شادباش جشن سده به ایرانیان و ایرانی‌تباران، علیرضا افشاری

واژه‌ی معنای پرستیدن، هم‌چنان که در واژه‌ی پرستار به جای مانده، به معنای نگه‌داری و مراقبت کردن است و آشکار است که اگر از آتش، آن‌هم در آن دوران و هنگامه‌ که روشن کردنش کاری سخت بود، مراقبت و پرستاری نشود خاموش خواهد شد.

 

 

علیرضا افشاری، کنشگر فرهنگی

۱. سده، به سادگی، جشن کشف آتش در تمدن ایرانی است. مانند همه‌ی جشن‌ها و سنت‌ها در جهان که مناسبتی دارند و نزدیک به همگیِ مناسبت‌های‌شان دینی است؛ چرا که در آغاز تنها حوزه‌ی اندیشه‌ایِ انسان حوزه‌ی دین بود که بعدها از آن فلسفه و دانش و هنر و… جدا شد. اما با این حال، آشکار است که موضوع کشف آتش موضوعی تمدنی است، که به خاطر ناآگاهی از زمان دقیقِ شکل‌گیری‌اش در قالبی اسطوره‌ای باز مانده است.

به نظر می‌رسد که چنین رویدادِ بسیار دوردستی نخست در یکی از دین‌های بسیار کهن که نقطه‌ی آغازین‌اش را نمی‌دانیم، دین مهر، صورت‌بندی شده باشد چرا که با ویژگی‌های بعدی‌ای که از این دین داریم هم‌چون اهمیت داشتن نور و روشنایی و به نمایندگیِ این عناصر، آتش، بسیار نزدیک است. و نیز می‌دانیم که دین زرتشتی در آغاز دینی به‌غایت رادیکالی و نفی‌کننده‌ی همه‌ی خدایان گذشته بود که هر کدام مظهری از طبیعت بودند اما، در دوره‌ای، و با گذشت نسل‌هایی از دین‌دارانِ زرتشتی و احتمالاً پس از گرفتنِ قدرت سیاسی به دستِ خردمندانی کوشیده شد تا عناصر ادیان گذشته، ولو به شیوه‌ای تعدیل‌شده که اصولِ دین جدید را دگرگون نکنند، در آن وارد و پذیرفته شوند تا زمینه برای گسترش آن مساعد شود؛ کاری که در مسیحیت هم شاهد هستیم و با پذیرشِ عناصر دینِ مسلطِ مهری در جهانِ رومی سبب‌ساز گسترشِ این دین شد. و فراموش نکنیم که حتی در دین اسلام هم برخی از آیین‌های دوران جاهلیت نمادپردازی‌هایی نوین شده و در معنایی یکتاپرستانه به درون دینِ جدید راه یافتند.

۲. بخشی از گردشگری امروز جهان که بر پایه رسم‌ها و آیین‌ها و در یک کلام میراث معنوی است از چنین محتوایی برخوردار است. اگر آیینی در سرزمینی دارای پیشینه باشد حتماً روزگاری خاستگاهی دینی داشته است اما برپایی آنها عموماً امروزه چنین کارکردی ندارند و به معنای متشرف شدن به آن دین نیستند. برای نمونه، برپایی آتش در هیج جای جهان به معنای ستایش و نیایش و حتی پرستش آن، در معنای نگاهداری، نیست؛ هر چند آنچه درباره‌ی آتش‌پرستیِ ایرانیان گفته می‌شود از بنیان غلط است و نشانه‌ی ناآگاهی. این موضوع برآمده از تبلیغاتی سیاسی در دوره‌ای کوتاه و خاص از تاریخ سرزمین‌مان است که حتی سازندگانِ آن دروغ‌ها هم خود آن را قبول نداشته و بارها بر یکتاپرستیِ ایرانیان باستان و نادیده شدنِ خدای آنان تأکید داشته‌اند.

دو نکته در این بحث است: نخست آن‌که واژه‌ی معنای پرستیدن، هم‌چنان که در واژه‌ی پرستار به جای مانده، و در بیت «بگفتا فروغیست این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی» از شاهنامه نیز آشکارا از آن دریافت می‌شود، و اتفاقاً خردمندانه به فروغی از ایزد بودنِ آن اشاره شده، به معنای نگه‌داری و مراقبت کردن است و آشکار است که اگر از آتش، آن‌هم در آن دوران و هنگامه‌ که روشن کردنش کاری سخت بود، مراقبت و پرستاری نشود خاموش خواهد شد؛ موضوعی که امروزه چنان دیدی به آن وجود ندارد و جز در آتشکده‌هایی که در آن بر پایه‌ی عرفی دینی نمی‌گذارند آتش خاموش شود، در دیگر جاها و از جمله در جشن سده آتش‌ها در نهایت خاموش خواهند شد. و دوم آن که اگر احترام به آتش را که نیاکامان ما، به سادگی هم‌چون آب و هوا (باد) و خاک، می‌کوشیدند که آلوده نشود و پاک بماند ــ ‌که امروزه با این آسیب‌های دهشتناکی که به زیست‌بوم وارد شده می‌توانیم به ارج و ارزشِ بسیارِ آن اندوخته‌های فرهنگی پی ببریم ــ در معنای ستایش و نیایش بگیریم مانند آن است که سجده آوردنِ ما در نمازمان را تعبیر به احترام گذاردن به مُهر یا حتی نیایشِ کعبه‌ی ارجمند بگیریم، که در هر حال سازه‌ای زمینی و ساخته‌شده از سنگ است.

۳. در دورانی که شماری از جوانان به دنبالِ جشن‌هایی هستند که خاستگاه‌شان در سرزمین‌هایی دیگر است و چندان با فرهنگ ما هم‌خوانی ندارد آن هم هنگامی که خود دارای پیشینه‌ای غنی در زمینه‌ی جشن و شادی هستیم هر چند حکومت بر پایه‌ی بنیانِ خود می‌کوشد رسم‌ها و سنت‌هایی دینی را تشویق کند اما لزومی ندارد با جشن‌ها و شادروزهای ملی، آن‌هم در این سطح خُرد، مقابله نماید و توان خود را در این راه صرف نماید که در نهایت عِرض خود خواهد برد و زحمت ما خواهد داشت.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»