آبان ۹۸؛ چگونه اخبار جعلی به یاری توجیه کشتار معترضان آمد؟؛ حسین باستانی

با گذشت یک سال از اعتراضات آبان ماه، مسئولان قضایی و امنیتی ایران تمایلی به اثبات یا حتی دفاع از ادعاهایی که در آن مقطع منتشر کرده بودند نشان نداده اند.

حسین باستانی

به دنبال اعتراضات آبان ۹۸، آمار مختلفی در مورد تعداد کشته شدگان انتشار یافت که حتی بر مبنای محافظه کارترینِ آنها، رکورد جان‌باختگانِ اعتراضات خیابانی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شکسته شده بود. همزمان سخنگویان حکومت ایران، “کمپین ضداطلاعات” بزرگی را به راه انداختند تا اثبات کنند معترضان، نه “مردم معمولی”، که “اشرار” غیرعادی هستند و در نتیجه نگرانی در مورد سرنوشت یا زندگی آنها، موضوعیت چندانی ندارد.

این رویکرد، با تاکیدات آیت الله خامنه ای در همان ابتدای اعتراضات همسو بود. مشخصا، با تاکیدات ۲۶ آبان رهبر ایران که در جریان آن، از جمله با اشاره به وقایعی همچون “آتش زدن به فلان بانک” تصریح می‌کرد: “در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینه‌ورزان، انسان های ناباب وارد میدان می شوند… اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست.”

غیرمنتظره نبود که به دنبال تصویرسازی‌هایی از این جنس، تریبون های حکومتی داستان هایی پیچیده را در مورد نقش اتباع یا دولت‌های فرانسه، آلمان، افغانستان، ترکیه، آمریکا، اسرائیل و عربستان در اعتراضات انتشار دادند، و مردم معترض را به “دینامیت بستن” به تاسیسات پالایشگاهی، هدف قرار دادن “همه زیر ساخت‌های اصلی کشور” و برنامه ریزی برای “کشتار نصف ایران” متهم کردند.

ولی بخش کلیدی تر این کمپین ضد اطلاعات، انتشار گسترده اخبار جعلی در رسانه های رسمی در مورد میزان “تلفات نیروهای امنیتی” بود. نقطه اوج چنان اخباری را، ادعایی با این مضمون تشکیل می‌داد که: “۸۵ درصد کشته‌ها مربوط به نیروهای امنیتی یا افرادی بوده است که در حال دفاع از منازل خود در برابر تهاجم آشوب‌گران بوده‌اند”. هرچند نهادهای امنیتی، شش ماه بعد با عقب نشینی بی سر و صدا از ادعاهای اولیه، تعداد ماموران امنیتی-انتظامی کشته شده در جریان اعتراضات آبان ماه را ۶ نفر اعلام کردند که البته بعدها، مشخص شد یکی از همین افراد هم، دانشجویی بوده که به دروغ “بسیجی” معرفی شده است.

با گذشت یک سال از اعتراضات آبان ماه، مسئولان قضایی و امنیتی ایران تمایلی به اثبات یا حتی دفاع از ادعاهایی که در آن مقطع منتشر کرده بودند نشان نداده اند. آنها به عنوان نمونه کوچکترین تلاشی نکرده اند تا شفاف کنند بر چه مبنایی مدعی برنامه ریزی معترضان برای منفجر کردن پالایشگاه عسلویه با “دینامیت” یا “کشتار نصف ایران” شدند، بر چه اساسی تعریف کردند پلیس در پایتخت “حتی یک نفر از معترضان” را مصدوم نکرده، یا کدام “گروه داعشی جدید” در پس اعتراضات قرار داشته است؟ همان طور که توضیح نداده اند نام آن رهبران میدانی اعتراضات که تابعیت “آلمانی، ترکیه‌ای و افغانستانی” داشته اند چیست، یا مثلا اگر “هیچ کشوری به مانند فرانسه محرک این اغتشاشات نبوده” چرا نخواسته اند به طرح این موضوع در مجامع بین المللی بپردازند؟ طبیعتا وقتی ادعاهایی در حد سهم “۸۵ درصدی” افراد درگیر با معترضان در کشته های آبان ماه، در نهایت به ۵-۶ نفر مامور حکومتی در مقابل صدها قربانی اعتراضات خیابانی رسید هم، از یادآوری حکایت‌هایی که پیشتر منتشر کرده بودند طفره رفته‌اند.

واقعیت آن است که سخنگویان حکومت و حامیان آنها در رسانه های رسمی و مجازی، می دانند که نه تنها از بابت روایت‌های بی‌مبنایی که در توجیه کشتن شهروندان منتشر کرده اند مورد بازخواست قرار نمی گیرند، که همین روایت سازی ها، به عنوان بخشی از سابقه “دفاع از نظام در مقاطع حساس”، به کارشان خواهد آمد. در این میان، البته زندگی طیف گسترده ای از “شهروندان درجه دو” -اعم از کشته‌ها، معلولین و زندانیان یا اعضای خانواده های‌شان- هم نابود شده، که سرنوشت امثال آنها، هرگز “مساله نظام” نبوده است.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»