از یک مانع عبور کردیم

رضا پهلوی به حق مردم برای آن که هر چند سال یک بار بازیگر اول و شخص اول کشور را انتخاب کنند، با فروتنی صحه گذاشت.

مهرانگیز کار
در روزهای پایانی سال ۱۳۹۹ خورشیدی، به صورت غیر منتظره ای با سخنان شاهزاده رضا پهلوی وارد دوران تازه ای از گفتمان سیاسی شدیم که می تواند به تحولات سیاسی ایران آینده سامان روزآمدی بدهد.
پیداست که رضا پهلوی توانسته است در این سالهای تباهی و بیقراری، دانش و تجربه ی خود را در حوزه های ملی و بین المللی توسعه داده و به نقطه ی روشنی از اندیشه ی سیاسی دست یابد که در آن نقطه قدرت مادام العمر فردی با هر آرایه، نمی تواند ایرانیان امروز را خرسند کند.
تاریخ سیاسی ایران همواره ظرفیت داشته تا بر صدر امور کشور، ژن شاه یا ژن امام را بنشاند. انقلاب ۵۷ پیروزی یک ژن بود بر ژن دیگر که بیش از حد تصور ، به ایرانیان صدمه زده.
اما با وجود همه ی زیان ها ایرانیان از طیف های گوناگون سیاسی و فرهنگی، متقاعد شده اند که خطا رفته اند. حتی آنها که به دلایل گوناگون ترجیح می دهند از این خطا با صدای بلند نگویند، وجدان درد درونی آزارشان می دهد. بی گمان کم هم نیستند جمعیتی که به قیمت فقر و بیچارگی مردم، برای هفت نسل خود ثروت اندوخته اند. از این جماعت نمی شود انتظار داشت تا به نقش خود در انقلاب ۵۷ بیاندیشند.
رضا پهلوی در لحظه ای بسیار خاص و حساس کاملا شجاعانه از خود استقلال رای نشان داد. به سرگشتگی ها پایان بخشید. منظور این نیست که او به جای آن که شاه بشود، کوتاه آمد و پذیرفت تا ربیس جمهور بشود. این سخن کسانی است که ارزش کلام شجاعانه ی او را فقط در محدوده ی جاه طلبی های فردی درک می کنند. حال آن که او یک تاریخ را در کشوری به چالش کشید که دو پادشاه آخرین اش پدربزرگ و پدر او بوده اند. هر دو از بسیاری جهات ستودنی و از جهاتی قابل نقد.
در این زمینه ی تاریخی که شناسنامه ی سیاسی رضا پهلوی صادر شده، به دشواری می توانستیم باور کنیم که او به قولی بند ناف سلطنت را در این کشور جدا کند.
رضا پهلوی به حق مردم برای آن که هر چند سال یک بار بازیگر اول و شخص اول کشور را انتخاب کنند، با فروتنی صحه گذاشت.
او به این که حکومت موروثی باشد و شخص خودش بر این پایه بر تخت سلطنت بنشیند خط بطلان کشید.
اینک خیل ناراضیان حکومت دینی صحنه ای را می نگرند که در افق احتمالات آینده ی سیاسی، شخص اول در جریان انتخابات آزاد برای مدت محدودی تعیین می شود. و طبعا یک بستر حزبی پیش زمینه ی آن است.
از این نقطه ببعد ناراضیان در هر دسته و گروه خود را با حزب و مرامنامه شان تعریف می کنند، نه درجه ی وفاداری شان به شاه یا امام.
بی گمان اقدام شجاعانه ی شاهزاده رضا پهلوی مخالفان بسیاری خواهد داشت. این هم طبیعی است. اما منطق رضا پهلوی و تیزهوشی او چندان با نیازهای امروز ایران و جهان در هماهنگی است که جمعی از مخالفان به صورت تدریجی به موافقان می پیوندند و دیگران در اقلیت می مانند و شاید در فضای دموکراتیک تبدیل به یک حزب قانونی سلطنت طلب بشوند که حق شان است و کلام شاهزاده چیزی از حق آنها نمی کاهد.
در نظام جمهوری دموکراتیک، شانس و فرصت برای بیرون کشیدن کشور از منجلابی که در آن فرو رفته بیشتر است تا در نظام سلطنت که در بهترین حالت همیشه «انقلاب» تهدیدش می کند.
کوتاه کنم، این دوران که با بیانیه ی یک شاهزاده آغاز شد، دوران به غایت دشواری است. نهادسازی های دموکراتیک برای کشوری که به آن عادت ندارد خیلی سخت است. اما کلام شاهزاده رضا پهلوی همان ملاطی است که برای ساختن شالوده های جمهوری خواهی منسجم می تواند مصرف بشود.

رضا پهلوی موتور محرکه شد و با شجاعت و فروتنی راهی در برابر گشود که از قلب پاک یک ایرانی ایران دوست برآمد.

او در برابر قدرت مردم و مصلحت مردم برای حق انتخاب مدیر کشور سر تعظیم فرود آورد.

در همین اندازه به اقدام ایشان احترام بگذاریم.

اسفند ۱۳۹۹

واشنگتن دی سی

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»