم غنی و فرهنگی ایرانی( باوجوهی چون خودآگاهی ملی، فداکاری جمعی، وحدت متکثر اقوام، کاربست فرهنگ و ادبیات ملی و اوجگیری شعور وطن دوستی کهن ایرانیان) تبدیل به جنبش ملی و فراطبقاتی و یکپارچه گردیده و چونان رستاخیز به نجات و همبستگی ملت ایران فراتر از هر اولویت یا خرده منفعت انجامیده است.

از طرفی بنابر تعاریف جامعه شناسی معاصر، طبقه اصلی حامل آن آرمانهای ملی و مطالبات مدنی نوین بخشی از جامعه میانی و حساس است که آنرا طبقه متوسط جدید می نامند که در ایران نیز تا دهه قبل پایه گذار تحولات اصلی اجتماعی بوده است.

اما پرسش اصلی اینکه چگونه در این أبر بحران امروز و در آستانه فروپاشی جمعی(اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) آن وجوه ارزشمند, آرمانهای ملی_میهنی و فداکاری جمعی و این ارزش های جدید تحول آفرین در بخشی از طبقه متوسط جدید و قشر برخوردار تضعیف شده و جز در زبان عینیت نمی یابد. چه ساختار، جریان یا بحرانی وطن گریزی، ارجحیت منافع طبقاتی بر ملی و تقلیل گرایی را در این طبقه برمی سازند. چگونه ترس از سقوط اقتصادی یا تشدید رفاه طلبی آنها را به بی‌دردی اجتماعی و محافظه کاری منفی کشانده است و کنار کشیدن این طبقه از عاملیت اجتماعی چه پیامدهایی در کنش های اجتماعی اخیر چون آبان ۹۸ بر جای گذاشت.
برای پاسخ به این کلان پرسش و کاویدن بنیانها، این نوشتار از سطوح خرد فراتر می رود و در سطوح ساختاری، فرهنگی و طبقاتی به مسأله می نگرد و در هر سطح در پی یافتن بخشی از پاسخ می گردد. در این بخش بنابر اولویت تاثیر نابسامانی اقتصادی بر فروپاشی اجتماعی ایران و خطر جدایی طبقه اقتصادی شده و تقلیل یافته از منازعات اجتماعی و آرمانهای ملی به چگونگی برساخت این طبقه می پردازم.

– طرح مسأله

چرا درست در روزی که البرز فرزند لر ایران در آتش می سوخت تا بلوط های زاگرس زنده بمانند پنج و نیم میلیون نفر از همین مردم در صف ثبت نام خودرو رکورد زدند؟
یا روزیکه یاران شریف باجور فرزندان کرد ایران در آتش سوختند تا اورامانات زنده بماند شاخص بورس رکورد تاریخی زد؟
مگر نه اینکه بخش هایی از وطن در درد و آتش می سوخت؟

و یا در روزهای سختی که بخشی از مردم جان می دادند و پرستاران از جان مایه می گذاشتند عده ای ماسک و الکل از دیگری دریغ می کردند و عده ای در راه شمال در پی عیش خویش بودند؟

چرا بخشی از طبقه نیمه برخوردار حاضرند فرزندان خود را در کشور دیگری بدنیا آورده یا بزرگ کنند و به داخل(چون سرزمینی غریب) تنها به چشم محل کسب منافع می نگرند.

یا در نگاهی کلان تر چگونه طبقه متوسط جدید که تا دهه قبل مطالبات پیشرو مدنی مثل انتخابات آزاد یا رفع حصر( از محصورانی که در دفاع از عهد با همین طبقات در حصر ابد رفتند) و مطالبات فرهنگی داشت به طبقه ای تک بعدی با روزمرگی های اقتصادی(در دام دلالی و سوداگری) فرو افتادند.
چگونه در آبان ماه طبقات فرودست و دردمند از نابرابری بدون روشنفکران ارگانیک(بقول گرامشی) ماندند و چرا اکنون که همان طبقات زیر خردکننده ترین فشارها قرار دارند فرادستان هر روز در حفظ سود و سهام و ارز و مسکن دست و پا می زنند.(حتی بخش زیادی از دانشجویان و نسل جدید هم هر روز در پی سیگنال بورس و بازار هستند)

-تحلیل مساله در چارچوب نظری

برساخت طبقه خرده بورژوای محافظه کار و اقتصادی از طبقه متوسط مطالبه گر مدنی چگونه رخ می دهد. چگونه طبقه متوسط جدید که در روند تاریخی خود بخصوص هنگامه بحران ها باید به اصلی ترین گستره در پیشبرد آرمان‌های ملی، روشنگرانه و مبارزات مدنی جمعی تبدیل شود در دهه اخیر در حال تبدیل به قشری محافظه کار، منفعت طلب، ضد منافع جمعی و دور از هویت ملی است و به سمت خرده بورژوازی شدن(با وام گیری از ادبیات چپ) میل می کند. چگونه این طبقه عاملیت اجتماعی خویش را می بازد…

