ایران و آینده؛ حکومت مرکزگرا یا فدرالیسم؟

امیر سلطان زاده، روزنامه نگار-

نمایندگان اقوام ایرانی در کنار شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل روز ۲۱ آذر در مقر پارلمان اروپا در شهر بروکسل گرد هم آمدند. هدف از این نشست تبیین دیدگاههای اقوام مختلف در مورد شرایط امروز و فردای ایران بود.

در این نشست که نمایندگانی از سوی احزاب بلوچ، ترک، کرد، ترکمن و عرب حضور داشتند، مسئله بی عدالتی به عنوان موضوعی مشترک از سوی همه سخنرانان مطرح شد. در ابتدا شیرین عبادی با تشریح سرکوب آبان ماه امسال برای اروپایی ها، از آنها خواست تا سفرای خود را از ایران فرا بخوانند. او با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی سعی دارد تا با برچسب تجزیه طلبی فعالان اقلیت های قومی را سرکوب کند، گفت: “تجزیه‌‌طلبی مهری است که جمهوری اسلامی برای سرکوب اقوام بر پیشانی آنها می‌زند.”

این سخنان در حالی بیان می شود که بسیاری از نیروهای سیاسی علاقمند به مدل حکومتی متمرکز نیز همصدا با حاکمان ایران، هرگونه گردهمایی احزاب با منشاء قومی را خطری جدی برای یکپارچگی کشور عنوان می کنند. اما برخلاف تصور منتقدان، سخنرانان این نشست بر اتحاد و همبستگی تاکید داشتند. اگرچه راهکار پیشنهادی آنها به شکل دیگری طرح شد. نمایندگان اقوام مختلف در اینکه عامل بی عدالتی موجود در ایران مرکزگرایی است اتفاق نظر داشتند.

یوسف کر که به نمایندگی از مردم ترکمن در این نشست حضور داشت گفت: “جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی حتی از بردن واژه ترکمن صحرا خودداری کرده‌اند.” مصطفی هجری، رییس اجرایی حزب کردستان ایران نیز گفت: “اسم ما “حزب کردستان ایران” است. برنامه و اساسنامه ما همه تاکید بر ماندن در چارچوب ایران است و این برچسب‌ها به ناحق است.” ناصر بلیده ای نماینده حزب بلوچستان هم با اشاره به برابری قومی و مذهبی گفت: “ما جدایی بلوچستان را نمی‌خواهیم. ما یک ایران فدرال و سکولار و دمکراتیک می خواهیم.” در راستا با دیدگاه سایر نمایندگان اقوام، حافظ فاضل، عضو دفتر سیاسی حزب تضامن دموکراتیک اهواز دیدگاه خود را چنین بیان کرد: “ما برنامه سیاسی بسیار واضح و روشنی داریم. ما معتقدیم ایران کشوری کثیرالملله است و باید با نظامی کاملا دمکراتیک و فدرال اداره شود. هیچ صحبتی از تجزیه یا استقلال طلبی در برنامه ما وجود ندارد.”

حقیقت این است که طی تقریبا یک قرن اخیر که حکومت مرکزی در ایران شکل گرفته است، اساسا اقلیت های ساکن حاشیه سرزمین ایران از امکانات اقتصادی و سیاسی برابر برخوردار نبودند. این موضوع قابل کتمان نیست که بخش بزرگی از درآمد کشور چه در دوران ضعف اقتصادی و چه در دوران شکوفایی، به مرکز کشور سرازیر می شد. با گذشت بیش از یک قرن و ورود صدها میلیارد دلار پول به کشور، همچنان مردم حاشیه کشور از ثروتهای مادی که حاصل برداشت از منابع طبیعی زیرزمینی بوده، محروم هستند. منابعی که اتفاقا اکثرا زیر خاک همین مناطق محروم قرار دارد. حکومت مرکزگرا طی همین مدت که نفت به اقتصاد ایران پا گذاشته، به منظور توجیه این بی عدالتی، ناسیونالیسم را مستمسکی قدرتمند می دانست.

