وقتی مردم قهرمان سازی های حکومتی را پس می زنند، حبیب رمضانخانی

امروز ۲۹ اسفندماه، سالگرد تصویب ملی شدن صنعت نفت است که با نام دکتر مصدق مزین شده است. در مورد جنبه های مختلف این کار سترگ، بسیار تحلیل ها رفته است، در این مطلب می خواهیم فراتر از نگاه حاکمیتی، نگاه مردمی به این قهرمانان را داشته باشیم.

 

حبیب رمضانخانی

امروز ۲۹ اسفندماه، سالگرد تصویب ملی شدن صنعت نفت است که با نام دکتر مصدق مزین شده است. در مورد جنبه های مختلف این کار سترگ، بسیار تحلیل ها رفته است، در این مطلب می خواهیم فراتر از نگاه حاکمیتی، نگاه مردمی به این قهرمانان را داشته باشیم.

دکتر مصدق به دلیل گرایشات و رویکرد خود و نقشی که جبهه آزادی در انقلاب و جایگاه آن سال های حکومت داشت، از همان ابتدا مورد قهر حاکمیت واقع شد. حاکمیت در کتاب های درسی و در روایت رسانه های انحصاری خود، سعی در کم رنگ کردن نقش و جایگاه دکتر مصدق، به دلیل تأثیرگذاری بالا نزد مردم، داشته است. حاکمیت بی شک نمی توانست مبارزات ملی شدن نفت را چون پروژه راه آهن شمال به جنوب رضا شاه تحریف کند و به خیال خود از شرش رها شود. در نتیجه بهترین راه کم کردن نقش دکتر مصدق، برکشیدن بدیل و رقیبی برای او بود تا با قهرمان سازی و خلق رقیب، روایت مورد علاقه خود را برجسته کند.

آیت اله کاشانی گزینه مناسبی بود که از نظر گرایش فکری و لباس مطلوب ایشان بود. در نتیجه فراتر از نقش کاشانی در جریان ملی شدن، در کتاب های درسی و رسانه های انحصاری خود تا توانستند نقش ایشان را پررنگ و دوراندیش قلمداد کردند. در این راستا بسیاری اماکن و جایگاه به نام او مزین و از دکتر مصدق دریغ کردند. ولی نتیجه چه شد؟

دکتر مصدق روز به روز در دل مردم از دو جهت جاودانه تر شد؛ یکی به خاطر وطن دوستی و نداشتن نمونه هایی چون خود که امروز به شدت به آن نیاز داریم و دوم به خاطر مخالفت مردم با حاکمیت و مبارزه منفی، گرایشات به ایشان مضاعف شد.

این رویه خاص دکتر مصدق نیست و نشان می دهد هر جا حاکمیت خواسته بر حسب منافع و علایق خود قهرمان سازی کند، مردم آن را پس زده و رد شده اند. امروز کمتر فردی هست که نام شیخ فضل الله نوری را بر مکان و جایگاهی رویت نکرده باشد، ولی در بین مردم اقبالی ندارد و حتی در روایت مردمی گاهی نماد تحجر قلمداد می شود.

در دوران جدید نیز ما همچنان این نگاه مردمی را شاهد هستیم. کافی است نگاهی به هنرمندان، ورزشکاران منتسب به همراهی با حاکمیت نظری بیفکنیم. آقای علیرضا افتخاری تا زمانی که در آغوش احمدی نژاد قرار نگرفته بود، بسیار محبوب بود. ولی بعد از آن قضیه چه بر ایشان رفت! بازیگران فیلم قلاده های طلا چه اقبالی بین مردم دارند؟ امروز جایگاه ورزشکارانی چون حسین رضا زاده، آرش میراسماعیلی و مهدی ترابی را با جایگاه علی دایی، علی کریمی و وریا غفوری در بین مردم مقایسه کنید! کدام بیشتر رسانه داشته و دیده می شود و کدام محبوب و مورد اقبال مردم است؟

در همین راستا حاکمیت سال ها تلاش کرد روایت خود از مناسبت ها و جشن ها را با چاشنی اهداف ایدئولوژیک خود به خورد مردم دهد. مثلا سال هاست می خواهد با جایگزینی نام چهارشنبه آخر سال به جای چهارشنبه سوری، عید سال نو رو به جای نوروز، روز طبیعت را به جای سیزده به در، این مناسبت های ملی را از ریشه و اصل خود دور کرده و بی اعتبار سازد. در مقابل روی جشن های عمدتا مذهبی و مورد علایق خود مانور داده و کلی هزینه و نیرو بسیج کرده است. ولی امروز کدام مقبولتر و مورد استقبال بیشتر مردم است!

مردم قهرمانان خود را دارند. با روایت های خود که برخاسته از علایق و گرایشات خودشان است. قهرمانانی که بزرگترین امتیاز آن ها جانب مردم بودن و گاهی دوری از قدرت و امتیازات آن است. بیشتر موارد ذکر شده در بالا، اگر امروز پس زده می شوند، به دلیل شائبه وابستگی به قدرت و در جهت اهداف حاکمیت امروز و دوری از مردم است. قهرمانان حاکمیتی همیشه روی جلد و صفحه رسانه های حاکمیتی است، اما آنچه در نهایت جاودانه می شود و قهرمانان واقعی و ماندگار، آنی است که در دل مردم جا دارد.

 

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»