خرده بورژوای جدید معمولا یا دست پروردگان یک دولت رانتیر و اقتدارگرا هستند یا طبقات مرعوب از سقوط اقتصادی هستند(در پی أبر تورم ها و بحرانهای اقتصادی) و یا جریان حامی_ پیروی چرخه های ایدئولوژیک_اقتصادی هستند. در تحلیل های ماتریالیستی آنها واسطه گان بهره کشی از فرودستان به نفع فرادستانند. این طبقه به لحاظ اقتصادی غیرمولد(بیشتر کارمند، خدمات و بازار), به لحاظ فرهنگی هم پیمان ایدئولوژی حاکم و به لحاظ سیاسی عدم استقلال در برابر دولت، عدم امکان نقد قدرت و اتخاذ مشی مصلحت گرا ویژگی بارز آنهاست. این سه ویژگی همواره (تحت کارکرد سیستم سیاسی_ایدئولوژیک )در بخشی از طبقه متوسط ایرانی وجود داشته است اما دو عامل شتاب دهنده در دهه اخیر طبقه متوسط جدید را به سمت خرده بورژوا شدن هل داده است. یکی بحران اقتصادی پیوسته و چندین أبرتورم در دهه اخیر و دیگری افزایش سطح سرکوب جنبش های اجتماعی به نقطه غیرقابل تحمل(موضوع بحث نوشتاری دیگر). به لحاظ اقتصادی بخش زیادی از طبقه متوسط با ترس مضاعف از سقوط به طبقات پایین تر بدنبال حفظ موقعیت اقتصادی و رفاهی خود به هر سو کشیده می شوند. بدین ترتیب وارد بازی های اقتصادی طبقه مسلط یا دولت می شود و به خیال حفظ منافع ، طبقات فرودست را نیز کنترل می کنند.

در شرایط أبر بحران اقتصادی این قشر به مرور منفعل شده و دیگر حاضر به پرداخت هزینه ای در راه مطالبات مدنی یا ارزش های نوین اجتماعی نیست. در این حالت نه تنها طبقه متوسط (خرده بورژوای جدید) کمکی به حل منازعات اجتماعی و مشکلات طبقات فرودست نمی کند بلکه خود به ابزار دستی جهت ممانعت از تغییرات اجتماعی بدل می شود (مثلا به بهانه عدم سقوط شاخص بورس و کسب سود بیشتر از هر جنبش اجتماعی واهمه دارند یا از سرکار آمدن دولت های رانتیر، نوسانگیر و محافظه کار حمایت می کنند)

با استحاله این طبقه بدین ترتیب عاملیت اجتماعی این طبقه به مرور از دست می رود و شکل کنش های جمعی از مبارزات مدنی طبقات میانی به قیام فرودستان تغییر شکل می دهد و با کمی انحراف زمینه برای سرکوب خشن این قیام ها و توجیه آن توسط سیستم فراهم می گردد. آنچه در دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ یا جنبش های کارگری اخیر رخ داد طبق تحلیل ارایه شده ناشی از صورتبندی جدید اجتماعی است که طی روندی سیاسی و بحران های اقتصادی بزرگ به استحاله طبقه متوسط و تبدیل آن به طبقه محافظه کار و تقلیل یافته و کنارکشیده انجامیده است.(متن خلاصه می شود)

در نتیجه این تحلیل بیان می دارد با توجه به سابقه وابستگی برخی اقشار میانی جامعه به ارتزاق یا رانت دولتی و سیستمیک، وقوع چند أبر تورم افسارگریخته که ترس از سقوط اجتماعی به طبقه پایبن تر را نهادینه کرده است، در کنار آموزه های ایدئولوژیک جریانات ضد ملی که حس فداکاری و خودآگاهی ملی را در جامعه ساقط کرده است و سابقه چندین کنش اجتماعی سرکوب شده طبقه متوسط (که در نوشتاری دیگر بدانها پرداخته می شود) در مجموع نقش اصلی را در محافظه کاری منفی طبقه متوسط جدید، از دست رفتن نقش عاملیت اجتماعی و تبدیل آن به طبقه منفعت طلب و تقلیل یافته ایفا می کنند.

منبع: سایت کلمه

بیشتر بخوانید: تریبون آزاد شورای مدیریت گذار

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»