اردوغان، ارس و آذربایجان، علی دینی‌ترکمانی

روابط و مناسبات در حال گسترش ترکیه با کشورهای خاورمیانه و موقعیت بهتر آن بر مبنای شاخص قدرت ملی نشان می‌دهد که در صورت ادامه‌ تنش‌های موجود میان ایران و کشورهای منطقه و همین‌طور میان ایران و قدرت‌های مرکزی به ویژه آمریکا، ایران به‌رغم برخورداری از موقعیت ژئوپلتیک بسیار خوب، توانایی لازم برای شکل دادن به نظم منطقه‌ای را از دست خواهد داد.

 

علی دینی‌ترکمانی

سخنان اردوغان را برخلاف برخی که با خوش‌بینی از کنارش عبور می‌کنند باید جدی گرفت. در عرف دیپلماتیک، خواندن شعر ” آراز آراز آی آراز” را با هرگونه مسامحه و نرمشی نمی‌توان به چیزی جز اقدامی تحریک‌آمیز و مداخله‌جویانه در امر تمامیت ارضی ایران، ارزیابی کرد. بخصوص، وقتی مشخص است که در این سو، هستند افرادی “پان ترکیست” که سودای یکی شدن دو سوی ارس را در سر می‌پرورانند، ولو اینکه درصد قابل توجهی نباشند.

ضمن محکوم بودن چنین سخنان تحریک آمیزی، بر این باورم اردوغان به عمد این حرف را زده تا از آن به عنوان تاکتیکی در جهت پیشبرد استراتژی تقویت نفوذ منطقه‌ای خود و واداشتن ایران به رعایت منافع این کشور در جایی چون سوریه استفاده کند.

با فرض صحیح بودن این حدس، می‌توان نکته‌ دیگری را بر آن اضافه کرد. اگر طی چند دهه‌ گدشته ایران به لحاظ اقتصادی مانند ترکیه رشد می‌کرد و با قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه تعاملات بی‌تنش یا کم‌تنش داشت و در تامین مطالبات قومیت‌ها موفق بود، هم جمهوری آذربایجان با توجه به قرابت فرهنگی تاریخی بیش‌تر تحت هژمونی ایران قرار می‌گرفت و خوانش شعر آراز آراز تعبیر وارونه پیدا می‌کرد و هم ترکیه نمی‌توانست در موقعیتی قرار بگیرد که با احساس برتری در تعادل قوا دست به چنین تلنگر‌زدن‌های شیطنت‌آمیزی بزند.

دیوارکشی به طول ۸۰ کیلومتر در نوار مرزی ایران و ترکیه و ایجاد کریدور ریلی بین ترکیه و چین شاخص‌هایی از نوع نگاه از بالا به پایین ترکیه به ایران و تلاش این کشور برای دور زدن ایران است.

در سال ۱۳۸۹، در پژوهشی با عنوان ” چشم‌انداز نظام اقتصاد بین‌الملل و جایگاه ایران در آن” که بعدا در سال ۱۳۹۰ کتاب شد، چنین اتفاقاتی را کم و بیش پیش بینی کرده بودم:

“ترکیه و ایران دو قدرت اصلی منطقه‌ای خاورمیانه هستند. البته ترکیه بر مبنای شاخص قدرت ملی رتبه‌ بالاتری دارد و به نظر می‌رسد که با توجه به مناسبات بهتری که در سطح اقتصاد جهانی با قدرت‌های مرکزی دارد توانایی ادامه‌ این جایگاه را نیز دارد. برای مثال، شاخص جذب سرمایه‌گذاری خارجی نشان می‌دهد که فاصله قابل توجهی میان عملکرد ترکیه و ایران وجود دارد.

استمرار این وضع، به معنای امکان دسترسی بیشتر ترکیه به دانش علمی و فنی پیشرو جهانی، امکان افزایش ظرفیت‌های تولیدی با مزیت رقابتی بالا و در تحلیل نهایی اثرگذاری بر شکل‌گیری نظم منطقه‌ای است. این نظم، به عنوان فیلتری که نظم جهانی از درون آن عبور می‌کند و شکل می‌یابد، مستلزم مناسبات دست‌کم قابل تحمل در سطح کشورهای یک منطقه است (همگنی سیاسی و فرهنگی).

روابط و مناسبات در حال گسترش ترکیه با کشورهای خاورمیانه و موقعیت بهتر آن بر مبنای شاخص قدرت ملی نشان می‌دهد که در صورت ادامه‌ تنش‌های موجود میان ایران و کشورهای منطقه و همین‌طور میان ایران و قدرت‌های مرکزی به ویژه آمریکا، ایران به‌رغم برخورداری از موقعیت ژئوپلتیک بسیار خوب، توانایی لازم برای شکل دادن به نظم منطقه‌ای را از دست خواهد داد.

در چارچوب تنش‌های موجود، به نظر می‌رسد ترکیه با جا پا باز کردن بیش‌تر و نزدیک شدن به رویای احیای امپراتوری عثمانی، موقعیت ژئوپلتیک ایران را تهدید خواهد کرد. یعنی، این کشور با پیشبرد پروژه‌هایی چون خط لوله نفت باکو – جیحون در گذشته‌ نزدیک و خط لوله ترکمنستان- ترکیه – اروپا در چند سال آینده، به عنوان تامین کننده‌ انرژی اروپا ظاهر می‌شود و به نوعی بر موقعیت منابع طبیعی ایران سایه می‌اندازد. در اصل، ترکیه بدون برخورداری از منابع طبیعی نفت و گاز، صرفا به خاطر مناسبات باثبات منطقه ای و جهانی تبدیل به مکانی برای انتقال این منابع شده که از یک سو حکم گلوگاه استراتژیک برای کشورهای صادر‌کننده را پیدا می‌کند و از سوی دیگر ایران را دور می‌زند.

اگر پروژه‌های دیگری چون خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان- پاکستان–هند (تاپی) را به این مجموعه اضافه کنیم، می توان تضعیف این موقعیت ژئوپلتیک را بیش‌تر دریافت. بنابراین جذب ضعیف سرمایه خارجی که در چنین پروژه‌هایی و همینطور ظرفیت تولیدی پایین‌تر نفت و گاز ایران تبلور می‌یابد، در کوتاه مدت به از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی و در میان‌مدت و بلند‌مدت به از دست رفتن موقعیت ژئوپلتیک منجر خواهد شد. بنابراین در این چارچوب انتظاری که می‌رود حاشیه‌ای شدن اقتصاد ایران و کاهش نفوذ آن است”.

گذشته چراغ راه آینده است. مناقشات مرزی و مداخله‌ها بخشی از چالش‌های پیش‌روی کشورهاست. این واقعیت مسلم پیش‌روی ماست. عوامل مختلفی از جاه‌طلبی‌های رهبران سیاسی گرفته تا تقسیمات جغرافیایی مناقشه‌برانگیز و مسائل قومی موجب بروز چنین مناقشه‌هایی می‌شود. در چنین شرایطی در صورت احساس برتری در تعادل قوا، امکان تغییر نوع بازی منطقه‌ای توسط کشوری چون ترکیه وجود دارد.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»