چرا در مرحله عبور از جمهوری اسلامی پیوندهای ساختاری در «جنبش زنان» برتری می یابد؟، سروش آزادی

مفهوم شناسی بحث پیش روی:

«عاملیت- socisl actor» در جامعه شناسی به معنی «کنش کنشگر اجتماعی» هم مفهومی بالقوه «پتانسیل- potentiality» در فعلیت است و هم معنای توانایی و «استعداد نهایی- potentialities» در عمل جمعی است.

از طرف دیگر چنانچه «جنبش» را در میانه دو وضعیت شامل: حزب و گروه ذی نفع (که واحد سیاسی با ثبات و دارای دسترسی ثابت به قدرت و نخبگان سیاسی است)، و نه روندی زودگذر که سازمان نیافته، گذرا و بی هدف است، در نظر بگیریم، می شود جنبش را شامل خودویژگی های زیر دانست:

جنبش از روابط گسترده تعاملی مابین نیروهای خود برخوردار است که هویت خود را درتقابل با مخالفان آشکار می سازد.

جنبش دارای شبکه های غیررسمی (یا شبکه هایی که توسط حاکمیت پذیرفته نمی شود)، متراکم و در پیوند با یکدیگر قرار دارد که تمایز آن با دیگر حرکتهای مشابه اجتماعی در «هویت جمعی مشترک» دیده می شود.

جنبش از واحدهای سازمان یافته غیررسمی (در نگاه قدرت سیاسی) تشکیل یافته که نزاع آنها معطوف به یک هدف واحد است.

بازخوانی سنجش فمینیسم در ایران

فمینیسم شامل گستره جنبش های سیاسی- اجتماعی و ایدئولوژی ها،…. است که به دنبال تعریف، برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی در حوزه های حقوقی، سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی بازتاب دارد. مبارزه با برتری دیدگاه مردان، و مقابله با تقلیل ارزشهای زنانه در جامعه از بن پایه های اندیشه فمینیسم محسوب می شود. مبارزه با کلیشه های جنسیتی، موقعیت برابر تحصیل، شغل… از دیگر فعالیتهای اجتماعی فمینیسم را تشکیل می دهد.

اعتلای «حقوق زنان» شامل حق رای، حق کار (دربخش خصوصی یا دولتی)، درآمد یکسان و پرداختی برابر، از بین بردن فاصله های به روز اجتماعی (حق مالکیت، حق تحصیل، حق امضای قرارداد، حقوق برابر در ازدواج، و مرخصی زایمان…)، از دیگر موارد فعالیت اجتماعی فمینیست ها می باشد. اولویتهای یکپارچه سازی اجتماعی و رفع خشونتهای اجتماعی و خانوادگی و تغییر بر نوع انتخاب پوشش و نگاه تبعیض آلود اجتماعی به جایگاه زنان در این حوزه ها، از موارد متعدد دیگری با تعارضات مردسالاری است که زنان در حوزه مبارزه ات فمینیستی به نزاع با آن مشغول اند.

ساز و کار مبارزات در چنین مجموعه ای از تقابلهای زنان در حوزه میدانی، تعریف دیگری از زنان، خصوصا درجامعه ایران به ظهور می رساند که رفتار جمعی و کنش و عاملیت آنان را می توانیم در بستر جنبش های اجتماعی موشکافی نماییم!

جنبش اجتماعی و گرانیگاه مرحله مبارزات زنان:

چنانچه ما بپذیریم که عاملیت زنان ایران نوعی «جنبش اجتماعی» است، ناچارا برای چنین بافتاری قائل به مراحلی هستیم!

مراحل جنبش اجتماعی و مبارزات فمینیسم در ایران:

جنبش اجتماعی بنیادا به چهار مرحله تقسیم می شود که شامل؛ «شکل گیری (ظهور)، توسعه (یکپارچگی)، تثبیت (دیوانسالاری) و افول (نهادی شدن)» است. از آنجا که کشاکش زنان ایران با مجموعه ای از هماوردهای بنیادین و ناسازگار رویاروی است و همانطور که درمقاله «آیا راهبردی در اعتلای عاملیت و انواع کنشگری زنان وجود دارد؟» مختصرا آوردیم، برخوردار از «مبارزاتی باز و پرشتاب که فاقد رهبری مشخص، ایدئولوژی یا سازماندهی ساختاری است. این ویژگی ها «تقاضای جمعی و سیاست اعتراض نیست» (به مفهوم کلاسیک آن). «بلکه ترکیبی از کنش مستقیم فردی و جمعی است که در شرایط اجتماعی- سیاسی در حاکمیت دولتهای خودکامه،‌ ایدئولوژی پوپولیستی، قومیتی، دینی و پیوندهای خانوادگی قوی بروز می یابد».

