“نه به جمهورى اسلامى”؛ همه‌پرسى واقعى، یزدان شهدایی

آيا مى‌توان غير از “نه گفتن به  جمهوری اسلامى” كه آمر و عامل، و باعث مستقيم چنين شرايطى براى نسل‌هاى اخير ايران است، چيز ديگرى گفت؟

 

يزدان شهدايی

از آن خیل نود و هشت درصد آری گویان به جمهوری اسلامی فقط هشت درصدشان امروز در قید حیات هستند و نود درصد آنان دیگر در میان ما نیستند. اما آن ٩٠ درصدى كه امروز جايگزين آری گویان به جمهوری اسلامی شده است، در هر رفراندوم آزادى كه برگزار شود، بدون هيچ ترديدى به جمهورى اسلامى “نه ” خواهند گفت.

آن رفراندوم بر بستر ناآگاهى رقم خورد ولى رفراندوم “نه به جمهورى اسلامى”، از دل آگاهى مردم ايران و تجربه ٤٢ ساله آنان از اين نظام بر مى‌خيزد، تجربه واقعى و دردناكى كه در همه زواياى زندگى ايرانيان، با گوشت و پوست حس شده و در واقع فرياد اعتراض آنان است.

اين نود درصدى كه با “نه گفتن به جمهوری اسلامی “حكم بودن آن را باطل مى‌كنند، جوانان ايرانى، متولدین دهه‌های پنجاه، شصت، هفتاد و هشتاد هستند، چهار دهه‌اى كه عمرشان در جهنمى به‌نام جمهوری اسلامى تباه شده و هيچ خاطره‌اى از آن انقلاب سياه و فريبى كه پدران و مادران‌شان از صاحبان كسب و كار دين خوردند، ندارند.

فرزندان ايران در اين چهار دهه، بزرگ‌ترين قربانيان انقلاب اسلامى شدند و به سرنوشتى ناخواسته تن دادند كه در انتخاب آن هيج نقشى نداشتند. آرزوهاى آنان در چارچوب حقير و ذهن واپسگراى حاكميت اسلامى، به بند كشيده شد.

دخالت حكومت در تمام گوشه و كنار زندگى اين نسل‌ها و شلاق اخلاق اسلامى‌، آن‌ها را از يك زندگى نرمال شهروند جهان در قرن حاضر محروم كرد، سلامت انسانى را از آنان گرفت و شادى و شور و عشق را در پستوى خانه‌ها مخفى، و زندگى زير زمينى را در همه عرصه‌ها به جوانان ايرانى تحميل كرد. سلطه اخلاق دوگانه در جامعه ايرانى حاصل چنين روندى است.

بيكارى، بى آيندگى، جلاى وطن، شلاق، شكنجه، زندان، اعدام، اعتياد، فقر، فحشا، كودكان كار، فروش اعضاى بدن، زباله گردى، گور خوابى، كارتن خوابى، جنگ، كول‌برى، سوخت‌برى، حاشيه‌نشينى و فلاكت، حاصل حكومت اسلامى است.

آيا مى‌توان غير از “نه گفتن به ج.اسلامى” كه آمر و عامل، و باعث مستقيم چنين شرايطى براى نسل‌هاى اخير ايران است، چيز ديگرى گفت؟

حكومت اسلامى در همه عرصه‌ها شكست خورده و در يک آزمون تاريخى مردود شده است. مردم ايران گذر از يک ساختار دينى به يک جامعه مدرن مبتنى بر حقوق انسانى را رقم خواهند زد. جوانان ايرانى بايستى با تحريم انتخابات، حكم و راى خود را صادر كنند. اين بزرگ‌ترين كارزارى است كه مى‌تواند مخرج مشترک همه خواست‌هاى ما باشد و صداى‌مان را به گوش جهانيان برساند.

“نه به جمهورى اسلامى”، نه به جمهورى اعدام است، نه به جمهورى زن ستيز، نه به جمهورى كودک‌كش، نه به ولايت فقيه و نه به جمهورى ضد ايرانى است.

“نه به جمهورى اسلامى” گام آغازين ملت ايران به‌سوى آينده است، به‌سوى آزادى و حكومتى برآمده از راى و اراده تک تک شهروندان اين مرز و بوم.

در انتخابات ١٤٠٠، بيايد همه ما ايرانيان، با چشمانى باز و بر بستر آگاهى حق انتخاب خودمان را، وظيفه شهروندى و مسئولانه‌مان را در قبال سرنوشت فردى و آينده كشورمان ايران به‌جا بياوريم.

بياييد حساب خودمان را از اين حكومت غير خودى جدا كنيم، به جهانيان نشان بدهيم كه ما “امت”نيستيم و شهروندانى صاحب اراده، اختيار و انتخاب هستيم.

پيوستن به كمپين نه به جمهورى اسلامى، وظيفه‌اى اخلاقى، سياسى، فرهنگى، اجتماعى و ملى است.