جنبش ایران و جنبش در آمریکا؛ در ایران تحت سیطره ی حکومت اسلامی بنیان و پایۀ بسیاری از قوانین بر اساس تبعیضات مذهبی، سیاسی، منطقه ایی و… بنا گذاشته شده است، حمید آصفی

حاکمیت ایران با اختناق و سرکوب هرگونه اعتراضی، توانسته است که با گذشت بیش از چهار دهه به تسلط خود بر این کشور ادامه دهند. آخرین سرکوب در کارنامه و عملکرد این حاکمیت، کشتار آبان ماه ۱۳۹۸ بود که طی آن صدها کشته و هزاران زخمی و زندانی به بار آورد. با شروع جنبش اعتراضی در آمریکا به دلیل قتل یک شهروند آمریکایی به دست یک پلیس، حکومت ایران آمار کشته کشته شدگان آبان ۹۸ را توسط وزیر کشور اعلام کرد و به جای همدردی با خانواده های جان باختگان در کشورمان، با فرد جان باخته ی سیاهپوست و خانواده ی وی ابراز همدردی می کنند! که به طور غیر مستقیم نیروهای خود را توجیه کنند که این اتفاقات و کشته شدن ها در همه جای جهان رخ می دهد. اما در آمریکا می کشند ولی زبانشان به حکومت ما دراز است و همان گونه که ما معذرت خواهی نکردیم و البته هم نباید کرد!، ترامپ نیز عذرخواهی نکرده است.

حکومت ایران به بلوغ عاطفی_ اخلاقی نرسیده و هرگز نیز نخواهد رسید. زیرا پوزش نخواستن، توهین و تحقیر کردن معترضان در ایران بخشی از سیاست رسمی است و برچسب زدن به معترضین که عوامل تخریبی نیروهای خارجی و اوباش ضد مردمی هستند، بخش مهم سیاست شناخته شده است. در آمریکا، چهار مامور پلیس را به اتهام آن که با کوتاهی و بی مسئولیتی موجب جان باختن یک شهروند شده اند را دستگیر و فورا زندانی کرده اند تا محاکمه شوند. در ایران هنوز پرونده ی اعدام های دهه ی شصت که حتی وفق قوانین موجود، نباید اعدام می شدند، بسته شده است و این پرونده ها تا کشتار خونین آبان ماه به کرّات در حد و اندازه های متفاوت باز تولید شده اند. در جنبش آبان ماه ۹۸، طی دو روز و نیم صدها تن توسط نیروهای امنیتی کشته شدند و وزیر کشور تائید می کنند که دست کم ۲۲۵ قتل صورت گرفته است. در این کشور تحت حکومت اسلامی حتی یک مامور را دستگیر نکردند تا محاکمه و مجازات شود. تاکنون فقط آمار ارائه شده، ولی نام جان باختگان و مشخصات آن ها را مخفی نگاه داشته اند و به جز مشخصاتی که تاکنون شبکه های اجتماعی از طریق افشاگری خانواده های داغ دیده اعلام کرده اند، حکومت در این رابطه مطلقا کاری نکرده است.

آیا قتل جورج فلوید، سرآغاز فروپاشی ایالات متحده است؟ ادعای حکومت ایران که این است! در حالی که قتل فلوید سیاهپوست، موجب جنبشی میان مردم آمریکا شد که نسبت به پسمانده های فرهنگ نژادپرستانه هوشیارتر شوند و متوجه شدند که در راه ایجاد برابری نژادی مبارزه ی مدنیِ بیشتری لازم است. زیرا در قوانین آمریکا مطلقاً تبعیض نژادی وجود ندارد. ولی آیا تربیت و فرهنگ آن هم پا به پای قانون جلو آمده است؟ در اینجا به مشکلات نظام سرمایه داری آمریکا و طبقاتی بودن شدید آن جامعه و نیز به سیاست امپریالیستی، نمی خواهیم بپردازیم. زیرا هدف این نوشته نیست. بلکه نگاه کوتاهی به جنبش کنونی در آمریکاست و مقایسه ی تبعیضات آن جا با ایران مورد نظر است. در ایران تحت سیطره ی حکومت اسلامی بنیان و پایه ی بسیاری از قوانین بر اساس تبعیضات مذهبی، سیاسی، منطقه ایی و… بنا گذاشته شده است. حاکمیت از ظلم و ستم و تبعیض بر علیه سیاه پوستان در آمریکا سخن می گوید اما بالاخره در همین آمریکا، یک فرد سیاه پوست به مدت هشت سال در مقام ریاست جمهوری بود. پس این سخن که فروپاشی آمریکا با این قتل آغاز شده، ادعایی بی اساس است. به ایران بازگردیم. آیا حکومت به یک فرد بهایی اجازه ی فعالیت تبلیغی آیین خود را می دهد؟ بهائیان در ایران از همه ی حقوق اجتماعی خود محروم هستند. سنی مذهب ها نیز وضعیت مناسبی در ایران ندارند و در حوزه ی تبلیغات مذهبی، سیاسی، اداری، اقتصادی و… نمونه های بسیار می توان گفت و نوشت. تبعیضات سیاسی و خودی و غیرخودی در جمهوری اسلامی برای هر شیعه متفاوت و منتقد بدون هیچ کم و کاستی اجرا می گردد.

آیت الله خمینی در پاریس گفت: اسلام قصد حکومت ندارد و پس از انقلاب، من به قم می روم و حکومت را به دست مردم می سپارم و اگر لازم شد، ارشاد خواهم کرد. ایشان گفتند در حکومت اسلامی، همگان از زن و مرد، مجاهد و کمونیست، راست و چپ همگی از حقوق مساوی و آزادی های فردی و اجتماعی برخوردار خواهند بود و جمهوری اسلامی مانند همین جمهوری فرانسه است! مذهبی های نواندیش، چپ مذهبی، چپ سکولار، چه پاسخی به این نسل دارند که بگویند؟

تاریخ: ۱۹ خردادماه ۱۳۹۹، شماره:۱۹۹

منبع: کانال تلگرامی حمید آصفی

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.