داس جهل مقدس؛ سرنوشت رومینا اشرفی یک استثنا نیست، قاعده زیستن در سرزمینی است که حاکمان اسلامی بیش از چهار دهه با داس شرع گلوی دختران و زنان ایرانی را می بُرند

سرنوشت رومینا اشرفی یک استثنا نیست، قاعده زیستن در سرزمینی است که حاکمان اسلامی بیش از چهار دهه با داس شرع گلوی دختران و زنان ایرانی را بریده اند. تاریخ انقلاب اسلامی روایت رنج جانکاه زنان ایران است، از همان اغاز تا به امروز.

اعتراض زنان ایرانی به حجاب اجباری در اسفند ۱۳۵۷ توسط نیروهای مرسوم به خط امام سرکوب شد. دختران باکره سرزمین ما در زندانهای مخوف ولایت مداران، عروس یک روزه همان پاسداران خط امامی شدند تا فردای عروسییشان بر دار انتقام دین سالاران حلق آویز شوند.

سنگسار، شلاق، تجاوز، حبس های طولانی، تهدید، اسید پاشی، خشونت در خیابان و در خانه، جزای همه زنانی بوده است که از احکام ضد انسانی شرع در حکومت اسلامی تمرد کرده اند. ازدواج های تحمیلی بر کودکان و پدیده ای بنام مادر–کودک فقط در سرزمین فقها و احکام الهی می تواند اتفاق بیفتد.

زنان که مظهر عطوفت و مهر بشری اند، بیش از چهار دهه است که در کشور ما در کوره خشم و قساوت دین سالاران اسلامی، می سوزند و می سازند. قاتل واقعی رومینا اشرافی ها قوانین شرعی هستند که در ماده ۲۲۰ حکومت اسلامی، پدر را از قصاص مصون میدارد تا خود داس به دست حاکم شرع گردد و حکم الهی را هر طور که دلش خواست اجرا کند و بعد هم بعنوان قهرمان دفاع از صیانت اسلامی مورد تقدیر قرار گیرد.

سرنوشت رومینای معصوم، تراژدی زنان در ایران اسلامی است، او همان دختر آبی است که اجازه ورود به استادیم را نداشت، او همان خواهر و مادر من و تو است که برای لقمه نانی تن خود را در گوری می فروشد، او همان دختری است که اگر موهایش را بدست باد بسپارد، باید جلای وطن کند و یا به اسارت در اید و چنین است که داس جهالت مقدس زنان ایرانی را از دم تیغ میگذراند و ما همچنان نظاره می کنیم روز را و شب را…..