اگرچه این گفتمان پس از انقلاب سال ۵۷ رو به افول نهاد، اما با جایگزینی گفتمان ترویج تشیع و امت اسلامی با محوریت تهران، مدل دیگری از مرکزگرایی شکل گرفت. در هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی، مدیران مناطقی که با اکثریت قومی-فرهنگی متفاوت شکل گرفته بودند، از افراد غیر بومی. به صورت مستقیم از مرکز انتخاب می شدند. واقعیت این است که به لحاظ تاریخی نیز تا قبل از پهلوی سرزمین ایران به صورت متمرکز اداره نمی شده و همیشه تا حد زیادی خودمختاری به حاکمان مناطق مختلف داده شده است. اگرچه در دوران مدرن این مدل از حکومت با عنوان فدرالیسم و سیستمی دموکرات شکل گرفت. مدلی که اکثریت کشورهای پیشرفته علیرغم ژئوپلتیک متفاوت در قاره های مختلف، از ان بهر

انتساب فدرالیسم به تجزیه طلبی جز با نیت سرکوب این ایده تا به حال استفاده نشده است. هنوز یکی از منتقدان شیوه فدرال یک استدلال قدرتمند در نقد فدرالیسم و دلیلی مستحکم مبنی بر تجزیه ایران در نتیجه فدرالیسم ارائه نکرده است. عموما این افراد با اشاره به شعارهای احساسی و تاریخی، سعی دارند افکار عمومی را، با بیان خطر تجزیه بترسانند.

این در حالی است که حتی نمایندگان احزاب و اقوام مختلف در بیان عدم علاقه به استقلال، صراحت کلام دارند. مسئله ای که این افراد نیز به خوبی درک کرده اند، تعلق به یک سرزمین بزرگتر، امکان چانه زنی و قدرت سیاسی را افزایش می دهد. بنابراین نمایندگان اقوام مختلف نیز به خوبی می دانند اگر بخشی از ایران باشند، بهتر می توانند منافع خود را در نظام بین المللی تامین کنند. شاید به همین دلایل نیز رفراندومهای استقلال در کبک کانادا و اسکاتلند شکست خورد. بسیاری از کشورهای استقلال یافته از شوروی و یوگسلاوی هم حال و روز خوشی ندارند.

واقعیت این است که طی دوران زمامداری پهلوی و حکومت جمهوری اسلامی، به علت ترس از تجزیه، همیشه نگاهی امنیتی به فعالان سیاسی با پیشینه قومی غیر فارس نگاه شده است. این موضوع باعث شده تا هیچگاه نیازهای طبیعی شهروندی آنها برآورده نشود. یک قرن زمان مناسبی برای بررسی تجربه حکومت مرگز گرا است. بنابراین تجربه شکست خورده ای که در تمامی فصول زندگی، اعم از زبان، آموزش، اقتصاد، برابری و امنیت نتوانسته حقوق اقوام و حاشیه نشینان را تامین کند، دلیلی مستحکم برای طرح روشی نوین است. روشی که اگرچه پا در تاریخ ایران دارد، اما از پشتوانه سیاسی موفق سیاسی در جهان مدرن نیز برخوردار است.

تنها مسئله ای که شاید بتواند مورد تحلیل و بررسی بیشتر قرار گیرد، استفاده از صفت اقوام برای طرح فدرالیسم است. با توجه به اینکه ایران در منطقه کم آب به سر می برد و امروز شاهد نزاع های شدید محلی بر سر آب هستیم، همچنین با در نظر گرفتن تمرکز منابع زیر زمینی در جنوب ایران، شاید بهتر باشد که طرح فدرالیسم بر مبنای منابع طبیعی و اقتصادی باشد. مرزهای قومیتی در ایران امروز کاملا مخدوش است. اگر قرار به شکل گیری مرزهای قومیتی در یک حکومت فدرال باشیم، نهایتا شاید هیچ گاه به توافق نرسیم. از این رو باید با در نظر گرفتن احتمال افزایش نزاع بر سر منابع طبیعی، این مسئله به عنوان مبنای تفویض اختیارات اقتصادی و فرهنگی به نقاط مختلف باشد. همچنین در این شرایط نیز نهایتا به منظور حفظ توازن اقتصادی، می بایست حکومت مرکزی بر بازتوزیع درآمدها کنترل و نظارت داشته باشد. این دقیقا همان مدلی است که در کشورهای اروپایی و حتی آمریکای شمالی موفق بوده و اختلاف توزیع منابع بین نقاط مختلف کشور را کاهش داده است. اگر حکومت مرکزی برای درآمد خود به ایالات مختلف وابسته نباشد، یقینا دلیلی برای مذاکره و اعطای امتیاز بیشتر نیز نخواهد داشت. چیزی که امروز به وضوح در ساختار سیاسی ایران قابل مشاهده است.

سرکوب مداوم فعالان قومی نهایتا شرایط را رادیکالتر می کند و خطر تجزیه را افزایش خواهد داد. نهایتا به نظر می رسد آنچه می تواند حقوق موزائیک فرهنگی مردم ایران را تامین کند، فدرالیسم است. راهکاری که برخلاف ترس عموم، عدالت را در کنار حفظ تمامیت ارضی به همراه خواهد داشت.

منبع: بی بی سی فارسی

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»