در حاشیه بحث شهریار آهی درباره ساختار و اهداف شورای مدیرت گذار، سام قندچی

تهیه پیش‌نویس های قانون اساسی نیروهای مختلف؛ به مجلس موسسان در آینده نیز برای آشنایی با دیدگاههای نیروهای مختلف اپوزیسیون، کمک خواهد کرد.

 

سام قندچی

ساعتی پیش به یک گفتگوی تلویزیونی از دکتر شهریار آهی، سخنگوی شورای گذار، که یکسال و سه ماه پیش ضبط شده، و اکنون درسایت شورای مدیریت گذار قرار دارد، گوش می کردم. اولاً برایم جالب بود اینکه از اولِ کار، گرچه شورای گذار نظیر شورای مقاومت که نزدیک به ۴۰ سال پیش تأسیس شد، می خواهد نیروهای سیاسی مختلف را جمع کند، اما می خواهد این کار را با حفظ هویتی که دارند، انجام دهد، نه آنکه به آنها یک قالب فکری را تحمیل کند.

ظاهراً همه کسانیکه جبهه واحد تشکیل می دهند همین حرف را می زنند ولی این کار را نمی کنند و نمونه روشن نیز تجربه ی شورای مقاومت است که از بنی صدر و نیروهای چپ یکی بعد از دیگری از آن خارج شدند و ظاهراً دعوا بر سر صدام حسین بود اما واقعیت این بود که همه در این اجبار قرار داشتند که مواضع سیاسی مجاهدین را قبول کنند و به همین دلیل هم شورای مقاومت از هم پاشید.

البته در تاریخ، تجربه های جبهه واحد به رهبری نیروهای کمونیست مشخصاً در ویتنام به همین شکل شورای مقاومت بود یعنی همین مدل که مجاهدین دنبال کردند، و در ویتنام موفق هم شدند اما دلیل موفق شدن این بود که رهبران همه نیروهای دیگرِ اپوزیسیون ویتنام را، کمونیست‌ها کشتند و ژنرال جیاپِ معروف، نیروهای مشابه جبهه ملی ایران را در ویتنام، به پایشان سنگهای سنگین وصل کرد و به آب انداخت و کشت، و اینگونه جریان اپوزیسیون ملی لیبرال را در ویتنام سالها قبل از پیروزی انقلاب در آن کشور، نابود کردند، ولی هیچ جا چپی ها از این واقعیات در تاریخ ویتنام، حرفی نمی زنند!

به هرحال اینکه شورای گذار از اول، به روشنی همان یکسال و سه ماه پیش گفته که قرار نیست نیروهای شرکت کننده، لباس بنیانگذاران این شورا را بپوشند، بسیار عالی است و متفاوت از تجربه شورای مقاومت است که امروز آقای منوچهر هزارخانی و مهدی سامع از آن جمعِ اولیه مانده‌اند، و اساساً شورای مقاومت فرقی با خود سازمان مجاهدین ندارد و بودن و نبودنش تفاوتی در فعالیتهای آن سازمان بوجود نمی آورد.

اما مهمتر اینکه واقعاً در این قرن بیست و یکم با وجود اینترنت و در دسترس بودن اطلاعات، راهکارهای نظیر ژنرال جیاپ دیگر کار نمی کند! مثلاً فرض کنیم جمهوریخواهان و سلطنت طلبان جبهه واحدی تشکیل دهند و هرکدام بخواهند به دیگری دیدگاههای خود را تحمیل کنند، و اعضای آن طرفِ دیگر را، بعنوان نیروی خود داشته باشند، واقعاً بسیاری از طرفداران اولی حتی اگر به صف دومی بپیوندند برای دومی مؤثر نیستند، و برعکس، و شخصاً اگر رهبر اولی بودم می دیدم که دومی ها وقتی به صف اولی ها بپیوندند، همه برنامه‌هایشان عملاً کارایی خود را از دست می دهد و گویی آن نیرو نابود شده است و ترجیح می دادم آنها بعنوان هوادار اینجانب عمل نکنند چون هم برای خودشان زجرآور است و هم برای کسی که بخواهد آنها را رهبری کند. اینکه افرادی خودشان به جمعبندی برسند که از یک نحله ی سیاسی به دیگری تغییر فکر دهند بحث دیگری است و مثلاً امروز بسیاری از چپی های ایران به این نتیجه رسیده‌اند که «سکولار دموکراسی آینده نگر» بیان خواستهای کنونی آنها است ولی این فرق دارد با اینکه بخاطر شرکت در یک جبهه ی واحد، موضعی به کسی تحمیل شود.

به همین علت تلاشهایی که به سبک شورای مقاومت در ۴۰ سال گذشته از سوی نیروهای مختلف انجام شده، شکست خورده چون دیگر عصر جنبش‌های آزادیبخشِ نیمه ی اول قرن بیستم که لنین استراتژی آنها را فرموله کرده بود، پایان یافته است. در نتیجه مدل شورای گذار برای همکاری نیروهای مختلف واقعاً می تواند کارایی خوبی داشته باشد و شکستهای مکرر جنبش فلسطین دقیقاً به همین دلیل است که هنوز در آن مدل کهنه جنبش‌های آزادیبخش، درجا می زنند.

