اپوزیسیون اقناعی، اپوزیسیون بسیج گر (بخش های پایانی)

هر نیروی سیاسی که نتواند پارادایم توسعه خود را معرفی کند، در مسیر تصرف قدرت بدون طی کردن روند توسعه کشور قرار می گیرد و روزنه فرصت طلبی را در درون خود باز می کند.

 

نویسنده: پیام رسیده از مخاطب

بخش سوم
فرصت های مانور اپوزیسیون اقناعی

 

علاوه بر غرب، نیروهای سیاسی اپوزیسیون بسیج گر به شکل گیری دموکراسی در ایران بدهکارند. غفلت آنها در برابر دموکراسی و توسعه در مراحل مختلف از دولت مصدق تا بازرگان مشهود است. اپوزیسیون اقناعی در تمام این مراحل در کنار این دولت ها ایستادند اما با غفلت اپوزیسیون بسیج گر و سرکوب دولت مستقر، فرصت دموکراسی و توسعه از بین رفت.

اکنون با ضعف اپوزیسیون بسیج گر، اپوزیسیون اقناعی هم با بحران اعتماد به اپوزیسیون بسیج گر روبرو شده است و از طرفی دیگر مایل نیست ایده های خود را در اختیار اپوزیسیون سیاسی بسیج گر به قصد تصرف قدرت توسط آنها قرار دهد. از همین رو اپوزیسیون سیاسی بسیج گر بیش از هر زمان دیگری از ایده پیشران تهی شده است و ارتباطش با اپوزیسیون اقناعی قطع گردیده است. فرصت مانور اپوزیسیون اقناعی در شرایط کنونی از طریق اپوزیسیون سیاسی بسیج گر فراهم نیست اما معنای این وضعیت فقدان اپوزیسیون اقناعی هم نیست.

فرصت های مانور اپوزیسیون اقناعی که قائم به خود آنهاست در دو حوزه نظری و پراتیک عبارتند از۱- تبیین ترمیم غفلت های توسعه و بازسازی ساختار ایده سازی توسعه ۲- پالایش محیط کارشناسی از فشارهای سیاسی امنیتی درآینده ۳- نظریه پردازی دموکراسی و آزادسازی ساختار سیاسی از ایدئولوژی، حکمرانی فردی و یا جمعی محدود ۴- رهایی ساختار قدرت سیاسی از هویت گرایی تاریخی، قومی و هژمونی طلبی های ساختگی-تاریخی.

غفلت های توسعه ایران پرشمارند و اتلاف منابع مالی و انسانی درآن به طور آشکاری دیده می شود. کشور نیازمند سرمایه گذاری های زیر ساختی و پیشران است که مبنایی برای آن فعلا وجود ندارد.

اپوزیسیون اقناعی می تواند در بازنشر مستقیم و یا غیر مستقیم ایده کارشناسان مستقل تلاش کند و این ایده ها را به عنوان چارچوب نگاههای اصلاح بنیادی آینده معرفی کند. بازتولید و اعطای بازخورد ملی ایده ها، گامی راهبردی برای ایفای نقش ملی کارشناسان توسعه در بخش های مختلف است. در واقع به صدر گفتمان در آوردن این ابر دیدگاههای ملی، زمینه پس زدن ابراز عقیده های خام و به غایت ضد توسعه در محیط پر تناقض اپوزیسیون سیاسی بسیج گر است.

دومین فرصت اپوزیسیون اقناعی، معرفی موانع امنیتی توسعه در تاریخ حکمرانی ۱۵۰ ساله اخیر ایران است. از رگ زدن امیرکبیر تا تضعیف سازمان برنامه در مقابل نهادهای امنیتی در حکمرانی های غیر دموکراتیک، زمینه آزاد سازی فرصت توسعه از موانع امنیتی، ایدئولوژیک و یا باورهای هویت طلبانه است.

