جامعه استبداد زده طبقاتی و فردائی روشن!؟

رضا شیرازی-

۲۷-۱۰-۲۰۱۹

برای درک روند جامعه و رهائی از بند استبداد و بهره کشی، راهی نیست جز اینکه بتوان با تکیه به بینش دیالکتیکی به فهم و درکی نائل شد که در آن تاثیر و تاثر رخدادها را شناخت و در پراتیک اجتماعی  بدنبال تقویت راه کارهای بود که رهائی جامعه را از بند استبداد و شکاف طبقاتی دهشتبار، نوید دهد.

در یکسو حاکمیت و طبقات بالای جامعه کارگزار سیاست های کاملا طبقاتی – ضدانسانی و ضداجتماعی – هستند طوریکه منافع عمده و اصلی جامعه ما را به تاراج می کشاند و سیه روزی و فلاکت را ببار میآورد. در عین حال خودآگاهی اجتماعی وطبقاتی، و اعتراض نیروی کار ایران – کارگران، معلمان، پرستاران و کشاورزان –  بطور بی وقفه خط سیری روشن را ترسیم می کند. در همین گیر و دار جدال و کشمکش دو نیروی حافظ وضع موجود و نافی آن، نشاندهنده روند بی وقفه ای ست که هر یک از ما را بعنوان مخالفین جمهوری اسلامی فرا می خواند تا در تعمیق این جدال سرنوشت ساز بی دریغ و بی وقفه گام برداریم.

بی شک ایران، هم اکنون جامعه ای استبداد زده طبقاتی ست. که در همه حوزه های اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی، جنسیتی و قومی، ما با دو وجه ستم و در عین حال اختلاف طبقاتی فاحش روبرو هستیم.

همه ما خوب می دانیم که جامعه استبداد زده و تماما طبقاتی ایران، با بحرانهای عظیمی رو درروست و در عین حال، تغییرات بنیادین در آن ممکن و میسر است. چرا که عنصر آگاهی و خودآگاهی اقشار گوناگون و خودسازمان یابی، در گیر و دار کشمکش با استبداد دینی و روند تماما طبقاتی جامعه در حال رشد و گسترش است. هر چند که مافیای قدرت، ثروت و روحانیت تبهکار حاکم فساد ساختاری را در جامعه رشد وگسترش داده است تا حدی که به روشنی می بینیم که در حوزه آموزش در تمامی سطوح ابتدائی، متوسطه و عالی، نگاهی طبقاتی کاملا سیطره یافته است، در حوزه اختلاف در مصرف با شکاف غیرقابل تصوری روبروییم، در حوزه مسکن و اسکان ما شاهد اختلاف سهمگین طبقات فرادست با فرودست هستیم در حوزه بهداشت و درمان می بینیم که درآمد غیرقابل تصور متخصصین در این عرصه با پرستاران سر به فلک کشیده است در حوزه رفاه عمومی و حداقل های زندگی میلیونها کارگر به نان شب محتاجند و صاحبان سرمایه بی هیچ دغدغه ای، به همه امکانات و منابع جامعه چنگ انداخته اند طوریکه شاخص فلاکت در ایران به بیش از پنجاه درصد رسیده است و میلیونها انسان شریف حتی از حداقل های اولیه برخوردار نیستند و …، همه موارد فوق نشان می دهد که جامعه استبداد زده ایران کاملا طبقاتی ست. و امروزه دیگر سخن از چرائی این روند نه کارساز است ونه چاره ساز. به همین دلیل ما همه با پرسش چگونگی رهائی از این وضعیت دست بگریبانیم.

خوشبختانه هم اکنون هر یک از اقشار جامعه به خوبی می داند که با تکیه به کدام راه حل ها مشکلات و موانع از پیش پای جامعه برداشته خواهد شد؛

جنبش معلمان به دو امر کلیدی مشارکت در آموزش و پرورش و تاکید به نهادهای مستقل معلمان اصرار می ورزند و در عین حال مسئله آموزش رایگان را تنها امکانی برای مقابله با طبقاتی شدن آموزش در ایران می دانند و از طرفی کارگران آگاه ایران به خوبی پی برده اند که برای فلج کردن جمهوری اسلامی  باید سیاست خصوصی سازی را مورد حمله مداوم قرار داد و او را به عقب نشینی وادار کرد طوریکه کارگران هفت تپه، هپکو و آذرآب در این عرصه پیشگام اند و پرستاران به دستمزد عادلانه در بخش بهداشت و درمان تاکید دارند. بعلاوه بازنشستگان به درستی پی برده اند که صندوق های بازنشستگی و مجموعه کارخانه ها و موسساتی که زیر نظر شستا هدایت می شوند، باید مستقل از دولت و با مشارکت صاحبان اصلی آن، یعنی نیروی کار مدیریت شود تا بتوان سرمایه عظیم نیروی کار را  از دسترس مافیای قدرت و ثروت خارج نمود.

براستی کدام ائتلاف و جبهه سیاسی قادر است که جامعه استبداد زده طبقاتی ایران را به سرمنزل کار، نان، آزادی و رفاه، شادی، آبادی هدایت کند و نوید بخش فردای روشنی باشد.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»