چرا نیازمند یک جنبش سندیکایی هستیم؟

مجید ناصری عضو کارگروه کارگران، مزدبگیران و فرودستان شورای مدیریت گذار

۲۶ آگوست ۲۰۲۰

تقدیم به کارگران شکست ناپذیر هفت تپه، به سندیکای کارگران هفت تپه، به آنان که  شیپور”صف های خودرا متحد کنید”  را برای کارگران صنایع دیگر به صدا در آوردند. آنان که درس پی گیری، استقامت و هوشیاری در مقابل حیله ها و ایادی رنگارنگ رژیم، از فرماندار، استاندار، نماینده مجلس و دانشجویان “عدالت خواه” و سایر چهره های رانت خوار را به عرصه صنایع دیگر کشاندند و امروز جنبش اعتصابات کارگری به یک چالش اساسی برای رژیم استبداد مطلقه فقاهتی در ایران تبدیل شده است، چالشی که رژیم توان پاسخگویی به آن را ندارد. زیرا پاسخ به خواسته های کارگران در چهارچوب ساختار هرمی، توتالیتر، فاشیستی طبقاتی و رانتی این رژیم نمی گنجد.

یکی از بزرگترین کاستی های مبارزات کارگران، معلمین و سایر مزدبگیران در ایران فقدان یک اتحادیه سراسری هست که قادر باشد همه مبارزات صنفی، در سراسر کشور را به هم پیوند دهد، تا بتواند نیروی اجتماعی عظیمی جهت تاثیر گذاری و دخالت گری در تحولات سیاسی، اقتصادی آزاد کند. فقدان این چنین سندیکا و یا اتحادیه سراسری در شرایط کنونی که اعتراضات کارگران و زحمتکشان تمام کشور را فراگرفته است، به وضوح دیده می شود. مانع اصلی شکل گیری یک سندیکای سراسری، رژیم جمهوری اسلامی هست که با دو ابزار سرکوب، ساختن گروه های زرد کارگری و مخالفت با به هم پیوستن مبارزات کارگران، در خلال ۴۰ سال گذشته سعی کرده است صدای اعتراضات کارگران را خفه کرده و فقر، ستم و تبعیض را با توسل به شکنجه، شلاق، زندان بر کارگران تحمیل کند.

اما مانع دوم به فرهنگ اجتماعی ایران برمی گردد، که حساسیت نسبت به سرنوشت جمعی، نسبت به غارت اموال و منابع عمومی، نسبت به تولید جمعی کم هست، ما شاهد یک نوع بی تفاوتی نسبت به ظلم، ستم، تبعیض طبقاتی، تبعیض جنسیتی، قومی، در همه عرصه های اجتماعی ایران هستیم. سرکوب متوالی قیام ها، سرکوب عناصر روشنگر و فعالین مدنی، سیاسی، سرکوب زنان، به امری روزانه تبدیل شده و پی در پی از جلوی چشمان مردم ایران می گذرد بدون آنکه در یک مقیاس گسترده عکس العملی را برانگیزد، گویی این ستم و ناهنجاری و تبعیض در نگاه مردم ایران به امری عادی تبدیل شده است.

ما برای رهایی از این وضعیت اندوهناک در دو عرصه باید کار کنیم:

۱-  تلاش برای کسب حمایت از اعتصابات و گسترش اعتصابات و بوجود آوردن اطاق فکر واحد که خود می تواند زمینه ساز برپایی یک اتحادیه سراسری “کارگران، مزدبگیران و کارکنان بخش های خدماتی، حمل و نقل و …” باشد

۲-  با تمام نیرو و با توسل به همه ابزار های فیزیکی و مجازی نوشتاری، صوتی و تصویری، توجه به سرنوشت جمعی، توجه به دخالت گری جمعی را ترویج و تبلیغ کنیم، تا به یک امر اجتماعی تبدیل شود.

من در چند مقاله دنباله دار سعی خواهم کرد تاریخ تشکیل سندیکای سراسری در یکی از کشورهای اروپایی (هلند) را به عنوان یک تجربه در همین جا طرح کنم و امیدوارم دوستان دیگر ساکن آلمان، انگلستان، فرانسه هم این کار را در کشورهای خودشان بکنند. طبیعتا این تجربیات تکرار شدنی نیست، اما درس هایی برای طبقه کارگر و زحمتکشان ایران دارد که می توان آنها را به کار برد و یا از آن ها نکاتی آموخت.

جنبش سندیکایی و تشکیل اتحادیه ها و نهاد های مستقل کارگران، معلمین، حمل و نقل، کارکنان بخش خدمت رسانی که همه متعلق به طبقات زحمتکش هستند، گسترده ترین و مردمی ترین بخش جامعه مدنی خودبنیاد و مستقل تکوین یافته از پایین هستند که با هدف تامین خواسته های صنفی و تامین رفاه و بهداشت و درمان و حقوق بازنشستگی این اقشار و طبقات تشکیل می شوند.

اولین سندیکاها در آغاز قرن هجدهم در انگلستان به وجود آمد. زیرا انگلستان در آن زمان در رده اولین کشورهای سرمایه داری بود که پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور نظامی و اداری کشور، از نظر زمین، سرمایه، کارگر و مدیریت وضعیتی هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم ‌کرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. استفاده از دستگاه‌ها به جای روش‌های تولید دستی، ساخت مواد شیمیایی جدید و روش‌های تولید آهن جدید، افزایش استفاده از نیروی بخار و آب، ساخت ماشین ابزارها و ظهور کارخانه‌های تولید مکانیزه از جمله مهم‌ترین تحولات در این انقلاب بود. انقلاب صنعتی علاوه بر پیشرفت اقتصادی سرمایه داری، موجب گسترش استعمار در کشورهای افریقایی و آسیایی و استثمار و بهره کشی از کارگران داخل کشورهای اروپایی توسط صاحبان سرمایه گردید و همین بهره کشی بیرحمانه کارگران بود که اولین جرقه های شکل گیری نهاد های کارگری را برای “دفاع از منافع مشترک ” فراهم کرد.

در هلند این “بیداری برای دفاع از منافع مشترک” قدری با تاخیر صورت گرفت و اولین اعتصاب کارگری در جریان تعبیه و ساخت “کانال بزرگ دریای شمال” که دریای شمال را به مرکز آمستردام وصل می کند، صورت گرفت، اعتصابی که دلیل آن به قتل رسیدن دو نفر از کارگرانی که خواهان دستمزد خود از پیمانکار “خریت هویسکنز” بودند، بود، و قتل آن دو کارگر موجب گردید که کارگران عصبانی، خود پیمانکار را با چوب هایی که در کناره های کانال از آنها استفاده می کردند، به قتل برسانند.

یک تحقیق بی طرفانه در مورد طبقه بندی اجتماعی کارگران در هلند حدود سال های ۱۸۵۰ لایه های زیر را ارائه می دهد:

۱. صنعتگران کالاهای دست ساز ۱۰.۸٪

۲. کارگران ماهر صنعتی ۰.۳٪

۳. پرسنل خدماتی ۳.۶٪

۴. کارگران غیر متخصص ۳.۵٪

۵. کارگران مزرعه، پسران پولادگر، کارگران ذغال سنگ نارس ۲۲٪

۶. ماهیگیران، ملوانان، دستگیره ۰.۹٪

۷. کارگران کارخانه (غیر ماهر) ۳.۷٪

۸. لمپن پرولتاریای ۰.۵٪

 

ادامه دارد…

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»