با توجه به این خودویژگی می شود توضیح داد که جنبش زنان در «مرحله دوم یا یکپارچگی و توسعه» قرار دارد! مرحله ای که همچنان فاقد معنایی دو فاکتور کلان در حوزه نظر «فلسفه فمینیسم ایرانی» و عمل «ساختار جمعی مورد وفاق در جامعه مدنی» است. مراد ما در تائید «فقدان چیستی و چه باید کردهای فمینیسم زن ایرانی»، به هیچ وجه نادیده انگاری تلاشهای مضاعف و هماوردهای بنیادین زنان ایران در طی 130 سال گذشته نمی باشد. بلکه تائید اهمیت کدواژه هایی است که نشان می دهد زن ایرانی چنانچه بخواهد دراین مرحله که همراستا با «عبور از حاکمیت جمهوری اسلامی و بازسازی جامعه ای عاری از تبعیض و ستم مضاعف در عرصه های قومی، طبقاتی، نسلی، سیاسی، فرهنگی و جنسیتی» است، ناچارا باید به بحرانهای درون گفتمانی فوق توجه ویژه داشته و با تلاش دوچندان در بازسازی آن، گامهای استوارتری برای رفع تبعیض بردارد! اما در کنار چنین هدف والایی، جنبش زنان نیازمند حرکت جمعی گسترده و وسیع در کنار دیگر جنبش های مطالبه محور است. با این تفاوت که اکثر حرکتهای اعتراضی در طی دو دهه اخیر از کرامت و استقلال زنان کشورمان پشتیبانی نموده و در حمایت از آن میدان دار هستند.

به این منظور در سنخ شناسی جنبش زنان و خودویژگی هایی که مطرح گشت می توانیم اینگونه بگوییم که:

اول: جنبش مبارزه برای رفع تبعیض زنان (فمینیسم) یک «جنبش جایگزین و عدالت- برابری محور» است. و به این دلیل با دیگر جنبش های موازی خود؛ از جمله با «جنبش کارگری و کارمندی معلمان» که جنبش های مطالباتی- طبقاتی هستند، از وجوه اشتراکات مبارزاتی و گفتمانی والایی برخوردار می باشد.

دوم: جنبش فمینیسم در ایران یک «جنبش اصلاحی» است. زیرا شاهدیم که جنبش فمینیسم از موارد متعدد نقض حوزه فردی و جمعی زنان توسط فرهنگ و ایدئولوژی اسلام شیعی- فقهی در رنج است و برای رفع آن کوشش می کند.

سوم: جنبش فمینیسم یک «جنبش سیاسی در مقابل قدرت سیاسی حاکم» است. به این دلیل واضح که حکومت جمهوری اسلامی، یک حکومت تئوکرات (خداسالار) و دینی است که در تقابل با نقش زنان در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اعمال سلطه می کند.

چهارم: جنبش فمینیسم یک «جنبش انقلابی» است. زیرا برعلیه وضع موجود و میل به عبور از آن است و برای وضع مطلوب و پس از حاکمیت جمهوری اسلامی، برنامه مشخص اجتماعی دارد.

پنجم: جنبش فمینیسم یک «جنبش مدرن و جهانی» است. زیرا همسازی های پرشماری با مبانی پایه در حوزه انسان و حقوق بشر و نیز حامل بنیادهای درون گفتمانی جنسیتی و فراملی با زنان جهان معاصر است.

ترکیب چنین ارزشهای فهم شده، دستمایه ای است برای پرش به آنچه که جنبش فمینیسم در ایران پی می گیرد. خصوصا اگر ترکیب سنی و صلاحیتهای آکادمیک- آموزشی و اقتصادی- فرهنگی را به این مجموعه بیافزاییم، خواهیم دید توانایی بسیاری برای رفع تبعیض و اعتلای قرارگاه زنان و عاملیت آنان در مرحله کنونی وجود دارد.

در این مرحله جنبش فمینیسم نیاز به معرفی خود دارد! طبیعتا کنشگران زن ایرانی در طی 130 سال گذشته و تعامل با ایدئولوژی ها و گفتمانهای جاری در جامعه متاثر از آن بوده و در بافتار متکثری چیستی خود را تعریف و متناسب با آن کوشش های خود را سامان داده است. اندیشه های دین پایه، لیبرالیستی، مارکسیستی، سکولار و جمهوری خواه… شاهد آن شمرده می شوند. به گمان ما موارد همگرایی معرفتی در جنبش فمینیستی و گفتمانهای فوق مشترک است.

مهمترین ویژگی اشتراکات گفتمان ها برشالوده های حقوق بشری بنا می شود؛ زیرا حقوق بشر اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی و فطری به صرف انسان بودن از آن بهره مند می شود. زیرا حقوقی جهان شمول، غیرقابل سلب بودن، تبعیض ناپذیر و برابری خواه است. این مبانی که انتقال ناپذیر، تفکیک ناپذیر، برابری طلبی و به هم پیوسته و درهم تنیده می باشد، به تمامی آحاد بشر متعلق است و ضمن اینکه همه افراد فارغ از عواملی چون «نژاد، ملیت، جنسیت، مذهب، گرایش جنسی، رنگ، زبان…» در برخورداری از این حقوق برابرند، هیچگونه تمایزی در بهره مندی از آن ندارند. این مجموعه ارزشها شامل حقوق طبیعی و قانونی است که در قوانین بین الملل و ملی لازم است!

با توضیحات برشمرده جنبش فمینیسم هم در حوزه نظری و هم در حوزه میدانی از امکانات و شرایط بسیار مناسبی برای پرش در مرحله عبور از حاکمیت جمهوری اسلامی برخوردار است. که برای تحقق اهداف فوق پیوندهای ساختاری و فعالیتهای میدانی در اولویت قرار می گیرد. و امید که زنان ایران زمین گامهای بلندی برای تحقق رسالت تاریخی و ملی خود بردارد. چنین باد!

 

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»