اعتراضات پیاپی کارگران نیشکر هفت تپه نماد جنبش کارگری ست! باران متّاقی عضو کارگروه کارگران، مزدبگیران و فرودستان شورای مدیریت گذار

کارگران ایران به دلیل سطح آگاهی و خودآگاهی و همچنین توان سازماندهی تجمع اعتراضی، تحصن و اعتصاب در همه حوزه ها و بخش های؛ صنعت، معدن، خدمات و ترابری و غیره، هم اینک خبر سازند. این امر نشان از مطالبات روشن و واضح، رهبران میدانی با تجربه و خطوط مشخص مبارزاتی ست. طوریکه در هیچ یک از اعتراضات کارگری نه شورش گری و خشونت گرایی و تخریب را می بینیم و نه به دنبال لابی گری و تکیه به نهادهای رسمی هستند و نه نیروهای حافظ وضع موجود می توانند حرکتها را براحتی مهار و از دور خارج کنند.
اعتصاب سه روزه کارگران هفت تپه نیشکر به خوبی نشان داد که هر وقت که کارگران اراده کنند، می توانند تجمع و اعتصاب براه بیاندازند و مطالبات عمده، اصلی اشان را به میان کشند. طوریکه اخیرا شاهد بودیم که کارگران هفت تپه نیشکر موارد زیر را طرح نمودند؛

  • تسویه نمودن کلیه معوقات مزدی و غیر مزدی کارکنان؛
  • پرداخت حق بیمه کارکنان به سازمان تامین اجتماعی بنحوی که هیچگونه مشکلی در خصوص تمدید دفترچه های درمانی آنان بوجود نیاید؛
  • عدم تعدیل کارگران بدون دلیل و رای کمیته انضباط کار از سوی کارفرما؛
  • تسویه حساب و پرداخت تمام مطالبات کارگران بازنشسته حداکثر بعد از یکماه از صدور حکم بازنشستگی؛
  • پایان دادن به پرونده سازی و منع تعقیب قضایی کارگران؛
  • بازگشت بکار کارگرانی که بدون دلیل از سوی کارفرما اخراج گردیده اند؛
  • برقراری حق جذب برای تمامی کارکنان؛
  • اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان؛
  • سلب مالکیت بخش خصوصی از شرکت؛

طرح مطالبات فوق بخشی از مبانی زیر را تداعی می کند:

یکم – جنبش کارگری ایران در سطح کلان، مخالف هر گونه خصوصی سازی ست. طوریکه چنین سیاستی در تیررس اعتراضات کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکوی اراک و معدن زغال سنگ کرمان و … است. مخالفت با سیاست خصوصی سازی جمهوری اسلامی به معنی مقابله با مافیای ثروت و قدرت است. که هم اکنون مهم ترین بن پایه جنبش کارگری تا گذر از جمهوری اسلامی به شمار می آید.

دوم – جنبش کارگری ایران دارای رهبران میدانی با تجربه ست که به خوبی قادرند مبارزات را مدیریت و هدایت و نقش مشارکت همگان را در روند تضمین کنند. از طرفی اعتراضات کارگران پیوند ناگسستنی با شیوه نافرمانی های مدنی در ایران دارد و بخش جدائی ناپذیر آن است. طوریکه در استحکام پارادیم یا همان سرمشق کنونی نافرمانی مدنی قابل درک و فهم است و در حال حاضر چنین نیروی اجتماعی برغم فقر جانکاه، نماد و سمبل نافرمانی مدنی در ایران است.

سوم – جنبش کارگری در ایران دارای چنان دینامیزم پویایی ست که تشکلاتی نظیر خانه کارگر ویا شوراهای اسلامی کار قادر نیستند، موج سورای کنند و از طرفی، نهادهای سرکوب گر جمهوری اسلامی برای تضعیف چنین جنبشی هیچ گونه محافل مستقل کارگری را برنمی تابد و تنها یک راه پیش رو دارد و آن تکیه به نظام سرکوب است و بس. در همین رابطه تقلا برای نابود کردن اتحادیه آزاد کارگران ، دستگیری اکثر موسسین آن، بخشی از کارنامه سیاه جمهوری اسلامی علیه جنبش کارگری محسوب می گردد.

چهارم – به گمان من بخشی زیادی از آزادی خواهان، سوسیالیست ها و کمونیست ها در ایران بدرستی پی برده اند که مطالبات صنفی، اجتماعی و طبقاتی نیروی کار تفکیک ناپذیر است و در گذر از جمهوری اسلامی قابل تحقق می باشد به همین دلیل آنان با حمایت بی دریغ و بدون چون و چرا از مطالبات نیروی کار آگاه و معترض می توانند نقشی مهم در اعتلای جنبش اجتماعی ایران ایفا کنند. چرا که هر نوع تغییر و تحول اجتماعی، سیاسی و طبقاتی در ایران با روند جنبش کارگری گره خورده است و در اصل جریاناتی خواهند توانست در تغییر و تحولات پیش رو موثر گردند که به مطالبات اجتماعی، طبقاتی نیروی کار تاکید ورزند و به «نان، کار، آزادی و اداره شورائی» بهای کافی دهند.

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.