فوبیای خیابان خالی!

حلیمە رسولی ، عضو کارگروه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار

غرق در رویاهای سادە و شیرین نوجوانی در راه بازگشت از کلاس متفرقە ریاضی بە سوی خانە بودم در گرمای بالای ٣٠ درجە تابستان در خیابان خالی از عابر شهر بوکان، فارغ از غم های جهان بر اسب خیال می تاختم کە ناگاه فریادی مهیب، چینی نازک رویاهایم را درهم شکست. تا بخود آمدم فردی کریە الچهرە با قامتی کوتاه، سری تراشیدە و ریشهایی ژولیدە و پرپشت در برابرم دیدم هرچند با دهان کف کردە فحش های رکیک میداد و فریاد میزد این چە وضعە حجابتە!

چشمان از حدقە درآمدەاش لبریز از حرص و شهوت بود، آنزمان من کە نوجوانی شانزدە سالە بودم از ترس بسختی نفس میکشیدم، دست و پایم بلرزە افتادە بود و قادر بە دفاع از خود نبودم. فریادهای وحشتناک آن بسیجی تمام انرژی و توان سخن گفتنم را بە یکبارە خشکاندە بود. بە اطراف نگاهی انداختم خیابان خالی از رهگذر بود. هیچ دلیلی برای رفتار زنندە بسیجی وجود نداشت مانتو ومقنعە مدرسە تنم بود. با صدایی لرزان گفتم ازم چی میخوای من کە مقنعە سرمە، چرا توهین میکنی؟

حرف های من او را بیشتر تحریک کرد و همچنان کە فحش میداد خواست بە من نزدیک شود، وقتی دیدم بە طرفم میاد با تمام توان فرار کردم. مغازە شیرینی فروشی باز بود بسرعت داخل شدم. مرد مغازە دار کە ظاهر آشفتەام را دید متوجە شد کسی تعقیبم کردە در حالی کە نفس نفس میزدم با دست بە در مغازە اشارە کردم. وقتی جوان مغازە دار دم در مغازە رسید، فرد بسیجی پابە فرار گذاشت.

با گذشت سالها هنوز هم گاه و بیگاه آن کابوس ناخوشایند را در خواب میبینم هیچگاه نتوانستم فوبیای خیابان خالی را از خود دور کنم و اینک نیز وحشت دارم کە پا در حیابان خالی بگذارم.

#سکوت_تجاوز_را_بشکنیم

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.