نیروهای سیاسی بسیج گر به برنامه و منابع مالی به عنوان فرصتی برای تحقق رویاهای غیر توسعه ای خود نگاه می کنند و در موارد متعدد با تحریک عمومی زمینه انحراف از ایده های توسعه را فراهم می آورند. آوردگاه توسعه اکنون به پالایش محیطی از این رویکردها نیازمند است. نمونه های فراوانی از این دست انحرافات نظام برنامه در نظام ها و دولت های مختلف وجود دارد که در این فرصت امکان طرح آن نیست.

در واقع اپوزیسیون اقناعی، چشم اندازی از رهایی برنامه ریزی توسعه از دست اندازی های نامتعارف حاکمیت ها می تواند فراهم کند. فرصت مهم دیگر اپوزیسیون اقناعی، رهایی ساختار قدرت از رویکردهای ایدئولوژیک و یا هویت طلبانه است. در واقع اپوزیسیون اقناعی، در مقابل شکل گیری ساختارهای سیاسی ضد توسعه قرار می گیرد.

اپوزیسیون اقناعی در تلاش است پارادایم توسعه نیروهای معطوف به تغییرات دموکراتیک را فراهم کند. هر نیروی سیاسی که نتواند پارادایم توسعه خود را معرفی کند، در مسیر تصرف قدرت بدون طی کردن روند توسعه کشور قرار می گیرد و روزنه فرصت طلبی را در درون خود باز می کند.

اپوزیسیون اقناعی، بازی اپوزیسیون سیاسی بسیج گر را به کنشگری ملی در برابر کنشگری قدرت طلبانه سوق می دهد. در واقع تلاقی هم افزای اپوزیسیون اقناعی با اپوزیسیون سیاسی بسیح گر، ملاک راست آزمایی ادعاهای اپوزیسیون سیاسی بسیج گر است. در دو یاداشت بعدی ساز و کار درونی اپوزیسیون اقناعی و پیوند آن با اپوزیسیون سیاسی بسیج گر را مورد بررسی قرار می دهیم و این گفتار را به پایان می رسانیم.

 

بخش چهارم
اپوزیسیون اقناعی وماهیت انسجام درونی

 

اپوزیسیون اقناعی خود با شکاف هایی روبرو است که در شکل گیری آن نقشی نداشته است .در واقع اپوزیسیون اقناعی اکنون به دو بخش عمده کارشناسان و فعالان صنعتی و فعالان صنفی و مدنی تقسیم می شوند. این شکاف از ضعف در پارادایم های توسعه ای ایران ناشی می شود که سیاست های رفاهی درآن اهمیت چندانی پیدا نکرده است.

البته در بخش الیت اپوزیسیون اقناعی اکنون رویکرد رفاهی در حال نضج گرفتن است و امکان پرکردن شکاف دو بخش اپوزیسیون اقناعی و بسیج گر،از گذشته فراهم تر شده است. اپوزیسیون اقناعی تشکیلات نیست تا پارادایم توسعه ای آن در قید و بندهای سیاسی  تبدیل به گزاره های ایدئولوژیک شود. با این وجود اپوزیسیون اقناعی قادر است با جریان های فکری پیوند برقرار کند و به عبارتی از چارچوب های نظری برای راه حل های ایجابی خود بهره گیرد. اکنون پارادایم های توسعه ای مختلفی در جریان است که بخشی از آن در پیرامون قدرت مستقر در کنش و واکنش است. هر چند همه این پارادایم ها از قدرت  و مقبولیت  کافی نزد حاکمیت برخوردار نیستند و روزگار ضعف را پیش رو دارند.

