نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ برای مبارزه با فقر

جمشید اسدی

بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۸ میلادی، اقتصاد بازار-بنیاد در پی بازگشایی مرزها و آزادی داد و ستد دستاوردهای چشمگیری داشت: دوبرابر شدن درآمد سرانه در فقیرترین کشورها، نیمه شدن مرگ و میر کودکان و بیشتر شدن شمار کودکان دبستان رو از ۵۶ به ۸۰ درصد.

با وجود این دستاوردها، فقر هنوز هم از مهم‌ترین مشکل‌های بشری است. چه هنوز هم بیش از ۷۰۰ میلیون نفر درآمد بسنده ندارند و سالی پنج میلیون کودک زیر پنج سال از بیماری‌های درمان‌پذیر با هزینه اندک می‌میرند و نزدیک به نیمی از کودکان در جهان دبستان را بدون دانش بسنده خواندن و شمردن ترک می‌کنند.

آکادمی علوم سلطنتی سوئد با دادن جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ به ابهیجیت بانِرجی، استر دافلو و مایکل کرمر در روز دوشنبه ۱۴ اکتبر، پژوهش‌های ایشان برای برکشیدن «توانایی ما در مبارزه با فقر» را پاس داشت.

ابهیجیت بانرجی، زاده سال ۱۹۶۱ در بمبئی هندوستان، آموزش عالی را نخست در دانشگاه کلکته و سپس در دانشگاه جواهر لعل نهرو آغاز کرد و سپس به آمریکا رفت و در ۲۷ سالگی، سال ۱۹۸۸، دکترای خود را از دانشگاه هاروارد آمریکا گرفت. او هم‌اکنون استاد «بنیاد فورد» در انستیتوی فن‌آوری ماساچوست آمریکاست.

استر دافلو در سال ۱۹۷۲ در پاریس به دنیا آمد. او هم در ۲۷ سالگی، ۱۹۹۹، موفق به گرفتن دکترای خود در انستیتوی فناوری ماساچوست شد و در همان جا ماند و استاد مرکز تحقیقاتی عبدللطیف جمیل در رشته «کاهش فقر و اقتصاد توسعه» شد. امسال هم که جایزه نوبل اقتصادی را برد، جوان‌ترین (در ۴۶ سالگی) و نیز دومین زن برنده این جایزه پس از الینور استروم در سال ۲۰۰۹ بود.

مایکل کرمر، متولد ۱۹۶۴، دکترای خود در رشته اقتصاد را در ۲۶ سالگی، همچون ابیجت بانجری از دانشگاه هاروارد گرفت و در رشته «جامعه‌های در حال توسعه» به عنوان استاد «گیتس» در همان دانشگاه مشغول به کار شد.

این سه اقتصاددان که به همراه هم پژوهش‌های بسیاری انجام داده‌اند، برای پاسخ به پرسش بنیادین کاستن از فقر و نداری، شیوه نوینی به کار گرفتند که برانگیزنده دگرگونی بزرگی در اقتصاد توسعه شد. نخست اینکه مشکل بزرگ و کلی فقر را به پرسش‌های کوچک‌تر و آسان‌تر تقسیم کردند؛ همچون آموزش و بهداشت کودکان. تجربه نشان می‌داد که با پرسش‌های ریز و روشن، بهتر از طرح‌های عمومی و فراگیر، می‌توان سنجید و پژوهید و پاسخی یافت. دو دیگر اینکه آنها شیوه تجربی در پیرامون واقعی زندگی را به کار بردند. در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ هم اقتصاددان دیگر پیرو همین شیوه برنده جایزه نوبل شده بودند.

آموزش از نخستین پژوهش‌های برندگان جایزه نوبل اقتصادی ۲۰۱۹ بود. با این پرسش که چگونه می‌توان به بیشترین بازدهی با کمترین هزینه دست یافت. مثلاً در کشورهای ندار، بسیاری از کودکان کتاب ندارند و گرسنه به دبستان می‌روند. در چنین حالتی، چه چیز بازدهی آموختن ایشان را بیشتر می‌کند، کتاب رایگان یا خوراک رایگان؟

در دهه ۱۹۹۰ میلادی، کرمر و همکارانش برای یافتن پاسخ، دست به پژوهش تجربی گسترده‌ای در سرزمین‌های غربی کشور آفریقایی کنیا زدند. بدین ترتیب که دبستان‌های واقعی همانندی در نظر گرفتند و به دانش‌آموزان برخی از آنها کتاب رایگان دادند و به برخی دیگر خوراک رایگان. نتیجه شگفت‌آور پژوهش آن بود که هیچ یک از این دو، کتاب یا خوراک رایگان، تأثیر درخوری بر میزان و کیفیت آموختن شاگردان نداشت. بلکه کتاب رایگان، اگر هم تأثیری داشت بر آموختن بهتر دانش‌آموزان زرنگ‌تر بود.