هنر زنده یاد جلال طالبانی این بود که در اتحادیه ی میهنی در عراق، از آن مدلها برید و توانست تغییر را در عراق، به موفقیت برساند و برای اولین بار در تاریخ معاصر در کل منطقه خاورمیانه بود که یک رهبر کرد توانست در رأس کشور عمده ای در خاورمیانه (یعنی عراق) قرار گیرد، و رهبر همه ی مردم عراق از عرب و کرد و دیگر اقوام ساکن آن کشور شود، و دلیل موفقیت او همین کنار گذاشتن مدل جنبش‌های آزادیبخش بود، در حالیکه در ابتدا، اتحادیه میهنی نیز مانند بسیاری از تشکیلات های سیاسی خاورمیانه نظیر سازمان الفتح فلسطین، بر اساس مدل جنبش‌های آزادیبخش ساخته شده بود، و حتی زنده یاد جلال طالبانی در مورد آن دوران، از تزهای لنین یاد می کند و بعداً هست که مدلِ کار آن تشکیلات را، تغییر داد.

حدود ۳ سال و نیم پیش، این مبحث را در نوشتاری تحت عنوان «پایان مدل تشکیلات جنبش‌های آزادیبخش» بحث کرده‌ام و در اینجا نیازی به تکرار نیست. خوشبختانه رهبران کردِ شرکت کننده در شورای گذار، یعنی آقای عبدالله مهتدی و آقای یزدان شهدایی نیز با چنین رویکردی که دکتر شهریار آهی توصیف کرده‌اند، در این شورا شرکت دارند، و امیدوارم بیشتر در رابطه با دیدگاههای خود در داخل اپوزیسیون سیاسی ایران حرف بزنند، مثلاً در نشستهای مهستان! در واقع کاری که سالها پیش در تلویزیون ستار دلدار آقای مهتدی انجام دادند، بسیار روشنگرانه بود و سوء تفاهم ها را میان فعالان سیاسی نقاط غیر کرد در ایران، از بین می برد.

در پایان نکته ای را نیز در ارتباط با بحث دیگرِ دکتر شهریار آهی در این مصاحبه اضافه کنم و آن بحث قانون اساسی است. اگر موضوع قانون اساسی را به زمان تشکیل مجلس موسسان محول کنیم به خودمان ضرر خواهیم زد و دوباره می توانیم به سرنوشت دوران انقلاب ۵۷ دچار شویم که در روزهای تحول، با عجله یک چیزی سرهم بندی شود. ما امکانات انقلابیون آمریکا را نداریم که بتوانیم مدتی طولانی بعد از انقلاب و تحول در ایران حاضر، برای تدوین قانون اساسی صبر کنیم! انقلابیون آمریکا در واقع سیستم سیاسی بریتانیا را در هر سه قوه، به ارث برده بودند که سیستمی در مجموع دموکراتیک بود، هرچند داشتند جمهوری می ساختند و نه پادشاهی! می دانم خیلی ها دوست دارند بخاطر اختلاف پادشاهی خواهان و جمهوریخواهان و نیز اختلافات فدرالیستها و غیر فدرالیستها این موضوع قانون اساسی را به دوران مجلس موسسان محول کنند که به اتحاد کنونی لطمه نخورد و همه ی بحثهای دکتر آهی را نیز می فهمم که امروز موسساتی مثلاً در سوئد وجود دارند که کار تدوین قانون اساسی را تسهیل می کنند و خیلی عالی چرا استفاده نکنیم؛ اما، واقعاً روشن گفتن خواستها، کارِ درست است و نه زیر فرش زدن. از دیدگاه صاحب این قلم خوب است هر نیروی پادشاهی خواه مثل حزب مشروطه ی ایران، پیش‌نویس قانون اساسی خود را برای بعد از دوران گذار، در همین شورای گذار، بعنوان نظر آن حزب، ارائه دهد، و اگر برای حزب مشروطه، همان قانون اساسی زمان شاه نظرشان است، همان را ارائه و اعلام کنند که آن قانون اساسی، پیش‌نویس مورد نظر آن حزب، برای دوران بعد از گذار است؛ و همه ی نیروهای جمهوریخواه و آنهایی که خود را فدرالیست می خوانند نیز این کار را بکنند و پیش‌نویس های قانون اساسی خود را، به شورا، ارائه دهند.

شخصاً نظرم را در مورد فدرالیسم نوشته‌ام و امیدوارم احزاب کومله و دموکرات، طرح فدرالیسم را کنار بگذارند و با جمهوریخواهان دیگر پیش‌نویس مشترک قانون اساسی بدهند، اما اگر نه، بازهم باید آنچه واقعاً نظرشان هست را بعنوان پیش‌نویس قانون اساسی خود برای دوران بعد از گذار، ارائه دهند و این کار، یعنی تهیه پیش‌نویس های قانون اساسی نیروهای مختلف؛ به مجلس موسسان در آینده نیز برای آشنایی با دیدگاههای نیروهای مختلف اپوزیسیون، کمک خواهد کرد. بازهم با سپاس از کار اساسی که شورای گذار دارد می کند و به جای لاپوشانیِ واقعیات، همانطور که در نوشته ی دیگری به تازگی بحث شد، «طرح شورای مدیریت گذار حتی برای سران رژیم راهی عاقلانه جهت خروج از این وضعیت است»!

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

سام قندچی

IRANSCOPE

http://www.ghandchi.com

بیست و ششم دی ماه ۱۳۹۹

January 16, 2021

 

 

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»