ایران آزادی:
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
زخم گشوده بلوچستان و هرمزگان؛ شلیک بزدلانه پاسداران: روز جمعه ۲۲ اسفند۹۹ مأموران دریابانی حکومت در سیریک هرمزگان به سمت سوختبران تیراندازی کردند. بر اثر این تیراندازی، یک سوختبر تهیدست کشته شد. با انتشار خبر کشته شدن این سوختبر زحمتکش شماری از اهالی کوهستک در اعتراض به این جنایت در روبروی اسکله تجمع کردند.نیروهای امنیتی دوباره به سمت مردم معترض تیراندازی کردند که در اثر آن شماری از مردم زخمی شدند.
کوهستک؛ نماد یک آتشفشان
پس از این اقدام ماموران و کشتن و زخمی کردن مردم، معترضان خشمگین با هجوم به اسکله یکی از قایقهای گشتی نیروی دریایی را به آتش کشیدند. اعتراضات به دیگر نقاط نیز کشیده شد. گزارشها حاکی از ادامه تیرازندازی برای متفرق کردن مردم است.گفته میشود نیروهای ضد شورش و یکان ویژه از شهرهایی چون میناب و سیریک به بندر کوهستک اعزام شدند.
گزارش های رسیده از بندر کوهستک حاکی است، پس از کشته و زخمی شدن دو تن از سوختبران و معترضان، اهالی کوهستک با هجوم به اسکله یکی از قایق های گشتی نیروی دریایی را به آتش کشیدند و اعتراضات را به دیگر نقاط شهر گسترش دادند. ماموران امنیتی برای متفرق کردن شهروندان اقدام به تیراندازی به سمت آنها کردهاند.
در اعتراض به کشتار سوختبران توسط نیروهای امنیتی، شهروندان سیریک، کوهستک و میناب فراخوان به تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری داده اند. وقایع روز جمعه استان هرمزگان بسیار شبیه به آن چیزی بود که اوایل همین ماه در سیستان و بلوچستان به وقوع پیوست.
مشابهتهای قیام سراوان با کوهستک
روز دوشنبه چهارم اسفندماه، سپاه پاسداران و هنگ مرزبانی سراوان، با اجرای عملیاتی مشترک، سوختبران را در نوار مرزی این شهر به گلوله بستند. در نتیجه این عملیات دهها تن از هموطنان بلوچ کشته و مجروح شدند. روز سهشنبه ۵ اسفندماه، خانواده قربانیان این جنایت و مردم شهر در حرکتی اعتراضی و با هدف محکومیت آن در مقابل ساختمان فرمانداری شهر تجمع کردند. اعتراض حقطلبانه آنان توسط نیروهای مسلح حکومت و لشکرکشی سپاه شهر به خشونت کشیده شد. مردم دست به مقاومت زدند. در جریان این اعتراض ساختمان فرمانداری شهر سراوان به تصرف مردم درآمد. شماری از خودروهای نیروی انتظامی به آتش کشیده شد. بخشهایی از شهر از کنترل نیروهای مسلح حکومت خارج شد و به تصرف مردم درآمد. مردم دیگر شهرهای بلوچستان برخاستند. دو تن دیگر در جریان این اعتراضات به شهادت رسیدند، اما خروش مردم بلوچ خاموش نشد.
در بلوچستان و هرمزگان چه میگذرد؟
برای فهم اینکه در این استانهای محروم چه میگذرد به چند برش از واقعیتهای زندگی این مردم نگاه میاندازیم:
اسماعیل حسین زهی نماینده مجلس حکومتی در مورد وضعیت مردم سیستان و بلوچستان میگوید:«نزدیک به دو دهه است که استان بهدلیل بارندگیهای کم از خط قرمز خشکسالی هم عبور کرده. مردم شهرهای بزرگ استان نیز فاقد آب آشامیدنی سالم هستند. جنوب استان در خشکسالی محض بهسر میبرد، در برخی شهرهای استان یک تانکر آب وجود دارد که همان یک تانکر هم از حیز انتفاع خارج است. اکثر راههای روستایی خاکی هستند. اگر یک بار تانکرهای آبرسان به منطقه مراجعه کنند، خراب میشود و برای تعمیرات چندین روز زمان نیاز است .همین موضوعات باعث میشود روستاها از سکنه خالی شوند».
بی خانمان کردن ۴کودک و یک زن بی پناه
روز ۱۹ اسفند ماه ۹۹، نیروهای ستاد معین بنیاد مسکن حوالی ساعت ۱۱ شب به یک چادر مسکونی در میرآباد چابهار یورش بردند. این چادر متعلق به یک زن سرپرست خانوار بود.
مأموران بنیاد مسکن با چاقو چادر مسافرتی این خانواده را پاره کرده. علاوه بر ایجاد رعب و وحشت برای اهالی منزل، تمام وسایل آنها را با خود برده اند.
این خانواده که به تازگی پدرشان را از دست داده اند ۴ کودک خردسال به همراه مادرشان در این محل زندگی میکردند. همچنین این چادر تنها سر پناه این خانواده بوده که در زمین خودشان برپا کرده بودند.
قیامی اجتناب ناپذیر در راه است
با توجه به این برشهای کوتاه از این دو استان میتوان چنین نتیجه گرفت:
۱.در تمام ایران و بخصوص این دو استان، فقر و بیکاری و گرسنگی بیداد میکند.
۲.به اعتبار همان فقر، وقایعی که در این دو استان در حال وقوع است، نوعی جنگ بقاست. جنگ بقای مردمی که به نان و آب محتاج هستند با پاسدارانی که برای بقای حکومت باید بجنگد.
کم شدن فاصله اعتراض وتعارض با پاسداران
۳.زخم مردم بلوچ در بلوچستان و هرمزگان که ناشی از سالها سرکوب و فقر است، اکنون سرباز کرده است. این زخم در درون خود خشم و کینه بزرگی نهفته دارد. به همین دلیل فاصله رسیدن اعتراض مردم به مرحله تعارض با پاسداران بسیار کوتاه شدهاست. پاسخ بلافاصله کشتار سوختبران در سراوان اشغال فرمانداری و فراری دادن پاسداران از لانههایشان بود. در کوهستک هم بلافاصله مردم به کشتار پاسداران پاسخ دادند و قایقهایشان را آتش زدند.
۴.این خشم رو به فزونی است و شلیک پاسداران هم دیگر توان خاموش کردن آن را ندارد. این خشم و کینه انقلابی قطعا در آیندهیی نزدیک دامان سپاه و حکومت را خواهد گرفت. در صحنههای رویارویی هم در سراوان و هم در کوهستک دیدیم که نیروهای حکومتی به دلیل تغییر تعادل قوای بین مردم و حکومت، توان ایستادگی در برابر مردم را ندارند. آنان ناچار هستند که از شهرهای مجاور یا استانهای مجاور نیرو بیاورند. اما وقتی اعتراضات از حالت محلی خارج شود و سراسری شود، دیگر امکان جابجایی نیروی هم برای خامنهای وجود ندارد. در آن صورت برد با همین مردم خشمگین است.