در پی این یافته‌ها، بانرجی، دافلو و چند همکار تأثیر برنامه‌های تقویتی و پشتیبانی بر کیفیت آموختن با توجه به نیازهای واقعی را در دو شهر هند مورد پژوهش قرار دادند و بدین نتیجه رسیدند که چنین برنامه‌هایی حتی برای شاگردان عقب‌افتاده از روند کلاس هم پر سود است. در پژوهش دیگری دافلو و کرمر دریافتند که آموزگاران با قراردادهای کوتاه‌مدت تأثیر آموزشی بهتری از خود به جای می‌گذارند، چرا که برای نو شدن قرار داد کمتر غیبت و با شاگردان بیشتر کار می‌کنند.

این شیوه تجربی پژوهشی در زمینه‌های دیگری نیز چون بهداشت و به کارگیری فن‌آوری‌های نو و دسترسی به اعتبار مالی هم به کار رفت.

در بخش بهداشت اقتصاد توسعه همواره این پرسش می‌شد که آیا بیمار باید هزینه درمان را بپردازد یا نه؟ کرمر و همکارانش رابطه بهای قرص مبارزه با بیماری کرم و مصرف آن را نشان دادند. بدین ترتیب که ۷۵ درصد از پدر و مادرها قرص رایگان را به فرزندان خود می‌خورانند، اما اگر مجبور به پرداخت بهایی حتی کمتر از یک دلار باشند، تنها ۱۸ درصد از ایشان چنین می‌کنند. پژوهش‌های دیگری نیز از این دست به همین نتیجه رسیدند: مصرف دارویی و درمان‌های پیشگیرانه مردم ندار بستگی به بهای آن دارد.

خدمات با کیفیت کم، چون غیبت کارمندان، هم باعث می‌شود که مردم کمتر برای درمان‌های پیشگیرانه، همچون رفتن به درمانگاه برای زدن واکسن، اقدام کنند. در پی این، بانرجی، دافلو و همکاران پرسیدند که آیا درمانگاه سیار، که ناچار هر جا باشد کارکنانش هم همان جا هستند، تأثیر بهتری بر درمان‌پذیری خواهد داشت یا نه؟ پاسخ به گونه چشمگیری مثبت بود. به طوری که واکسن‌زنی سه برابر شد و نتیجه باز هم بهتر شد زمانی که به هر کسی که واکسن می‌زد، بسته عدسی هم داده می‌شد. چنین استقبالی باعث می‌شد که هزینه ثابت درمانگاه‌های سیار بر شمار بیشتری از مشتری‌ها سرشکن شود و بدین ترتیب درمان ارزان‌تر شود.

در پژوهش دیگری دافلو، کرمر، و همکاران در پی فهمیدن این رفتند که چرا کشاورزان خرد از نوآوری‌های ساده همچون کود مصنوعی با وجود دستاوردهای بی چون و چرای آن استفاده نمی‌کنند؟ پاسخ اینکه ایشان استفاده از منابع اندک خویش برای امروز را به سرمایه‌گذاری برای فردا ترجیح می‌دهند. برون‌رفت پیشنهادی پژوهشگران این است که یارانه برای کود تنها به خریدهای بی‌درنگ داده شود و نه برای خریدهای دورهنگام.

وام خرد هم به باور بسیاری، همچون محمد یونس برنده جایزه نوبل صلح در سال ۲۰۰۶، راه حلی قاطع برای توسعه کسب و کار و برون‌رفت از نداری است. اما پژوهش بانرجی و دافلو در استانی در هند نشان داد که وام خرد به کار سرمایه‌گذاری می‌آید اما دستاوردی برای افزایش مصرف یا شاخص‌های توسعه ندارد. پژوهش‌های دیگری در بوستی هرزوگوین، اتیوپی، مراکش، مکزیکو و مغولستان هم به نتیجه‌ای همانندی رسید.

این پژوهش‌ها و نیز پژوهش‌هایی از این دست و در پی آن، دستاوردهای عملی بزرگی برای مبارزه با فقر و نداری به همراه داشت و نشان می‌داد که مشکل بنیادین در بسیاری از کشورهای ندار در جهان، کمبود منابع نیست بلکه در شیوه به کاربرد منابع است. بسیاری از حکومت‌ها و سازمان بین‌المللی پژوهش‌های این سه اقتصاددان و همکاران‌شان را پاس داشتند و به کار بستند. چنانچه بیش از پنج میلیون کودک هندی از برنامه‌های آموزش درمانی دبستانی بهره‌مند شدند، برای بهداشت پیشگیرانه در بسیاری از کشورها یارانه پرداخت شد و سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد کرد که به ۸۰۰ میلیون دانش‌آموزی که در سرزمین‌های با بیش از ۲۰ درصد بیماری کرم دارو به رایگان توزیع شود.

هر جایزه نوبل دربرگیرنده مدال طلا، ارزشنامه و چکی به مبلغ ۹ میلیون کرون سوئد است که سه برنده جایزه اقتصاد امسال آن را میان خود تقسیم می‌کنند.