بیژن اشتری
نبوغ یک دیکتاتور همیشه در نحوه سرکوب ملتش تجلی مییابد.هر دیکتاتوری سبک خاص خود را در سرکوبگری دارد و انصافا مائو تسه تونگ رهبر چین کمونیست از این حیث نابغهای بود برای خودش.او شصت و هشت سال پیش در چنین روزی(دوم ماه می ) با سر و صدای بسیار کارزاری را آغاز کرد زیر عنوان« بگذار یک صد گل بشکفد» .
حضرتش از ملت چین خواست آزادانه هر گونه انتقادی نسبت به حزب کمونیست چین (حزب حاکم) دارند بیان کنند.مائو گفت :«آزادانه انتقاد کنید و نظر بدهید تا یکصد مکتب فکری رقیب پدید آید تا از این طریق علم و هنر و فرهنگ چین شکوفا شود.»
به زودی اندیشمندان و روشنفکران شروع کردند به نوشتن و طرح نظرات انتقادی.همه فکر میکردند رهبر چین بعد از هفت هشت سال انقلابیگری و به فلاکت کشاندن ملت عاقبت سر عقل آمده و میخواهد راه آزادی و دموکراسی را در پیش بگیرد.
اما هدف دیکتاتور چیز دیگری بود.او به رییس پلیس مخفیاش گفته بود:«ما برای مدتی فضا را باز میگذاریم تا همه دشمنان مخفی حزب دست خود را رو کنند.ما چند صباحی دم لانه این مارهای خوش خط و خال نیلبک میزنیم تا بیایند بیرون و بعد سرشان را از بدن جدا میکنیم.» و دقیقا نیز همین اتفاق افتاد.چند ماه پس از آغاز کارزار یک صد گل، سرکوب سراسری در چین آغاز شد و دهها هزار روشنفکر و منتقد دولت دستگیر یا اعدام شدند.
چنین کنند دیکتاتورها.
تلگرام نویسنده