جنگ «مذهب-علیه-مذهب» در خاورمیانه به نفع پروسه سکولاریزاسیون است. در نظر نگرفتن این حقیقت، یک نوع ناپختگی (از سوی برخی افراد ضدمذهبی) است.
گفتگوی رضا علیجانی با ایران اینترنشنال
طرح مسئله «لزوم حفظ حلقه هواداران» در رابطه با مسئله حجاب، نقاب دینی حاکمان در این رابطه را کنار میزند. رفتارشناسی ج.ا در رابطه با مسئله گروگانگیری، جنگ و هستهای نشان میدهد که حاکمان ایران زندانی شعارهای خودشان میشوند و شعری میگویند که در قافیهاش میمانند.
پروفسور جواد فلاطوری، اسلامشناسی که مقیم آلمان بود، معتقد است مسئله زنان در جوامع مسلمان آخرین موضوعی است که حل خواهد شد! ج.ا فکر میکرد با حذف رویکردها و روایتهای دیگر (در رابطه با زنان) مثل طالقانی، ملیون، ملی- مذهبیها تا خاتمی و موسوی و هاشمی، میتواند روایت و رویکرد خودش را جا بیندازد. اما اکنون هم در عرصه ایدئولوژیک و هم در عرصه جامعه و عمل شکست خورده است.
هابرماس (نظریهپرداز آلمانی) و آلن تورن (جامعه شناس فرانسوی)، وقتی از سفر به ایران برگشتند، گفتند آینده ایران را باید در آن چه در ذهنیت جوانان و به خصوص دختران ایران میگذرد، پیش بینی کرد.
زنان اکنون در صف مقدم و خط شکنِ مسیر تغییر در ایران هستند. حکومت به لحاظ امنیتی فکر میکند عقبنشینی در رابطه با حجاب فروریزی اولین «سنگر» آنان است که به سنگرهای دیگر هم سرایت خواهد کرد.
یک منازعه مهم در خاورمیانه «چالش سکولاریسم» است؛ کشاکش بین «اسلامگرایی»(یعنی گرایشی که میخواهد احکام شریعت را از طریق کسب قدرت و دولت اجرا کند) و تفکراتی که خواهان جدایی دین و دولت هستند. در درون این منازعه جنگ «اسلام»ها نیز به شدت در جریان است.
نواندیشان دینی (برخلاف اسلامگراها)، معتقدند «دین برای انسان است نه انسان برای دین». همچنین بر این باورند که «پوشش امری عرفی است نه شرعی». امر دینی نیز «اجباربردار» نیست و اعتقادی است.
اکنون نکته قابل توجه این است که گرایشات سنتیِ غیر اجبارگرا نیز با نواندیشان در پروژه سکولاریسم و جدایی دین و دولت همسو هستند. در همین رابطه آنها ضمن شرعی دانستن حجاب اما به اجباری بودن آن اعتقاد ندارند. تنها نظرات زندهیاد احمد قابل و یا آقای امیر ترکاشوند (نویسنده کتاب عمیق «حجاب شرعی در عصر پیامبر») برای مقابله با نظریات کل حوزههای سنتی کافی است!
اینک هم زنان مذهبیِ با حجاب و هم نواندیشان دینی موضع میگیرند و میگویند ما با حجاب اجباری و گشت ارشاد (و به قول احسان شریعتی «گشت اکراه!»)، مخالفیم.
عدهای جزماندیش مثل رهبر ج.ا و جمعی از نیروهای ولائیاش (و الیگارشهای مالی)، حافظان وضع موجودند. آنها به اقلیت هوادار نیز به صورت سربازان خود نگاه میکنند. درعمل اما حجاب اجباری و گشت سرکوب به بنبست رسیده است.
آقای مرعشی (دبیر قرارگاه گام دوم انقلاب در مشهد)، در اعتراض به رفتارهای گشت ارشاد استعفا داد. جلال رشیدی نماینده مجلس هم میگوید گشت ارشاد نتیجه مثبتی نداشته، جامعه را ملتهب و دو قطبی کرده و تبدیل به تهدیدی امنیتی شده است. دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر اصفهان نیز گفته گشت ارشاد هیچ اثر مثبتی نداشته است. وی میافزاید من این را همینطوری نمیگویم بلکه با دو هزار نفر از بازداشتیهای گشت ارشاد صحبت کردهام!
حجاب اجباری هم در عرصه ایدئولوژیک، هم در عرصه اجتماعی و هم در عرصه مدیریتی شکست خورده است. امروزه خیلی از مذهبیهای سنتی هم به دارند به این نتیجه میرسند که «حذف حکومت دینی بیش و پیش از همه به نفع دین و دینداران واقعی است».(از جمله کسانی که حجاب را بنا به باور خودشان قبول کردهاند)
حکومت به صورت فریبکارانهای از حجاب اجباری و گشت ارشاد به صورت ابزاری برای سرکوب زنان به عنوان کنشگران مهم امر تغییر در ایران و زهر چشم گرفتن از کل جامعه استفاده میکند.
https://t.me/rezaalijani41/3120