سایه مهسا بر انتخابات مجلس دوازدهم

انتخابات مجلس دوازدهم زیر سایه جنبش بزرگ “زن ،زندگی، آزادی” و عدم مشروعیت ،نا کار آمدی،بحران‌ها،تورم کمرشکن،ابر چالش ها،روزهای تاریک و مخاطره آمیز ناشی از سیاست های نابخردانه که هیچ کور سوی امید بخشی نسبت به آینده در آن دیده نمی شود.تا ده روز دیگر برگزار می گردد.

آنچه مسلم است حکومت مستبد وبی باور به سرنوشت مردم و آینده آنها! نمایندگان مجلسی فرمایشی آن گونه که خواست رهبر و جناح غالب شده می خواهد از صندوق های رای بیرون خواهند آورد.

مجلسی کاملا دستچین شده .که اگر مجلس فعلی گوشت ملت را می خورد. اما استخوانی باقی می نهاد .اگر دویست و بیست هفت نماینده در جریان جنبش مهسا از قوه قضائیه در خواست می کردند که دستگیر شدگان را به شدیدترین مجازات یعنی اعدام محکوم کند!کاری که در عمل پیش رفت.

حال این مجلس تماما یکپارچه که شاید آخرین سری دزدان قانونی نشسته بر دستگاه قانون گذاری باشند.با علم به این که منتخب مردم نیستند! بی‌شرمانه تر و بی‌حیا تر به چپاول،غارت و دزدی !تصویب قوانینی دست خواهند زد که چیزی جز فرمان های صادره دستگاه قدرت نخواهد بود.

از نظر من در این دوره از انتخابات مجلس فرمایشی سخن از تحریم و ندادن رای نیست !چرا که انتخاب حاکمیت و انتخاب مردم از مدت ها قبل صورت گرفته است . هر دوره از انتخابات بخشی از مردم پشت به صندوق های رای کردند و از مشروعیت نظام کاستند .انتخابات مجلس یازدهم با تمام دستکاری در آرا پائینترین نرخ شرکت مردم را داشت. نرخی که در تهران به بیست و دو درصد واجدین شرایط تنزل یافت. عمده رای ها را شهر ها و بخش های کوچک دادند. انتخاباتی که هنوز نه هواپیمای اوکرائینی ساقط شده بود! و نه جنبش عظیم مهسا که با خون هزاران جوان و نوجوان سرکوب شد و دامنه اعدام های آن تا امروز ادامه دارد بوجود آمده بود! و نه روح و روان جامعه چنین زخم عمیق و دلخراش کشتار جوانان را در این ابعاد از نزدیک تجربه کرده بود .

این سرکوب و کشتار نسل جوان بزرگترین سایه ای است که بر فراز سر جمهوری اسلامی ،بخوان ” استبدادی ولایت فقیه ” گسترده شده است .نسل جوانی که جز ستم و سرکوب از این حکومت ندیده و عمدتا سن آن هائی که جنبش مهسا را آفریدند به انتخابات فرمایشی و کشمکش های اصول گرا،اصلاح طلب ،و به اصطلاح اعتدالیون قد نمی دهد.

جمعیتی که طبق آخرین آمار میزان زیر پانزده سال آنها بالغ بر بیست و چهار درصد و از پانزده سال تا بیست و نه سال بیست و پنج درصد جمعیت هشتاد و پنج میلیونی امروز است. مسلم بخش بسیار زیادی از این نیروی جوان چهل و نه درصدی که بدنه اصلی جنبش مهسا را تشکیل می دهند نه تنها شرکت کنندگان در انتخابات بلکه مبارزان در صف جدال با جمهوری اسلامی قرار دارند!که مبلغان اصلی عدم شرکت در خانواده ها، در دانشگاه ها، در مدارس ،ادارات و موسسات خواهند بود.

آن بخش سن متوسط سی به بالا تا شصت و پنج سال که چهل و چهار در صد جامعه را تشکیل می دهند. همان بخشی هستند که تعداد معینی که شاید به پانزده در صد هم نرسند زیر پوشش های گوناگون حمایتی رژیم قرار دارند.این ها اصلی ترین رای دهندگان به حکومت خواهند بود.الباقی این جماعت چهل و چهار درصدی کسانی هستند که بار اصلی مسئولیت خانواده ،بار کمر شکن تورم و سختی معیشت را در کارخانجات ،در ادارات ،حتی در شغل های آزاد و و.. بر دوش می کشند.

نوع زندگی و مسئولیتشان بگونه ای است که هنوز قادر به شرکت در جنبش اعتراضی با ویژگی های جنبش مهسا نیستند . اما همان کسانی هستند که آرام ،آرام به اعتصابات و گرد هم آئی های اعتراضی مانند معلمان ،،پرستاران کشیده می شوند . نیروی وسیعی که بدقت فرو پاشی درونی رژیم و ریزش بدنه آن را زیر نظر دارد وب خاطر سن و موقعیت اجتماعی تاثیر گذار در بخش هائی از جامعه که هنوز قادر به گسستن از حکومت نیستند می باشد.

