١- زبان يكي از راههاي ارتباط با ديگران است كه به وسيله كلمات ممكن ميشود. راههاي ديگري هم براي ارتباط هست مثل زبان احساسات، زبان موسيقي و زبان بدن و چشم و دست و زبان تاريخ مشترك. اين آخرين زبان يعني زبان تاريخ مشترك است كه بيشتر قشقاييها را به هم نزديك كرده و ميكند.
٢- زبان قبل از اين كه به شكل كلمات ظاهر شود، بصورت تصوير و مفهوم و درك و احساس در حافظه ما و در يك شبكه وسيع نوروني (عصبي) در بخش هاي نيمكره چپ ما شكل ميگيرند كه به شكل ارتباطات نوروني پيچيده شيميايي و نوروني وًسيناپسي جاي ميگيرند كه به آنها زبا ن دروني گفته مي ود. زبان دروني قبل از زبان بيروني و يا كلامي شكل ميگيرد.
٣ – زبان در يك ارتباط تنگاتنگ با مادر يا جانشين مادر از طريق ارتباط حسي (ديدن، شنيدن و ارتباط پوستي و لمس كردن يا بدني بامادر) و تقليد كردن رفتار و صداها و آواهاي مادر، در ذهن كودك ميرود و از دو سالگي به بعد در قسمت چپ مغز در منطقه بروكا وورنيكه متمركز شده و با شبكه هاي نوروني ديگر رابطه بر قرار ميشود.
٤- كودك در زير دوسالگي هر صدا را و هر آوا را ميتواند فرا بگيرد كه بعدها اين آواها با هم تركيب شده و واحدهاي ساده زبان و الفبا و سپس كلمات را ميآفرينند. اين زبان (مادري) در منطقه بسيار امني در مغز ضبط ميشود كه در ضربههاي مغزي هم كمتر آسيب ميبيند.
٥- همان طور كه در در كليپ كوتاه و خلاصه مطرح كردم اين كلمات بار فرهنگي، تاريخي خانواده را حمل ميكنند كه بنمايه زبان مادري هستند كه به كودك هم هويت و كيستي ميبخشد.
٦- زيبايي و پايايي كشور ما در گرو حفظ اين فرهنگها و زبانهاي رنگا رنگ است هيچ فرقي نميكند كه ما آدم را بكشيم و يا زبان مادري را از بين ببريم . محدوديت در زبان مادري مثل قتل عام عمومي است.