یک سال گذشت
نه دادگاهی تشکیل شد، نه کسی محکوم شد، نه کسی استعفا داد، نه کسی گفت چه بود و چه شد، نه کسی یادمانی گرفت، نه شمعی روشن شد، نه سراغی گرفته شد از خانوادههای شکستهشان… شکسته
رحیم قمیشی
۱۷۶ مسافر هواپیما
۶۰ کشته شده تشییع جنازه
۲۳۶ خانواده، ۲۳۶ جگرگوشه، ۲۳۶ انسان امیدوار، ۲۳۶ هنر خدا در خلقت، ۲۳۶ تکرار ناشدنی، ۲۳۶ سند بیلیاقتی ما…
نه دادگاهی، نه محکومی، نه استعفایی، نه توضیحی، نه یادمانی، نه شمعی
لعنت بر ما…
کاغذی بردارید، نام آن کشتههای بیگناه را بنویسید، یک به یک. از خانوادههای هر کدام بپرسید در یک کلمه بگویند آیا عدالت را در رسیدگی به حادثه فرزندانشان دیدند؟
اگر صد خانواده گفتند بله!
اگر هفتاد خانواده گفتند بله
اگر بیست خانواده گفتند بله…
همه بدخواهند؟ همه ضدانقلابند؟ همه سیاهنما هستند، همه ضد شما هستند؟! ضد عدالت اسلامی… ضد خدا هستند؟
نه دادگاهی، نه استعفایی، نه یادمانی، نه شمعی
وای ما، وای بر ما، و این اسلاممان، و این عدالتمان
میگویند وسایل شخصی مسافران هواپیما هنوز تحویل خانوادهها نشده، میگویند هنوز مجوز یک گردهمایی به آنها داده نشده، میگویند هنوز به پرسشهای مهمشان پاسخی داده نشده، هنوز نگفتهاند چه کسی گفت هر پرندهای اینجا دیدید بزنید… و چه کسی گفت پرندهها از فرودگاه امام بپرند!
و جوانها، و دختران، و کودکان هر چه جیغ بزنند که ما خودی هستیم چرا میزنید، چرا میزنید؟ هیچکس جواب ندهد، هیچکس نشنود…
نه دادگاهی، نه استعفایی، نه انسانی…
اف بر این زندگی، اف بر این بیفرهنگی، اف بر این بیعدالتی، اف بر این بیداد. اف بر این سکوت.
کسی میتواند خودش را بگذارد جای مادر و پدری که دخترش، دامادش، نوهاش، همه در یک ثانیه نیست شدند، و یک سال است کسی به آنها نمیگوید چرا…
و یک ساله، صد سال پیر شود
و ارزوی مرگ کند.
نمیتواند!
میگویند گفتهایم به آنها بگویند شهید
میگویند گفتهایم پول زیادی بدهند
دلار بدهند، یورو بدهند، از خزانه
این همه خاصه خرجی نمیخواهد
این همه منت نمیخواهد
این همه ادا نمیخواهد
صادقانه بگویید چه بود، چرا سه روز دروغ گفتید، صادقانه بگویید آیا اشتباه بود، آیا نقشه بود، آیا کوتاهی بود، آیا آمریکا بود، آیا تحریم بود، آیا بیوجدانی بود، آیا مِه بود، آیا دوست معلوم نبود دشمن معلوم نبود؟
آیا ما همه دشمنیم، ما که یک سال است از خانوادههایشان خجالت میکشیم
از دروغهایمان
از عدالت نداشتهمان
از گوش ناشنوای مدیرانمان
از سرهای لای برفشان
از جهانی که به عدالت دعوتش میکنیم!
به اسلاممان، به امام علیمان…
نه دادگاهی، نه عدالتی!
و ما مردم به جای دولتیها
به جای حاکمان
به جای خودخواهها
یه جای ناشنواها و نابیناهای در قدرت
از خانوادههای مظلومی که یک سال کسی به آنها راستش را نگفت
خجالت میکشیم
جان پدر کجاستی…
جان مادر کجاستی…