نگاهی به تاریخ نه چندان گذشته، یعنی دوران قاجار، نشان میدهد که حجاب به عنوان یک مشکل در راه پیشرفت تلقی میشد.
شهلا اعزازی، جامعهشناس
یکی از اشکالات عمدهای که به تاریخنگاری وارد میشود بیتوجهی به حضور و موقعیت زنان در تاریخ است و اقدامات فراوانی در جهت نمایش چگونگی زندگی زنان و مطالبات آنان در تاریخ صورت گرفته است. اما به نظر میرسد که به دلایلی حتی در حال حاضر نیز از بیان برخی مطالبات زنان در تاریخ ایران، بهخصوص مطالبات در مورد حجاب، خودداری شده و یا آن را در ارتباط با بخش کوچکی از جامعهی زنان ایرانی میدانند. البته باید توجه داشت که اکثر مطالبات زنان در دوران مشروطه و بعد از آن در ارتباط با بخش نخبگان جامعه بود و به عنوان مثال آموزش دختران درخواستی از جانب کلیه زنان نبوده، اما اثر چنین درخواستی امروز برای همگان است.
نگاهی به تاریخ نه چندان گذشته، یعنی دوران قاجار، نشان میدهد که حجاب به عنوان یک مشکل در راه پیشرفت تلقی میشد. صداهای مخالفت با حجاب که معطوف به حجاب آن دوران یعنی چادر و چاقچور و پیچه و روبنده بود، چه به صورت زمزمهها و یا آشکار، دیده میشود. این مخالفت پس از ورود دختران به مدارس تشدید شد، زیرا حجاب متداول به علت دستوپا گیر بودن مشکل حمل وسایل مدرسه و تحرک در جامعه را بهوجود میآورد.
زنانی با حفظ پوشیدگی کامل و طراحی لباسهایی کاملا پوشیده همراه با شنل و کلاهی که تمام بدن را میپوشاند خواستار تغییر شکل لباس شدند، هر چند که با وجود پوشیده بودن لباس طراحی شده مخالفتهای زیادی با آن صورت گرفت. عکسی از خدیجه افضل وزیری موجود است که در سال ۱۳۰۹ شمسی لباسی بلند با شنل و کلاه برای خود طراحی کرده و دوخته تا بگوید که زن باید بدون چادر از پوشش استفاده کند تا دستانش آزاد باشند. مهرتاج رخشان، که در مدرسه دخترانه امریکایی در تهران درس خوانده بود، در روز فارغ التحصیلی نیز بی حجاب اما در لباسی کاملا پوشیده ظاهر شد و بعدها او نیز لباسی پوشیده به جای چادر و چاقچور و روبنده برای خود طراحی کرد.
گذشته از زنان موافق رفع حجاب برخی از صداها و حتی مردان تجددطلب عامل اساسی محرومیت زنان ایرانی از حقوق اجتماعی را حجاب و مستوری آنان می دانستند. (خسروپناه، ۱۳۸۱: ۱۲۱). استدلال موافقین رفع حجاب بر اخلاق و عفت بود که زنان باید دارای آن باشند و حجاب ظاهری ارتباطی با اخلاق ندارد.
البته زنان موافق حجاب نیز وجود داشتند. بهعنوان نمونه مزین السطنه در روزنامه شکوفه (۱۲۹۲) با رفع حجاب مخالفت کرده و به عنوان مثال از مشکلات موجود در خانوادههای غربی به علت نبود حجاب نام برده است. (خسروپناه، ۱۳۸۱: ۱۲۳)
اما مسألهی حجاب برای جمعیت شهرنشین مطرح بود. کلیهی اسناد باقیمانده از آن دوران، چه سفرنامههای افراد ایرانی یا خارجی و چه نوشتههای خود ایرانیان، از نبود حجاب مشابه زنان شهرنشین برای زنان روستایی و عشایر نام بردهاند. در خاطرات خدیجه افضل وزیری که پس از ازدواج به مازندران رفته بود میخوانیم که «زن ها در آنجا (مازندران) چادر سر نمیکردند و رو نمیگرفتند و از این که مرا در چادر میدیدند که رویم را میپوشانم حیرت میکردند». (ملاح، ۱۳۸۵: ۴۰)
در کنگره نهضت نسوان شرق که در سال ۱۳۱۱ در تهران برگزار شد نیز بحث حجاب از جانب زنان مطرح بود و بر خلاف تصور عمومی رضاشاه در کنگرهای که خاص زنان بود نمایندهای (عبدالحسین اورنگ) فرستاد، در ظاهر برای ترجمه اما در واقع به عنوان نماینده دولت تا به تعدیل مطالب ارایه شده بپردازد و یکی از این مطالب مخالفت او با مطرح شدن مسألهی کشف حجاب در کنگره بود (سلامی / نجم آبادی، ۱۳۸۴: پانزده)
در اوایل قرن تغییر لباس و کلاه مردان و سپس کشف حجاب صورت گرفت که البته مسایلی را به دنبال داشت، اما گذشته از زنانی که به علت بیحجابی مجبور به خانهنشینی شده بودند خاطرات دختران جوان آن دوران نشان از قبول این امر داشت. تفاوت سنی و حضور در جامعه قبل از کشف حجاب در برحورد افراد تأثیر داشت. برای زنان سالمند یا مسن کشف حجاب منجر به خانهنشینی آنان به علت برخوردهای نامناسب مأموران دولتی شد. در صورتی که زنان شاغل یا افراد جوان مقاومت چندانی نداشته و با دوختن لباسهایی پوشیده و کلاه به فعالیت خود ادامه دادند. در دفترچه خاطرات شانزده زن ایرانی که خاطرات آنان از کشف حجاب بیان میشود جملگی به دوختن لباسهایی کاملا پوشیده و بلند و داشتن کلاه و حتی پوشاندن گردن نیز اشاره میشود (احمدی خراسانی، ۱۳۸۷: ۸۵ – ۱۰۲)، اما آنچه بیحجابی طرح میشود به یقین از حجاب متداول امروزی پوشیدهتر بود.
گروه مطالعات زنان
@PersianPolitics