از مدعیان میراث فرهنگی بیش از این انتظار نداشته باشید، به هر سو که بنگرید کویر برهوتی است که بر خاک آن کویر نامشان را جاودانه کردهاند.
مریم اطیابی
در طول تجربهی کاری پانزدهساله خودم در حوزهی میراث فرهنگی، از سالهای ۹۲ تا کنون تنها مدیر پاکدستی که سر سالم به در بُرد آفرین امامی مدیر کاخ گلستان بود. از مهناز عبدالله خان گرجی مدیر موزه ملی که اجازهی خروج آثار به خارج از کشور به بهانهی نمایشگاه را نمیداد و از مدیریت برکنار شد و بعد هم استعفانده شد، تا سیاوش صابری کاخکی مدیرکل حفظ و احیای بناها، بافتها و محوطههای تاریخی که جلوی خیلی از تخریبها و ساخت و سازها ایستاد و حذف شد، تا زهرا احمدیپور رییس سازمان میراث فرهنگی که دست در لانهی زنبور کرده و آب در لانهی مفسدان میریخت و برکنار شد، تا محمدعلی حضرتی مدیرکل میراث قزوین که جلوی ساخت و ساز خیابان انصاری شرقی و باغستانهای سنتی قزوین ایستاد و برایش پروندههایی باز شد و احتمالا هنوز هم در گیرودار پرونده است و امروز بستر مهیا میشود برای هر آنچه در قزوین نباید میشد، هر کدام به نوعی قربانی شدند.
تنها نمایندهی مجلسی هم که بدون هیچ چشمداشتی از میراث فرهنگی دفاع کرد و پای کار وزارتخانه شدن آن صفر تا صد ایستاد پروانه سلحشوری بود که بیشک با تمام شدن دوران نمایندگیاش بسیاری از منصب دوستان میراثی نفس راحتی میکشند و از شر اخطارهایش راحت شدند.
به این فهرست ملیحه مهدیآبادی را هم اضافه میکنم؛ مدیر تاق بستان که از بهمن سال ۹۸ تا ۱۰ دی ۹۹ جلوی خیلی از اقدامات را گرفت. از رفتنش نه تنها تعجب نکردم بلکه هر لحظه هم منتظر شنیدن خبرش بودم. اصلا برایم عجیب بود که میراث فرهنگی از این ناپرهیزیها نمیکند و با توجه به ساختار «دورهمی لقمهای هست»، انتخاب چنین آدمی بیشتر شبیه خار در گلو است تا آب گوارایِ پس از نوشِ جانِ لقمه!
احیای موزه سنگ با ۱۲ سرستون ساسانی، ایجاد کمیتهی کارشناسی درختان که بعید میدانم با توجه به اخبار کرمانشاه و کمبود بودجه به فرجامی رسیده باشد، گرفتن پایگاه ژئوفیزیک (زلزلهشناسی کرمانشاه) برای تبدیل آن به پایگاه میراث فرهنگی و تلاش برای جلوگیری از کارهای غیرقانونی، از جمله مکاتبات صریح و شفاف با شهرداری در خصوص عدم اجازهی ساخت تله کابین در حریم ویژهی تاق بستان، از جمله کارهای مهدیآبادی بود. همچنین جلوگیری از خرابکاریهای بیشتر در پهنهی زردی که روزگاری نه چندان دور بر اساس ضوابط حاکم بر تاق بستان حتی اجازهی کاشت درخت هم وجود نداشت و به یمن حضور بزرگان عرصهی میراث فرهنگی امروز در ۲۰۰ متری آن جولان طرح ساخت هتل میدهند!
پهنهی زردی که اینک دست کم ۲۰ الی ۲۵ معارض دارد و در نهایت میراث فرهنگی با وضعیتی که خود بسترش را فراهم کرده و شکر خدا نام هیچکدام از مشایعت کنندگان این ضوابط را هم که خودشان را علامهی دهر میدانند تریلی نمیکشد، باید طرحی تهیه شود تا مشخص شود بر اساس ضوابط ابلاغی وزیر میراث فرهنگی چگونه اجازهی ساخت داده شود.
بدیهی است که در این ساختار هرگز گردن کسی از مو باریکتر نیست و غائله با «من نبودم دستم بود» به پایان میرسد! درست مثل پهنهی شکارگاه که امروز به راحتی مجوز ساخت خانههای قولنامهایاش صادر میشود و گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته است و اینجا عرصهی ساسانی است.
چه باک! حالا، هم خیال مدیرکل میراث فرهنگی استان راحت است، هم شهرداری که در آخرین روزهای رفتن مهدیآبادی نیوجرسی جلوی تاق بستان گذاشته بودند با صورت حساب تقریبی ۱۱ میلیاردی جریمه برای سازهی ورودی تاق بستان! تله کابین ساخته میشود و قطعا روح استاندار، شهرداری و میراث فرهنگی شاد میشود! پهنهی زرد هم باید منتظر نوید روزهای خوش ساخت و ساز باشد!
از مدعیان میراث فرهنگی بیش از این انتظار نداشته باشید، به هر سو که بنگرید کویر برهوتی است که بر خاک آن کویر نامشان را جاودانه کردهاند.
مخلص کلام میشود یک دستمریزاد و احترام تمام قد برای آقایی که نمیشناسمش ولی وقتی فیلمش برای دفاع از تاق بستان به دستم رسید با چنان حرارتی اجازهی گذاشتن نیوجرسی را نمیداد که حاضران به او گفتند الان سکته میکنی و یک دستمریزاد و احترام تمام قد به خانم ملیحه مهدی آبادی. کُردها را به شرافت و مرادانگیشان میشناسند و از نظر من آن آقا نماد شرافت یک مرد کُرد بود و مهدیآبادی هم نماد یک شیرزن آزادهی کرد، که با تمام توانشان دست خالی از تاق بستان دفاع کردند. ای کاش ذرهای از این غیرت و حمیت در مسئولان میراث فرهنگی یافت شود!
میراث باشی
@PersianPolitics