شادروان دکتر اسماعیل یزدی، از پزشکان معالج نخستوزیر اسبق، خاطرهی ذیل را دربارهی روزهای آخر عمر او نقل کرده است که از دکتر غلامحسین مصدق میپرسد: «شنیدهام که شاه برای اعزام دکتر مصدق به خارج موافقت کرده است، این موضوع را با آقا مطرح کردهاید؟» گفت: «بله با اینکه امکان بردن و بستری کردن ایشان در بیمارستانهای سوئیس به خصوص لوزان که چند دوست پزشک در آنجا دارم به سهولت امکانپذیر است، معذلک وقتی که موضوع را با ایشان در میان گذاشتم، با پرخاش گفتند چرا به خارج بروم؟ پس شماها که ادعای طبابت میکنید و در خارج هم تحصیل کردهاید، چکارهاید؟ اگر واقعا طبیب هستید، همین جا مرا معالجه کنید. من با مردم چه فرقی دارم، مگر دیگران که بیمار میشوند، برای معالجه به خارج میروند؟ حتی در مورد آوردن پزشک از خارج هم… گفتند: لعنت خدا بر من و هر کسی که در این زمان بخواهد مخارج زندگی چندین خانواده این مملکت فقیر را صرف آوردن دکتر برای معالجه من از خارج کند» – شرق
در همین باره، چندی است بریده هایی از خاطرات هاشمی رفسنجانی در فضای مجازی دست به دست میشود که شوربختانه برخی از اینها در سالهای سالهای جنگ تحمیلی ثبت شدهاند.
- آقاى عباس واعظ طبسى [توليت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پایش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است – ۲۷ مهر ۷۱
- آقای آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند – ۱۹ آذر ۶۴
- آقای دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمیدرمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم – ۳۱ خرداد ۶۵
- شب در جلسه شورای مرکزی [جامعه] روحانیت مبارز شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دهه فجر بود. آقای مهدوی کنی که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. میخواستم ایشان را ببینم – ۲۹ بهمن ۶۴
- صبحانه را در خدمت آقای منتظری در منزل ایشان صرف کردیم. پس از خداحافظی به منزل آیتالله نجفی مرعشی رفتم. از اسپانیا برگشته بودند. برای معالجه چشم رفته بودند – ۸ خرداد ۶۰
- آقای احمد توکلی که قبل از پیروزی انقلاب ممنوعالخروج بوده، برای گرفتن گذرنامه جهت سفر برای معالجه درد مفاصل احتیاج به نامه من به اداره گذرنامه داشت که نوشتم – ۱۹ اردیبهشت ۶۰
- شب تلفنى از احمدآقا احوالپرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجه چشم رفته بود. در آنجا همان تشخيص ايران را تاييد كردهاند – ۲۷ اسفند ۷۱
- خانم شهید بهشتی به خانه ما آمد و با عفت به دیدن همسر امام رفتند که برای معالجه چشم مدتی به خارج رفته بودند – ۱۸ مرداد ۶۱
- ساعت ۸ صبح آقای موسوی اردبيلی آمدند. عازم سفر به اروپا برای معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [= گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر ولايتی و ميرزاده دستور مقتضی را دادم – ۲۹ مرداد ۶۸
- شب، آقای [علیاکبر] محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کرده است؛ دست مصنوعی گذاشته و دو بار گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتا سالم است – ۵ آبان ۶۳
- عصر آقای [محمدعلی] رحمانی مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهای داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مريضهای معمولی برسد – ۲۵ مهر ۶۶
- آقاى [علیاکبر] آشتيانى نماينده رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجه خود در خارج استمداد كرد – ۸ دی ۶۹
- در بیمارستان به عیادت آقای ربانی املشی رفتم. قرار است فردا برای معالجه به سوئیس برود – ۸ اسفند ۶۳
- آقاى [عبدالله] نوری [وزير كشور] براى سفر جهت معالجه به آلمان تلفنى خداحافظى كرد – ۲۲ اسفند ۷۱
- [آشیخ محمد] هاشمیان که برای معالجه چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، در منزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است – ۲۸ مرداد ۶۱
- به ملاقات آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند – ۹ خرداد ۶۶
- آقای [کاظم] خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد گه گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است – ۱۸ خرداد ۶۵
@PersianPolitics