شما خبر ندارید چه خوندلی میخوریم وقتی اعلامیه جان باختن جوانی روی دیواری نصب میشود و مردم پچپچ میکنند که «خودکشی کرد، راحت شد»
احسان محمدی، روزنامهنگار
بیشتر از چند ثانیه نمیتوانم به اعلامیه مرگ نگاه کنم. انگار شرمم میآید از چشمهای ۱۱ سالهی «هستی حیدریان» که هنوز پی زندگی میگشت، یا از «علی» پسر ۱۸ سالهای که لابد سهم بیشتری از آینده میخواست، یا از «لیلا زنگنه» مادر خانواده که به رسم ایرانی یک دستهگل جایش گذاشتهاند.
نزدیک به ۲۰ سال است از ایلام دورم و گفتن این حرفها تلخ است که خودکشی دارد به «برند» استان تبدیل میشود… ایلام دارد خودکشی میکند. مثل نهنگی که خودش را میکشاند که روی ساحل آرام بگیرد، تمام شود.
اینجور وقتها در ایلام معمولاً آدمها ترجیح میدهند خیلی ماجرا را باز نکنند، اینکه چه دلیلی داشته و چه جرقهای به انبار باروت افتاده، اینکه چه بهانهای یک پدر را به آتشفشان تبدیل کرده تا «روز مادر» را به سوگواره تبدیل کند، اینکه… هیچ چیز دلیل نمیشود که یک نفر زن و فرزندانش را به گلوله ببندد.
هیچ توجیهی برای این فاجعه نسازیم اما زیر فرش هم پنهانش نکنیم. استان ایلام بالاترین میزان اقدام به خودکشی را در کل کشور دارد.
دردناک است که پدران و مادران ما در بدترین و تلخترین روزهای جنگ تحمیلی با دست خالی، پای برهنه و شکم گرسنه مقابل صدام آن دایناسور مست ایستادگی کردند و کسی خودکشی نمیکرد اما حالا به اینجا رسیدهایم که رسانهها از خودسوزی زنان و دخترانمان مینویسند یا خودکشی مردان با سلاح گرم.
این تقاضا نیست، دست دراز کردن برای گرفتن اعانه نیست، این وظیفه شماست به مردم استانی که هشت سال، تنشان را مقابل گلولههای دشمن قراردادند تا «ایران» بماند بیش از اینها توجه کنید. به داد ایلام برسید. شما خبر ندارید چه خوندلی میخوریم وقتی اعلامیه جان باختن جوانی روی دیواری نصب میشود و مردم پچپچ میکنند که «خودکشی کرد، راحت شد»