کوتاه هم که نیایی، ما مردم خودمان داریم یکییکی میمیریم.
جناب حکومت جمهوری اسلامی
سلام؛
همین ابتدای نامه میخواهم بگویم ما خودمان یکییکی داریم میمیریم، پس اگر بنا را بر کشتن ما گذاشتهای، میتوانی رهایمان کنی، خودمان از غم و غصه، از نداری و بینانی، از بیکاری و فقر، از فشارهای عصبی، از آلودگیهای هوا، از بیپولی و از تحریم میمیریم، حالا از کمبود بلایا، کرونا هم اضافه شده و اگر از مصیبتهای قبلی جان به در بریم دیگر مرگهایمان تضمینشده است، پس بدنامی کشتن ما را برای خودت نگه ندار.
اما قضای روزگار بر آن است که تو هم رهایمان نکنی و راه چهلسالهی خود را که میدانی به خطا رفتهای باز ادامه دهی. ما دلمان برای خودمان میسوزد که این تاریخِ زندهباد مردهبادها و مرگبرها چه سایهی شوم مرگآوری بر سر ما مردم گسترده که انگار خیال رفتن هم ندارد.
ما در این سالها با اوج گرفتن تورمها از اندک درآمدهایمان نیز سلبِ کاربری شده و به خودمان که میآییم اگر از بختیاریمان شغل و کاری داشته باشیم اندک آوردههایمان که میخواستیم پسانداز کنیم با چشمبرهمزدنی به سکههای عهد دقیانوس بدل شده و کسی در بازار از ما نمیستاند؛ بیخود نیست که فکر میکنیم اصحاب کهف شدهایم و هر صبح از خواب سیصد و نه ساله برخاستهایم که از قیمتها سر درنمیآوریم.
ما هم برای خودمان آدمی هستیم و میفهمیم که آمریکا زورش زیاد است و تحریم کرده و پولی در بساط نیست؛ شاید ما هم دلمان بخواهد سر تعظیم و تسلیم پیش آنها فرود نیاوری، اما دلمان نمیخواهد ملک و مملکت را به چین و روسیه هم بسپاریم. بهتر است به جای همهی آنها، در برابر مردم سر تسلیم و تعظیم فرود آوری.
راهش این است که دزدهای سر گردنه را اعدام نکنی که اعدامشان برای ما نان نمیشود، راه دزدی را ببند و دستِ دزدهای اصلی را کوتاه کن و پول مردم را به مردم بازگردان. دست از اعدام و حبس و حصر و ارعاب و خاموش کردن صدای انتقاد و اعتراض بردار؛ با ما به از این باش که با خلق جهانی؛ ما مردمیم که اگر نبودیم تو هم اینگونه بر سریر قدرت ننشسته بودی.
اینکه یک مادر را در زندان از صحبت با فرزندانش محروم کنی چه حاصلی دارد جز خسران؟ اینکه هر صدای مخالفی را متهم کنی به اقدام علیه امنیت ملی چه سودی دارد جز وضعیت فعلی؟ امنیت ملی چیست وقتی که ملت از دست تو امنیت نداشته باشند؟
میخواستم بگویم کوتاه هم که نیایی، ما مردم خودمان داریم یکییکی میمیریم؛ همین.
امضا: یک روزنامهنگار خانهنشین