آنچه در خارج از قدرت مستقر رواج دارد در بخش گفتمانی رویکرد رفاهی پر رنگتری دارد و از بعد تکنیکال جریانی لیبرال هم  عمدتا به صورت فردی مدتی است بروز و ظهور پیدا کرده است. در واقع اپوزیسیون اقناعی با گرایش های مختلف ، به تدریج درحال پوشش گرایش های مختلف جامعه است. در زیر بخش های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی نیز اپوزیسیون اقناعی در حال تسری دیدگاههای خود به جامعه است. در واقع بخش مهمی از شکاف فرهنگی جامعه با حاکمیت محصول کارکرد همین اپوزیسبون اقناعی است.

اپوزیسیون اقناعی از تماس مستمر با بدنه جامعه بر می خیزد و در واقع محصول ایده های جامعه برای وضعیت بخش های مختلف با رویکرد علمی است. چهره پردازی اپوزیسیون اقناعی در بخش کارشناسی و جنبش های صنفی و مدنی با یکدیگر متفاوت است، اما خطوط مستقل کارشناسی قابل تشخیص است.

هم اکنون جامعه کارشناسی کشور در یک فرایند طبیعی و غیر سیاسی در حال تبادل تجربیات دانشی خود است، کم توجهی حاکمیت به تصمیمات کارشناسی زمینه تقویت اپوزیسیون اقناعی را فراهم کرده است. شیب سیاسی اپوزیسیون اقناعی البته به سمت ساختارهای سیاسی دموکراتیک است، زیرا استفاده مکرر ابزاری از اپوزیسیون اقناعی به آزمون تحمیلی و ناخواسته بد فرجام پارادایم های توسعه و دستکم رشد در کشور منجر شده است. اکنون اپوزیسیون اقناعی در مسیر تدارک و یا شکل دهی به اپوزیسیون سیاسی بسیج گری است که اراده توسعه را در دستور کار خود قرار دهد.

 

بخش پنجم و پایانی
 اپوزیسیون اقناعی و همسویی با اپوزیسیون سیاسی بسیح گر

 

به زحمت می توان صدای توسعه را از اپوزیسیون سیاسی بسیج گر ایرانی شنید! صدای توسعه خواهی موجود یک صدای کلی است و ساختارهای واقعا دموکراتیک را توضیح نمی دهد. درست است که اپوزیسیون بسیج گر مدعی است، انتخاب نوع حکومت و ساختار به عهده مردم است، اما اینجا بحث رای گیری مطرح نیست و درمورد پارادایم ها بحث روی می دهد. با اینحال عناصر اپوزیسیون اقناعی ملاک سنجش خود را از نیروها دارند و منتظر تبیین پارادایم های اپوزیسیون سیاسی بسیج گر نیستند.

تنها فشار سیاسی حاکمیت مانع رسیدن صدای اپوزیسیون سیاسی بسیج گر به دانشگاهها و محافل کارشناسی نشده است، بلکه در هیچ یک از گزارشات و ادبیات تولیدی کارشناسی مستقل و حتی مصاحبه های کیفی تخصصی استنادی به گفته های اپوزیسیون سیاسی بسیج گر وجود ندارد. به عنوان نمونه به طور خیلی محدود و در سال های گذشته تنها استناد شفاهی به دیدگاههای توسعه ای و نه سیاسی مهندس سحابی مشاهده شده است و حتی نظریه بورژوازی ملی او نیز، اکنون به محاق تحلیلی رفته است و مورد ارجاع و کاربرد در نظریه توسعه خود نیروهای ملی مذهبی که هم طیف سیاسی او هستند، نیست.

مورد دیگر مرحوم دکتر رئیس دانا بود که خودش در هیات توضیح دهنده دیدگاههایش در محیط کارشناسی و یا سیاسی وارد عمل می شد و با درگذشت او نیز، بخش تکنیکی کارش از سوی باورمندان راهش رو به خاموشی رفته است وارجاعی مستقل به دیدگاههای او به عنوان یک پارادایم توسعه وجود ندارد.

طیف بنی صدر نیز این بخش از ظرفیتش را مغفول نگهداشته است و در حد تحلیل جزیی برخی رویدادهای اقتصادی یا توسعه ای به آن توجه دارد.

