ای دیو سپید پای دربند، ای گنبد گیتی ای دماوند

خبر کوتاه بود و شوکه کننده، واگذاری یکی ازیال های قله دماوند به سازمان اوقاف

آغاز چنین روزی با ایجاد تب روانی آکنده از حس تملک به مام میهن همراه شد.

کوه دماوند به عنوان بلند ترین آتشفشان در خاورمیانه و مرتفع ترین قله ایران یکی از نمادهای ملی ایرانی به شمار می آید.

متاسفانه با روندی که رژیم ایران در قبال برخورد با محیط زیست و سرمایه های ملی دارد این نگرانی در مردم چندین برابر شده است.

خبر وقف دماوند پس از آن جنجالی شد که روزنامه همشهری پنجم مرداد نوشت “از یازده سند مالکیت این کوه، ده سند آن در اختیار اداره منابع طبیعی و یک سند آن در اختیار سازمان اوقاف است.” اما مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان مازندران وجود سند موقوفه برای کوه دماوند را تکذیب و تصریح کرد که سند مربوط به چند روستای واقع در مراتع دماوند است: “قله دماوند وقف نیست، بلکه موقوفه یکی از یال های دماوند که به عنوان مرتع ملارد شناخته شده است، می باشد.”

سرانجام دفتر حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست با روشن کردن محل اختلاف سازمان مراتع و جنگل ها با سازمان اوقاف، اعلام کرد: «محدوده ای که در حال حاضر مورد اختلاف سازمان اوقاف و سازمان جنگل ها است، ارتفاعی بیش از ۴۰۰۰ متر دارد و تاکنون هیچ مرجعی نتوانسته برای این منطقه سند مالکیت بگیرد.»

به گزارش سازمان اداره جنگل ها در اصل اسناد این مراتع از زمان های بسیار دور و در دوران حکومت سابق هم به همین صورت راکد مانده و به گواهی اداره ی جنگل ها اکنون قرار بر وقف و خاتمه دادن به حق تملک آن بوده است که بر فرض هم حتی اگر این معضل در سالیان پیش هم وجود داشته، دلیل بر این نیست که اکنون شاهد این حاتم بخشی از منابع ملی و طبیعی مردم به نهادهای مختلف ذینفع باشیم .

نکته ای که در این باره حائز توجه است این است که اساسا دماوند که جزو منابع طبیعیست حتی در قانون بیش و کم حال حاضر ایران هم پتانسیل واگذاری به نهادهای غیردولتی را ندارد.

که در اینجا به همان اشاره های فضای مجازی میرسیم که به قولی ظاهرا مافیای زمین خواری در ایران آنچنان گرسنه است که به دماوند هم به عنوان طعمه ای دندان گیر چشم دارد.

سرانجام با حساسیتی که علی الظاهر قوه ی قضائیه روی این موضوع نشان داده و در حرکتی تعجب برانگیز مطالبه ی حقوقی رفع این مشکل را دنبال کرد.

اما مسئله ای که شاید بتوان به عنوان برآیند این موضوع به آن دست یافت، استفاده از ابزارهای مجازی در آگاهی جمعی و ایجاد مطالبه و هزینه برای حکومت است.

فعالین مجازی با راه اندازی هشتگ های مختلف موجب بیشتر دیده شدن خواسته های مردم می شوند همانگونه که فعالین توییتری با ایجاد کمپین #دماوند و #دماوند_وقفی_نیست اجازه ی فعالیت بیشتر از حکومت بر علیه منابع طبیعی را گرفتند.

دماوندی که نماد ایران است، ایرانی که هرروز شاهد از دست دادن بنیه ی انسانی و نخبه خود و همراه با آن شاهد زخمه های غیر قابل جبران بر بدنه ی منابع طبیعی خود است.

ایرانی که تنها نیست ، مردمانی که همچون دماوند در راه حفظ و حراست از این منابع جان میدهند ولی از مسیری که در آن هستند نه ناامید میشوند نه خسته، چون راه آزادی را در آگاهی یافتند.

اگر تا پیش ازاین لازمه رسیدن به آزادی و آگاهی از قدرت مردمی در بازوان پیر و جوان بدست می آمد اما اکنون باید قدرت فعالیت هوشمندانه در شبکه های اجتماعی را ستود و در صدد تقویت آن برآمد که حکومت را با تکانه های مجازی مجبور به پاسخگویی میکنند. همین حرکات در نهایت موجب حرکت در مسیر درست براندازی و حمایت از ایران و ایرانی خواهد شد.

آتنا از ایران، عضو کارگروه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار