گفتگوی کارگروه کارگران، مزدبگیران و فرودستان شورای مدیریت گذار با آقای فواد کیخسروی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران:
رضا شیرازی: به نظر شما جنبش معلمان ایران تا چه اندازه قادر است در مبارزات مدنی و سیاسی نقش پیشرو را داشته باشد؟ با توجه به چندین اعتصاب و اعتراض بزرگ سراسری طی این چند سال گذشته و مخالفت با خصوصی سازی در آموزش و پرورش فکر می کنید که با قوام بیشتر این جنبش روبرو خواهیم شد تا اینکه بتواند با جنبش کارگری ایران در یک فاز و مرحله ای کاملا همراه شود و دشمن را به عقب نشینی وادار نماید یا نه به دلیل عدم گسترش کانونهای صنفی در سرتاسر ایران و وجود گرایشات گوناگون در میان معلمان مبارز و آگاه و صد البته سرکوب های دهشت بار، جنبش مورد نظر فاقد نقش تعیین کننده است؟
فواد کیخسروی: واقعیت این است که کل جامعه ایران سرشار از مطالبات انباشته شده است و این امر ریشه در سرکوب گسترده حق و حقوق و خواست و مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بخشهای مختلف جامعه دارد.
معلمان هم بمانند دیگر بخشهای جامعه مطالبات معیشتی و اجتماعی و سیاسی گستردهای دارند که اتفاقا در نزدیک به دو دههی گذشته اعتراضات قدرتمندی را به پیش بردهاند. معلمان به واسطه برخورداری از کانون و تشکلهای صنفی قانونی از همان ابتدا یک درجه از سازمانیابی را داشته اند و این نقطه قدرتی بوده است. البته در طی این سالها مورد سرکوب بسیار جدی قرار گرفتهاند که منجر به عقب نشینیهایی نیز شده است.
به هرحال از نظر من جامعه ایران یک جنبش عظیم مطالباتی را در خود دارد که اعتراضات و مبارزات بسیار مهمی را از خود نشان داده است. در رأس این جنبش عظیم مطالباتی ، جنبش کارگران و مزدبگیران قرار گرفته که بسیار ریشهای و بدون توقف (علیرغم گستردهترین سرکوبها) همواره در اعتراض و مبارزه بوده است.
رضا شیرازی: ما معلمان را بخشی از طبقه کارگر میدانیم و از این سو تعلق و همبستگی عمیقی با آنان داریم. این تصویر را بخشی از معلمان نیز دارند اما عموما نه، و بنظر من این تصویر اگر در میان معلمان نیز عمومیت پیدا میکرد و بعنوان بخشی از طبقه کارگر سعی در اتحاد بیشتر با جنبش کارگری میداشتند بسیار مبارزات را به پیش میبرد.
فواد کیخسروی: قطعا نقطه ضعفها و وجود گرایشات مختلف هم در میان معلمان وجود دارد و گاهی گرایشات انحرافی به تداوم و پیشروی مبارزه لطمه میزند. این موضوع در میان کارگران نیز وجود دارد.
بهرحال جنبش معلمان یک جنبش قوی و بزرگ است و نه تنها نمیشود نادیده گرفت بلکه باید بسیار مهم هم ارزیابی گردد. جامعه ایران در فقر و فلاکت گستردهای فرورفته و تنها راه نجات همبستگی بیشتر جنبش کارگری و دیگر مزدبگیران برای برون رفت از این وضعیت است.
بنظر من طبقه کارگر و مزدبگیران تعیین کنندهترین نیرو در تحولات آینده جامعه خواهند بود.
نکتهای که بسیار اساسی است این است که حاکمیت در طول بیش از ۴ دهه ثابت کرده است که نه تنها حاضر به تحقق خواست و مطالبات معیشتی و اجتماعی و سیاسی هیچ یک از اقشار و بخشهای جامعه نیست بلکه اولا در راستای استخراج حداکثر سود، بیشترین کار و خدمات را از گُردهی کارگران و مزدبگیران با کمترین میزان حقوق و دستمزد میکشد.
دوماً برای مقاومت در برابر حقخواهی و مطالبهگری بخشهای مختلف جامعه از تمام ظرفیتهای استبدادی به جهت به خاموشی کشاندن و سرکوب طبقات و اقشار مختلف استفاده میکند.
از این رو هم معیشت و حق حیات انسانی جامعه را به گرو میگیرد و هم با سلب آزادیهای سیاسی و اجتماعی افراد، میخواهد تا امکان اعتراض را سلب کند. سرکوب فعالین و عدم اجازه برای پیدایش تشکلهای سراسری صنفی و سیاسی هم در این راستا اتفاق افتاده است.
اما وضعیت معیشتی و کاری اکثریت جامعه ایران و بخصوص کل مزدبگیران به مرحلهای رسیده است که دیگر نمیتوان در مقابل آن ساکت بود و اعتراض و مطالبهگری تقریبا در میان تمام معلمان، کارگران، بازنشستگان و مستمریبگیران، پرستاران و … در جریان است. به هر نسبت هم که به جلو میرویم علیرغم ممنوعیت هر نوع تشکلیابی و سرکوب تشکلهای فیالحال موجود، یک نوع سازمانیابی جدید و اتفاقاً کارآمدتر در حال شکلگیری است که آن سازمانیابی اعتراضات در بخشها و صنوف مختلف است که بیشتر از طریق ارتباطات در فضای مجازی اتفاق میافتد.
با نگاهی به تجربه سالهای اخیر اعتراضات معلمان و اعتراضات گسترده و مستمر بازنشستگان و مستمریبگیران، بنظر من در آینده، اتحاد و همبستگی هر کدام از این بخشها در درون خود، و نزدیکی و همراهی صنوف و بخشهای مختلف مزدبگیران با جنبش کارگری بسیار بیشتر اتفاق خواهد افتاد و مبارزاتشان قوام بیشتری خواهد یافت و قدر مسلم این امر منجر به اِعمال فشار بیشتر به نهادهای دولتی خواهد شد.