بازنشر بهمناسبت ۷ اکتبر سالروز تولد ترانهسرای انقلابی، جو هیل
جو هیل (Joe Hill)، متولد ۷ اکتوبر ۱۸۷۹ و وفات ۱۹ نومبر ۱۹۱۵، آهنگساز، ترانهسرا، کارتونیست و رهبر نامآور جنبش کارگری بود که در راه دفاع از زحمتکشان جانش را فدا نمود و به مثابه نمادی از ایستادگی و خیزش در برابر استبداد و بیعدالتی برای همیشه جاودان گشت.
جو هیل در شهر گاول سوئد چشم به جهان گشود. نام اصلیاش جول هگلند بود که بعد از مهاجرت به امریکا، آن را به جوزف هیل استورم تغییر داد. پدرش «آلوف هگلند»، کارگر راه آهن و مادرش مارگریتا مانند اکثر زنان سرپرست خانه بود.
در ۱۹۱۰، جو هیل با اتحادیه «کارگران صنعتی جهان» (Industrial Workers of the World – IWW) پیوست. در جنوری ۱۹۱۱، «هسته انقلابی دهقانان مکسیکو» علیه رژیم و دولت مستبد این کشور دست به قیامهای خودجوش زدند و در اینجا بود که دولت ایالات متحده از ترس این که مبادا این خیزشها به خاک خودش سرایت کند، به کمک دولت مکسیکو شتافت. در این زمان، هیل در مرز میان ایالات متحده و مکسیکو در دفاع از دهقانان زحمتکش مکسیکو فعال بود.
در ۱۹۱۱، هیل بلندترین سرودهاش به نام «دختر شورشی» (The Rebel Girl) را که از پسندیدهترین سرودههای جو هیل برای خودش نیز میباشد، با الهام از مبارزه خانم الیزابت گورلی فلاین (Elizabeth Gurley Flynn)، یکی از رهبران کارگری ایالات متحده سرود:
در این جهان عجیبی که ما میشناسیم
زنان به گونههای مختلفی هستند
بعضیهای شان در قصرهای باشکوه زندگی میکنند
او در همه جا در نابرابری بهسر میبرد
و کارفرمایان میدانند که او را تغییر داده نمیتوانند
آری، ارجمندترین زنان دختر شورشی است.
در ۱۰ جنوری ۱۹۱۴، جان جی. موریسن که گذشتهی کار در پولیس را داشت و پسرش آرلینگ در دکان ترکاریفروشی شان توسط دو مرد مسلح که چهرههای شان را با دستمال سهگوشه پیچانده بودند، به قتل میرسند. شام همان روز، هیل با شانه زخمی به داکتر مراجعه میکند و دلیل زخمیشدنش را نزاع با مردی بهخاطر یک زن عنوان میکند. داکتر به پولیس اطلاع میدهد و هیل به اتهام قتل این دکاندار که برای اداره پلیس علیه انقلابیون جاسوسی میکرد، دستگیر میشود.
با خبر دستگیری هیل، کارگران اتحادیههای کارگری ایالات متحده و جهان خواهان آزادی او شدند. در برخی کشورها، اتحادیههای کارگری به حمایت از او دست به تظاهرات وسیع زدند و صدها نامه و تلگراف با درخواست آزادی هیل، به مقامات قضایی امریکا فرستادند. اما محکمه ایالت یوتا، جو هیل را به اعدام محکوم نمود. هیلین کیلر، سفیر وقت سویدن در ایالات متحده، و حتا ودورو ویلسون، رییسجمهور وقت ایالات متحده، خواهان فسخ حکم اعدام هیل شدند اما والی ایالت یوتا به مثابه نماینده سرمایهداران که از این کارگر مبارز کینه عمیقی به دل داشت، تمام درخواستها را نادیده گرفته حکم اعدام را نهایی ساخت.
در مورد میراث من به سادگی میشود تصمیم گرفت
چرا که آهی در بساط نداشته تا آن را قسمت کنم
خویشاوندانم نیز آه و زاری نکنند
«خزه بر سنگهای روان نمیروید»
باوجودی که محکمه هیچ سندی برای اثبات جرم علیه هیل نداشت ولی سرانجام در سحرگاه ١٩ نوامبر ۱۹۱۵، در ایالت «یوتا» به زندگی پرشکوه این بزرگ مرد تاریخ خاتمه دادند.
در کتاب زندگینامه جو هیل که توسط ویلیام ام. ادلر تحت عنوان «مردی که هرگز نمرد» در ۲۰۱۱ به نشر رسید، نویسنده اظهار میدارد که جو هیل بیگناه بوده ولی این نکته را به خوبی میدانست که جان باختنش برای جنبش کارگری باارزشتر از زنده ماندنش است. آقای ادلر علاوه میکند که به احتمال قوی مظنونی به نام فرانک زیت ویلسون که قبلا توسط پولیس دستگیر شده بود، قاتل اصلی بوده است.
پس از اعدام، جسد هیل به شیکاگو انتقال داده شد و در مراسم جنازه اش ۳۰۰۰۰ تن شرکت جستند و ترانههایش از جمله «…برای من گریه نکنید، سازماندهی کنید!» و «کارگران جهان به پا خیزید!» را یکجا فریاد کشیدند. طبق خواسته خودش، جسد هیل سوختانده شد و خاکستر آن را به تمام ایالتهای امریکا بهجز یوتا و دیگر نقاط جهان فرستادند تا در اول می ۱۹۱۶ «به نسیم بهاری سپرده» شود.
برگرفته از تارنمایِ حزب همبستگی افغانستان