از غزه تا غیزانیه؛ رویکرد تبعیضانه حکومت در رسیدگی به مشکلات مردم ایران و دیگر ملت ها

پرداختن به مسئله فلسطین و قدس و رویکرد جهان اسلام به این مسئله مورد بحث نیست و می توان ابعاد آن را در چارچوب یک مقوله بین المللی مورد بررسی قرار داد.

آنچه در این مقال مورد نظر است، رویکرد دوگانه و تبعیض آمیز رژیم جمهوری اسلامی در رسیدگی به مشکلات و معضلات انسانی در داخل و خارج از کشور است. شاید درهیچ کجای دنیا نمونه این دوگانگی رفتاری یافت نشود و اگر باشد، رژیم حاکم بر ایران سرآمد آنهاست، که درد و رنج مردم خود را نادیده بگیرد و در عوض درصدد رسیدگی به وضعیت افراد دیگری در خارج از سرحدات مرزی باشد.

سال هاست که حکومت ، ثروت ملی ایرانیان اعم از پول نفت و منابع طبیعی کشور را مفت فروشی می کند، تا هزینه اهداف کور و ایدئولوژیک رهبرانش را تامین کند. از لبنان گرفته تا غزه، از بحرین گرفته تا یمن، از عراق گرفته تا افغانستان، از نیجریه گرفته تا ونزوئلا، شاهد خرج کردن منابع ارزی ملت برای مردم دیگر کشورها هستیم. اینها بدون احتساب کانال مالی ویژه ای است که ایران در سوریه بازکرده و به گفته برخی مسئولان رسمی بیش از ۳۰ میلیارد تاکنون برای حکومت بشار اسد هزینه شده است.

اما نکته مهم در مورد این هزینه های سنگین اینجاست که این مبالغ صرف مردم و اقدامات عام المنفعه در این کشورها نمی شود، و تنها به جریان های وابسته به ایران اختصاص می یابد تا در راستای خواست حکومت ایران حرکت کنند و به هیچ عنوان در راستای سازندگی عمومی و اهداف انسانی صرف نمی شود. حزب الله لبنان، حماس، حشدالشعبی، انصارالله، طالبان، جریان های مذهبی در افریقا و… ازجمله این گروه ها هستند که ثروت ملت ایران صرف آنها می شود.

این درحالی است که مردم ایران طی یک دهه اخیر سخت ترین دوران زندگی خود را گذرانده اند و لحظه ای از تنگناهای معیشتی خارج نشده اند. این محرومیت در بسیاری از مناطق ایران به گونه ای است که مردم حتی از داشتن آب آشامیدنی محرومند و باید برای جلب توجه مسئولین دست به اعتراض بزنند و چند نفر کشته و زخمی بدهند تا بالاخره به دستور فرمانداری یا استانداری چند تانکر آب برای آنها ارسال شود.

مردم غیزانیه اهواز درحالی دست به اعتراض زده اند که در طول روز کمتر از شش ساعت آب آشامیدنی دارند و در برخی مناطق به سبب نبود زیرساخت و تاسیسات لوله کشی روزها آب به خانه ها نمی رسد و مردم مجبورند برای تامین نیاز خود ماهانه مبلغی بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزارتومان هزینه کنند.

این درحالی است که مردم این مناطق به لحاظ امکانات معیشتی و رفاهی اگر بدتر از مردم غزه نباشند، بهتر نیستند. در مقابل می بینیم که رژیم برای ارسال محموله های نظامی و غیرنظامی به غزه، سرویه و لبنان از طریق کانال های مختلف اقدام کرده و هزینه های کلانی را صرف کمک رسانی به جریان های تحت امر خود می کند.

مردم مناطق جنوبی ایران علیرغم اینکه بر روی ثروت عظیم نفتی نشسته اند، اما از کمترین امکانات اولیه زندگی نیز محرومند و با نگاهی تبعیض آمیز به اموراتشان رسیدگی می شود. اگر از وضعیت زندگی آنها، اعم از محل زندگی، امکانات بهداشتی، لباس و پوشاک و خورد وخوراکشان فیلمی تهیه شود، هیچ فرقی با مناطق جنگ زده سوریه و غزه ندارند و حتی بدتر از آنها هستند!

مردم در عسلویه به عنوان پایتخت انرژی کشور، به سبب نبود تصفیه خانه استاندارد و آب شیرین کن، آب مسموم استفاده می کنند و آب آشامیدنی ندارند. آن وقت رژیم هزینه تاسیس تصفیه خانه آب در غزه را تقبل می کند. مردم این مناطق در چادر و زیر سایه درختان کلاس درس برگزار می کنند، کمیته امداد در لبنان مدرسه می سازد. مردم سیستان وبلوچستان از کمترین امکانات بهداشتی برخوردارند آن وقت حکومت ایران هزینه تاسیس بیمارستان در ونزوئلا را می پردازد.

این رویه رژیم طی چهل سال اخیر همواره موجب رنجش مردم ایران گردیده است، اما در زمان حال دیگر این رویه پذیرفته نیست و با رشد شبکه های اجتماعی مردم سراسر کشور به این قبیل محدودیت ها و تبعیض ها واکنش نشان می دهند. این مسئله به مصداق عینی تقویت سه ستون “اعتراضات عمومی”، “عدم همکاری ها” و “ریزش پایه های نگهدارنده” حکومت است.

مردم در سراسر کشور به این رویکرد دوگانه رژیم واکنش نشان می دهند و روزی نیست که در ایران شاهد اعتراضات به دلایل مختلف نباشیم. متصل شدن این اعتراضات به یکدیگر و تقویت پایگاه مردمی معترضان قطعا روند ریزش پایه های نگهدارنده نظام را تسریع خواهد کرد و به این تاراج ثروت ملی کشور توسط رهبران حکومت پایان خواهد داد.

کیا حمیدی

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.