مشکل بنیانی تر از این است که یک قاضی را توبیخ کنی یا یک نماینده را محاکمه، مشکل خط ویژه یا گیت ویژه نیست، مشکل یک طبقه ویژهخوار مسلط است که با هم رابطه اقتصادی، سیاسی و فامیلی دارند.
سلمان کدیور
قاضی میخواهد از درب، ویژه رد شود، سرباز جلویش را میگیرد، قاضی دست سرباز را به صندلی میبندد و سیلیاش میزند.
نماینده مجلس میخواهد از خط ویژه عبور کند، سرباز مانعش میشود، آقای نماینده توی گوش سرباز میزند..
و امروزه این نبرد قدرت و سرباز سمبلیک شده است. قدرتی که دائم میخواهد از حقوق غیر قانونی، غیر شرعی و غیرانسانی اش استفاده کند و سربازان اندکی که مانع میشوند و چک نصیبشان میشود.
این جدال سمبلیک در غالب عرصههای مدیریتی امروز جمهوری اسلامی قابل مشاهده است.
اما ریشه که جدال در آن است که با وقوع انقلاب اسلامی هرچند یک هیئت حاکمه فاسد و متجاوز به حقوق عمومی برانداز شد، اما طبقه حاکم و مسلط، اینبار در پوسته تازه مذهبی با قدرت بیشتری به حیات خودش ادامه داده است. یک طبقه که از قضا مهمترین خصیصه اش، اعطای حقوق ویژه به صاحبان قدرت است. حقوقی خاص، که یک اقلیت یک درصدی را بر ۹۹ درصد جامعه رجحان میدهد و مسلط میسازد.
این می شود که به تدریج یک طبقه تازه در ساحت اقتصاد سیاسی اجتماع متولد میشود که به آن طبقه قدرتمندان میگویند. طبقهای که از ابزار کار تا سرمایه تا قدرت قانونگذاری، قدرت برخورد سخت، رسانه و… را در انحصار خودش دارد و آنطور که بخواهد توزیع میکند، طبقهای که ویژهخواری را حق طبیعی خودش میپندارد.
آقای ولایتی، حق طبیعیاش میداند که فرزندانش آنچنان باشند.
آقای شمخانی، حق طبیعی و مشروع خودش میداند که ساخت و ساز مشکوک داشته باشد.
آقای روحانی حق ویژه خودش میداند که در جماران ساخت و ساز غیر قانونی بکند، برادرش دست در جیب ملت ببرد، دخترش را در فلان دانشکده به نوایی برساند.
فلان امام جمعه حق طبیعی خودش میداند که جنگل ها را بدهد بچههایش بخورند و دهها شرکت ثبت کنند.
قاضی حق طبیعیاش میداند که سیلی بزند زیر گوش سرباز، اسلحه بکشد روی مردم در ترافیک یا…
فلان اداره و سازمان حق خودش میداند در قزوین آنطور زمینها را مصادره کند.
مشکل بنیانی تر از این است که یک قاضی را توبیخ کنی یا یک نماینده را محاکمه، مشکل خط ویژه یا گیت ویژه نیست، مشکل یک طبقه ویژهخوار مسلط است که با هم رابطه اقتصادی، سیاسی و فامیلی دارند. یک الیگارشی مذهبی که زیر خروارها آیه و حدیث و تفسیر و کتاب و مقدسات جا خوش کرده. صاحب یک ایدئولوژی است که همه چیز را در وجدان وفاداران رنگ میکند و گذشته و آینده را در خدمت خودش جعل میسازد. یک ایدئولوژی که میگوید آنچه هست، عین حق است و مخالفت با آن نامشروع.
درگیری ما، که همان درگیری سرباز بی دفاع با پنجههای پر قدرت است، نزاع تاریخی فقر و غنا است.