البته وجوه اقناعی صرفا جنبه اقتصادی ندارد، اما دستکم در همین زمینه نیز تلاشی از سوی اپوزیسیون سیاسی بسیج گر صورت نمی گیرد و سایر کارشناسان مستقل نیز در ادبیات توسعه ای خود، گزاره درخوری برای استناد مستقیم یا غیر مستقیم پیدا نمی کنند.

اپوزیسیون اقناعی، در منطقه خاورمیانه و ایران ما ،محتمل ترین کاربست توسعه است.

در ماجرای لبنان، نیروهای سیاسی مانع شکل گیری یک دولت تکنوکرات شدند. در ایران نیز اپوزیسیون سیاسی بسیج گر همچون حاکمیت، میانه چندانی با اپوزیسیون اقناعی ندارد. اما آنچه امید بخش است، تمام وعده های ناکام سیاسی، امتحان خود را پس داده اند. اگر اپوزیسیون سیاسی بسیج گر می خواهد وزنی در جامعه داشته باشد باید میزانی از ذخیره دانش را با خود همراه کند. این همراهی البته بالای سر اپوزیسیون اقناعی ایستادن نیست.

در ماجرای ققنوس آقای رضا پهلوی این اشتباه تکرار شد! جریان های اقناعی در جنب اراده سیاسی فرد یا جریانی قابل رشد نیست.

برنامه توسعه خریدنی نیست، جمهوری اسلامی تجربه مکرر این رویکرد است و شکست این مسیر کاملا آشکار است. وجوه اقناعی در مسیر تحول سیاسی تنها با برجسته کردن پارادایم توسعه و تعیین خطوط کلی منافع نیروهای جامعه قابل تبیین است.

نمی شود یک نیروی سیاسی آلترناتیو راست گرا از اعتراضات کارگری هم بخواهد به سود خود بهره گیرد و یا برعکس جریان چپ بدون روشن کردن وجوه ایجابی دموکراسی، بخواهند طبقه متوسط را با خود همراه سازند.

این مرزهای ناروشن اکنون توان اقناعی اپوزیسیون سیاسی بسیج گر را کاهش داده است و به عبارتی درخت سیب پاریس خشکیده است!

پیوند اپوزیسیون سیاسی بسیج گر با اپوزیسیون اقناعی، تنها از مسیر روشن کردن پارادایم توسعه می گذرد واگر این اتفاق روی ندهند، اپوزیسیون سیاسی بسیج گر در مسیر نفوذ اجتماعی خود با موانعی روبرو خواهد شد که در متن آن حمل بحران های جدید برای کشور در صورت تصرف قدرت در آینده است.

درپایان ضروری است توضیح دهم برخی واژه اپوزیسیون اقناعی را غریب یافته اند و آن را خلق واژه بدون کاربرد تلقی می کنند. در پاسخ خلاصه می توان گفت، قدرت بر دو پایه اقناع و اجبار است. قدرت مدرن از طریق اقناع اعمال می شود و قدرت سنتی از طریق اجبار وحداکثر قدرت قانونی. اپوزیسیون متناسب با آنکه از کدام شکل قدرت حمایت می کند به دو گروه اقناعی و بسیج گر قابل تقسیم بندی و وارسی است. بنابراین این عبارت نه غریب است و نه انکار کردنی. اتفاقا اپوزیسیون اقناعی کمک خواهد کرد تا اپوزیسیون سیاسی بسیج گر ملی بیشتر به سمت وجوه ایجابی پیش برود.

قابل ذکر است اپوزیسیون به عنوان یک سامانه سیاسی نمی تواند خود را ذیل مفهوم قدرت فوکوهی تعریف کند هر چند همان جا نیز مقاومت از عدم اقناع ناشی می شود

این مجموعه نوشتار را در این جا خاتمه می دهم.

ارسال شده توسط حمید آصفی

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»