پیمان نوین شاهزاده؛ اقدامی لازم اما ناکافی

پیمان نوین حرکتی جدید از سوی رضا پهلوی است اما برای مردم و گروههای اپوزسیون راه جدیدی ایجاد نمی کند. به همین دلیل است که معتقدم پیمان نوین اقدامی لازم اما ناکافی بود.

 

لیلا زارعی

چند روزی است که سخنان کوتاه شاهزاده رضا پهلوی در هفتم مهر ماه، با کلید واژهء پیمان نوین، بستری را فراهم کرده برای اظهار نظر و تحلیل های گوناگون در تعریف و تمجید از اقدام شاهزاده و یا رد و تخریب وی. من در این نوشته سعی دارم با دید منصفانه تری به این حرکت جدید در قالب پیمان نوین بپردازم.

در ابتدا باید گفت آنچه مسلم است، بی بدیل بودن این اقدام از سوی شاهزاده در طول این چهل سال است، وی هیچگاه به این روشنی دعوتی همگانی را صورت نداده بود و دست خویش را به سوی تمامی نیروهای سیاسی داخل و خارج از کشور و مهم تر از آن ها به سوی مردم ایران دراز نکرده بود. اگر در نفی این گفته، شورای ملی ایران، فرشگرد و ققنوس در ذهن بیاید، به نظر آن اقدامات گذشته هیچکدام ماهیت پیمان نوین و فراگیری آن را ندارد.

اپوزسیون رژیم اسلامی بیش از چهل سال است که منتظر بوده تا ببیند فرزند شاه سابق چه زمانی به میدان آمده و نقش ایفا می کند. حال و در چنین شرایطی که پیمان نوین صادر شده، طرفداران شخص شاهزاده می کوشند تا بگویند اکنون انتظارها به سرانجام رسیده و رضا پهلوی حجت را تمام کرده است، اما واقعیت آن است که اینگونه نیست. هر چند پیمان نوین حرکتی جدید از سوی رضا پهلوی و گامی مثبت است اما برای سازماندهی و فراهم سازی زمینه اتحاد در میان نیروهای اپوزسیون کمبودهای زیادی دارد و کافی نیست.

اگر بخواهیم به برخی از این کمبودها اشاره کنیم باید به این نکات پرداخت که پیمان نوین، در واقع برنامه مشخصی را ارائه نمی کند و سنگی را از جلو پای مردم ایران و اپوزسیون داخل و خارج کشور بر نمیدارد. آنچه گروه های اپوزسیون ایرانی به دنبال آن بودند ایفای نقش و مسئولیت پذیری از سوی شخص رضا پهلوی بود. اما این خواسته در این پیام کوتاه تأمین نمی شود یعنی باز هم شاهزاده به روشنی از نقش خود سخن نمی گوید. اگر هم بخواهیم بگوییم ایشان به دنبال نقش و جایگاه نیستند، باید گفت اتفاقا الان زمانی است که باید نقش سیاسی ایفا کرد و مسئولیت پذیرفت؛ بی مسئولیتی، باشد برای بعد از فروپاشی حکومت و آزادی ایران. چون اکنون زمان کار است و باید در میدان مبارزه فعالیت کرد.

از سوی دیگر باید گفت پیمان نوین، برخلاف نامش، ایده ی چندان جدیدی را عنوان نمی کند. چند سال است که گروه ها و شخصیت های مختلف اپوزیسیون این حرف ها را می زنند و می گویند باید اختلاف ها را کنار گذاشت و روی مشترکات تکیه کرد، چند سال است که می گویند تنها راه پیروزی، مبارزات مدنی (اعتراضات و اعتصابات) است. جدیدترین گروهش هم شورای مدیریت گذار به دبیرکلی حسن شریعتمداری است که حدود یک سالی می شود با شعار مبارزات مدنی و سراسری کردن اعتصابات و اعتراضات به میدان آمده است.

پیشنهاد حمایت از خانواده های زندانیان و مبارزان سیاسی و اعتصاب کنندگان داخل کشور هم ایده جدیدی نیست. بارها و بارها از زبان خود ایشان و یا سایر احزاب و گروه ها این موضوع را شنیده ایم.

اینکه حکومت آینده ایران باید برآیند افکار تمامی گروه ها و اقوام ایرانی با نظرات گوناگون باشد چیز جدیدی است؟ این حرفها سالهاست که از تریبون های گوناگون اپوزسیون گفته می شود.

اگر منصفانه بنگریم می بینیم پیمان نوین حرکتی جدید از سوی رضا پهلوی است اما برای مردم و گروههای اپوزسیون راه جدیدی ایجاد نمی کند. به همین دلیل است که معتقدم پیمان نوین اقدامی لازم از سوی رضا پهلوی بود اما اقدامی کافی نبوده و جای کار بسیار دارد.

به اعتقاد من شاهزاده بایستی در وهله اول حداقل رهبری و نمایندگی نیروهای از هم گسسته سلطنت طلب و پادشاهی خواه را بر عهده گیرد و سپس به نمایندگی از آنها با دیگر نیروها وارد تعامل و همکاری برای رسیدن به اتحاد شود.

و در پایان اینکه شاهزاده تنها آلترناتیو موجود را “حکومت مردم ایران” میداند در شعار زیباست اما در عمل شدنی نیست و تا اتحاد و رهبری مشخصی شکل نگیرد نمی توان اپوزیسیون منسجمی را در برابر حکومت اسلامی متصور بود. و این آلترناتیو مطرح شده در این طرح کلی، مبهم و ناممکن به نظر می رسد.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»