ما دیگه رای نمی دیم!

همین شعار ساده بازنشستگان تامین اجتماعی بار دیگر نشان می دهد که رهایی اجتماعی محصول جمع بندی گام به گامِ عملِ جنبش های اجتماعی واقعا موجود است.

 

کانال همراه کارگران:

در اولین اعتراضات سراسری سال جدید از سوی بازنشستگان تامین اجتماعی در بیش از ۲۰ شهر کشور در روز یکشنبه ۱۵ فروردین، معترضان در تهران، کرج و اراک شعار دادند:
ما دیگه رای نمی دیم از بس دروغ شنیدیم
ما دیگه رای نمی دیم عدالتی ندیدیم.

این شعار ساده و خودجوش بازنشستگان که دوشنبه ۱۶ فروردین در اعتراض مالباختگان سهامدار بورس در مقابل مجلس هم تکرار شد، از چند جهت قابل توجه است:

اول: با فشارهای کمرشکنی که به مردم تحمیل شد، اکثریت بزرگی از مردم به تجربه به این نتیجه رسیده اند که از طریق انتخابات هیچ تغییری در زندگی آنها ایجاد نمی شود و شرایط فقط بدتر می شود. چه با برجام، چه بی برجام، چه با اصولگرا چه با اصلاح طلب، و چه با هر باند و دسته دیگر از بهبود خبری نیست و هر کدامشان که سکاندار هدایت دولت شوند همین آش و همین کاسه است. هیچ نیرو و جریانی صرفنظر از هر حرف و وعده ای که به مردم بدهد نمی تواند قدمی موثر در راستای تامین حقوق اجتماعی و آزادی های اساسی مردم بردارد. فقط دزدی، فساد، غارت، سرکوب، فقر، فلاکت و فروپاشی کشور تشدید می شود. این نتیجه گیری زیر پای «مهندسی انتخابات» را خالی می کند و بساط معرکه گیری شیادان و سارقان حق رای مردم را برهم می زند. شعار «ما دیگه رای نمی دیم» محصول تعمیق بی اعتمادی امیدبخش به مجموعه رویکردهای حاکمیت در میان اقشار زحمتکش جامعه است. نباید فراموش کنیم که عمیق تر شدن«نخواستنِ» مردم، منطقا عمق و گستره«نتوانستن» مجموعه حاکمیت را هم وسعت خواهد داد.

دوم: شعار «ما دیگه رای نمی دیم» چنانچه فراگیر شود می تواند در متن عمق یابی «نخواستن» مردم، تحولی در شکل قطب بندی دوره های «انتخاباتی» ایجاد کند. در واقع این شعار می تواند قطب بندی این دوره را هر چه بیشتر از منجلاب مهندسی شده حاکمیتی بیرون کشیده و دوگانه شبه «انتخاباتی» این یا آن جناح را به سود دوگانه مردم در برابر همه جناح ها پس براند و به حلقه ای از همگرایی و اتحاد مردم علیه استبداد تبدیل نماید.

سوم: این واقعیت که شعار «ما دیگه رای نمی دیم!» از «کف خیابان» و از تجمعات بازنشستگان تامین اجتماعی بیرون آمده، بر خلاف ادعاهای مدافعان رعایت «خلوص صنفی» در اعتراضات مطالباتی و حامیان رعایت خط قرمزها و محدودسازان مطالبه گری به چهارچوب های «قانونی»، ظرفیت پیوند جنبش مطالباتی با مطالبات عام و فراگیر همه اقشار و لایه های ذینفع در مقابله با استبداد را به سطح می کشد. بدون پیوند مبارزاتی میان نان و آزادی، نه نان (در واقع مجموعه حقوق اجتماعی) و نه آزادی (در واقع مجموعه کامل آزادی فردی و اجتماعی عموم شهروندان) دست یافتنی نخواهد بود.

چهارم: دانسته های موجود نشان می دهد که دست کم بخشی از شکاف هایی که میان گروههای مختلف بازنشستگان مطالبه گر در سه ماه اخیر شکل های عریان تر یافته با یارگیری های انتخاباتی و تلاش برای نفوذ در جنبش ها برای استفاده ابزاری از مطالبات شان در جهت تضعیف دسته بندی های رقیب بی ارتباط نیست. در حالی که وابستگان جناح های حاکمیت، بازنشستگان را در راستای منافع سیاسی «انتخاباتی» خود شقه شقه می کنند شعار «ما دیگه رای نمی دیم» مجموعه بازیگران با نقاب و بی نقاب جناح های حاکمیت در میان بازنشستگان مطالبه گر را زیر ضرب می گیرد و آنها را منزوی می کند.

کلام آخر آنکه: همین شعار ساده بازنشستگان تامین اجتماعی بار دیگر نشان می دهد که رهایی اجتماعی محصول جمع بندی گام به گامِ عملِ جنبش های اجتماعی واقعا موجود است نه محصول ایده های ناب مجردِ انواع «آشپزهای تاریخ» و قیم ها و رهبران خودخوانده یا تکرار نظریات نخ نما شده ای که پیوندی با مبارزه زنده و جاری طبقاتی در میان لایه های مختلف اردوی کار ندارد.

شورای بازنشستگان ایران

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»