امین بزرگیان
امکان اینکه دولت ایران بر تمامی قدرتهای نظامی و اقتصادی جهان غلبه پیدا کند هست؛ حتی آمریکا را نابود کند و از روی زمین بردارد… اما بیشک نمیتواند در طولانیمدت بر جامعه پیروز شود. محتسب شاید چندی در خیابان عربده بزند و لت و کوب کند اما در نهایت مجبور است خودش را با جامعه هماهنگ کند.
از دهه شصت تا به اکنون هم، مثلاً در موضوع حجاب، آن سویهای که بیشتر سرکوب شده و مجبور شده عقب نشینی کند دولت و محتسبش بوده است. دولت چهره هیولاواری از خود به نمایش میگذارد اما غول چراغ جادو است، بیرون آمده تا خواست جامعه را بشنود؛ هیولای واقعی جامعه است.
نیرویی در جامعه وجود دارد که محصول ماهیت زندگی اجتماعی است. این نیرو همچون «لیبیدو» عمل میکند و مدام رو به تحقق میل دارد. دولت با تمام ساز و برگش فقط میتواند برای مدتی آن را سرکوب و پنهان کند، از بین رفتنی نیست، آهسته و محتاط میخزد و سر بر میاورد، و دولت را عقبتر میراند بگونهای که هیچکس متوجه غلبهاش نمیشود.
آن است که شاهدی از بیرون هر از چندگاهی ظاهر میشود و با پوزخند خطاب به محتسب میگوید: کجاست آن چادر و مقنعه و بدن رام و ممنوعیت جوراب روشن و شلوار لی؟ كجاست آن خرقهی بلند و گشاد و آویزان؟ کجاست آن نمونه ایدهآل زن ایرانی مسلمان؟ چه چیزی از دهه شصت باقی مانده جز همین عربدهها و ماشین گشت؟
-و خطابی نهایی از سوی شاهد:
شما ای بیچارگان! عمیقاً شکست خوردهاید.
تلگرام نویسنده