وضعیت باز نشستگان هم مشخص است.این نیرو ها از رژیم روی بر گردانده و،مخالف نظامند ورای نمی دهند .از این رو رای گیری از این مردم برای این انتخابات مضحک و شرم آور که چیزی جز بسیج سیاهی لشکر برای ولایت فقیه نیست از قبل صورت گرفته است.

اما در عین حال همان کسانی که در این انتخابات رای نمی دهند.با همان دقتی که سیر نزولی و در عین حال سرکوب گری حکومت را رصد می کنند. و با رای ندادن و گسترش دامنه اعتراضات نقش خود را ایفا می کنند.چگونگی بر خورد جریان ها ی سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی نسبت به نقشی که در متحد کردن و تعمیق بخشیدن به مبارزه مدنی مردم چه در داخل کشور و چه خارج از کشور ایفا می نمایند را نیز مد نظر دارند. !عامل مهمی که در قضاوتشان نسبت به اعلامیه های داده شده توسط این جریانها در این کارزار انتخاباتی است .

دادن اعلامیه های مختلف با نام های مختلف و احیانا اعلامیه هائی با امضائ چند حزب و گروه با یک دیگر، ضمن این که عمل مثبتی تلقی می گردد. به شرطی می تواند شاه کلید اعتماد آفرینی باشد در دست مردم که آز آن ها بوی یک اتحاد ملی را استشمام شود..

آنچه که امروز می تواند تاثیر گذار و امید آفرین در جنبش داخل کشور تلقی گردد .نقش افراد و جریان های سیاسی در جهت حرکت بسوی یک ائتلاف همگانی برای امر مشخص حداقل به بهانه عدم شرکت و نه گفتن همگانی ویک صدا در این کار زار انتخاباتی است .

ائتلافی موردی که می تواند سنجشگر میزان اقبال عمومی مردم نسبت به این ائتلاف گسترده اپوزیسیون باشد.پایه ریز یک سری ائتلاف های بعدی که در نهایت میتواند منجر به ائتلاف عمومی در جهت یاری رساندن به جنبش درون کشور گردد. بر پیشداوری و توهمات گروهی پایان دهد و در عمل نشان دهد که هیچ امری بزرگتر و مهم تر از یاری رساندن به جنبش درون کشور نیست .

اتحادی که قوت قلب مبارزان داخل کشور می شود .اتحادی فراتر از خواست های گروهی و منیت های شخصی .

عملی که با قبول آن اعتماد و اعتقاد خود را نسبت به انتخاب مردم ،نسبت به همگامی برای رسیدن به هدف نخستین که هما نا مبارزه متشکل بر علیه جمهوری اسلامی و جای گزینی حکومتی سکولار ،دموکراتیک ، بر آمده از دل انتخاباتی کاملا آزاد زیر نظر سازمان ملل باشد نشان می دهد.

آن چه که امروز مبارزان داخل کشور چه آن دسته از جوانان جنبش مهسا و چه آن دسته از طبقه متوسطی که می خواهد با اطمینان کافی نسبت به اتحاد ملی و نیروی عظیم خوابیده در این اتحاد وحدت بخش وامید آفرین قدم در میدان نهد! دنبال می کنند! چیزی جز تلاش برای ایجاد چنین همگامی قدم به قدم نیست .

کار زار نه به انتخابات فرمایشی می تواند زمینه ساز همین ائتلاف حداقلی گردد.

بطور مشخص اعلامیه ائتلاف “همگامی برای جمهوری سوسیال دمکرات در ایران “که همگامی چند جریان سیاسی است.امری قابل تقدیر است!

اما اگر در همین محدوده عمل کند. چیزی فراتر از این اتحاد های شکل گرفته و پاشیده شده طی سالیان نخواهد بود .

نخواهد توانست دایره وسیعی را پوشش دهد وامید توام با حس قدرتمندی دهد.

برای اپوزیسیون خارج از کشور جهت نهادن حداقل تاثیر در جنبش داخل هیچ راهی جز تبدیل شدن بیک نیروی ائتلافی فرا گیر که در این مرحله بتواند یاری رسان جنبش درون کشور و مبارزان جان بر کفی که در زندان ها و زیر فشار خرد کننده رژیم در حال مبارزه هستند باشد ! وجود ندارد .

اگر براستی خواهان سرنگونی این رژیم .پایان بخشیدن به این چرخه ویران گر و خون ریز جمهوری اسلامی هستیم .باید که از صمیم قلب و ارجح شمردن مسئله مردم ورهائی و سربلندی سرزمین مادری اراده کنیم! برای حداقل این مرحله از مبارزه مشترکا عمل نمائیم .

وگرنه این اعلامیه ها بی مایه فطیر خواهند بود و خواننده ای را متاثر نخواهند کرد! جز نهادن یک علامت سوال ؟ چگونه به این جریان های پراکنده و کوچک پر هیاهو اعتماد کنیم ؟

وقتی که نمی توانند بین خود به تفاهمی منطقی برسند و تمام این مدت جز گرفتن نیرو از یک دیگر کاری نکرده اند. چطور می توانند مردم را زیر یک شعار متحد کنند ؟وبه مبارزه داخل که جز از طریق اتحاد تمامی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در داخل نیست یاری برسانند؟ چگونه؟

ابوالفضل محققی