بازگشت آمریکا و جمهوری اسلامی به برجام بی‌فرجام تقریباً قطعی است، اما نه به این زودی! محمد محبی

برجام در اوج سلامت خود هم خیری برای ایران و ایرانی نداشت، الآن که یک بیمار در وضعیت کما است! و این مرده متحرک در صورت احیا هم خیری نخواهد داشت، و فقط به افزایش عمر جمهوری اسلامی، و خفت و خواری بیشتر برای ایران و ایرانی منجر خواهد شد.

محمد محبی

دموکرات‌های کاخ سفید و تیم جدید سیاست خارجی آمریکا، انگیزه و علاقه زیادی برای بازگشت به برجام دارند. به دو دلیل عمده، نخست، محقق‌کردن یکی از وعده‌های انتخاباتی جو بایدن، و دوم، استفاده از مکانیسم‌های حقوقی پیش‌بینی‌شده در برجام برای مهار جمهوری اسلامی.

اما آمریکایی‌ها عجله زیادی هم ندارد، چون این جمهوری اسلامی است که مجبور است به بسیاری از شروط آمریکا تن در دهد. طبق گزارش جدید صندوق بین‌المللی پول که هفته پیش منتشر شد، ذخایر ارزی قابل دسترس جمهوری اسلامی، به زیر چهار میلیارد دلار سقوط کرده است. این رقم در سال ۲۰۱۸ به رقم ۱۲۳ میلبارد دلار هم رسیده بود. در عین حال کل ذخایر ارزی جمهوری اسلامی، به کمتر از چهل میلیارد دلار رسیده است، که ۳۶ میلیارد دلار آن مسدود است. جنبه کمیک‌تراژیک قضیه این‌جاست که، به گفته عبدالناصر همتی، رییس کل بانک مرکزی، دولت، معادل بخشی از این دارایی‌های مسدود شده را به صورت ریال از بانک مرکزی اخذ و به قول معروف پیش‌خور کرده است. یعنی اینکه، دولت ارزهای بلوکه شده‌اش را به بانک‌مرکزی فروخته و معادل آن پول چاپ کرده است! لذا اگر همه این دارایی‌ها هم آزاد شوند، عملاً پول چندانی برای مهار معضلات اقتصادی در دست نخواهد بود.

همچنین بدهی خالص دولت جمهوری اسلامی در آستانه رسیدن به رقم بی‌سابقه ۲۴۰ میلیارد دلار، یعنی نزدیک به ۳۶ درصد کل تولید ناخالص داخلی است. بیش از چهل درصد هزینه‌های جاری و عمرانی دولت از راه استقراض تأمین می‌شود، و ادامه این روند تقریباً غیرممکن است.

جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین و شکننده‌ترین وضعیت و موضع ممکن قرار دارد، لذا آمریکایی‌ها سعی دارند با اخذ بیشترین امتیاز از آن و دادن کم‌ترین امتیاز به برجام برگردند. تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم در نطنز، یکی از موضوعات پیچیده در مذاکرات بود که ظاهراً با خرابکاری‌های یک سال اخیر، صدمه جدی به آن وارد شده است. بسیاری به غلط فکر می‌کنند که اسرائیل برای ضربه زدن به مذاکرات این عملیات را انجام داده است، اما این عملیات، احتمالأ بخشی از پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل برای اختلال در برنامه‌های هسته‌ای جمهوری است. این پروژه نزدیک به بیست سال است که پیگیری می‌شود. در این مورد مطالعه کتاب State of War: The Secret History of the CIA and the Bush Administration نوشته جیمز رایسن، بسیار مفید است. گفته می‌شود که جان بولتون معاون کنترل تسلیحات وزارت خارجه آمریکا در زمان بوش پسر، یکی از معماران این پروژه است. البته دولت اسرائیل مخالف بازگشت عجولانه آمریکا به برجام است و احتمالاً برای اختلال در روند مذاکرات، دست به تحرکاتی فراتر از پروژه‌های مشترک خود با آمریکا خواهد زد.

در چند روز اخیر خبرهایی مبنی بر تدوین یک پیش‌نویس توافق در مذاکرات وین به گوش می‌رسد. اما قرار است چه نوع توافقی حاصل شود؟! رهبر جمهوری اسلامی به‌طور صریح گفته که آمریکا باید تمام تحریم‌ها را بردارد و ما رفع تحریم‌ها را راستی‌آزمایی می‌کنیم و آنگاه به تعهدات برجامی برمی‌گردیم. آمریکا اما پیشنهاد رفع گام‌به‌گام تحریم‌ها را داده است و حاضر نیست همه تحریم‌ها را یک‌جا لغو کند.

علی خامنه‌ای، مجوز اعزام تیم مذاکره‌کننده به وین را در ماه‌های پایانی دولت روحانی صادر کرد تا این تیم آخرین تلاش‌های خود را انجام دهد. در این مذاکرات، آمریکایی‌ها، چندین بسته پیشنهادی حداقلی و متوسط و حداکثری را ارائه کرده‌اند، برطبق گزارش مجله تایم، ظاهراً یکی از بسته‌ها برای جمهوری اسلامی اندکی جذابیت دارد، در این بسته، در قبال بازگشت جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی و توقف غنی‌سازی بیست درصدی و شصت درصدی، آمریکا حدود یک‌سوم از ۱۶۰۰ تحریمی که زمان ترامپ وضع شده است را لغو می‌کند، تمام ۳۶ میلیارد دلار ذخیره ارزی مسدود شده جمهوری اسلامی را آزاد می‌کند، به شرطی که از طریق یک حساب بین‌المللی و با نظارت وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا و به تدریج در اختیار سران جمهوری اسلامی قرار گیرد تا خرج دولت در آستانه ورشکستگی جمهوری اسلامی شود. همچنین مقداری از تحریم‌های نفتی لغو می‌شوند و چند کشور از جمله کره و ژاپن می‌توانند با نظارت آمریکا، از جمهوری اسلامی نفت بخرند و پول حاصل از آن هم با نظارت آمریکا در اختیار جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد. ظاهراً این بسته، اوج نرمش دولت بایدن است و بیشتر از این حاضر به امتیازدهی نیست.

آیا جمهوری اسلامی، این بسته را خواهد پذیرفت؟ آمریکایی‌ها معتقدند که جمهوری اسلامی نهایتاً تا پایان سال ۲۰۲۱ مجبور به پذیرش این بسته و یا بسته‌ای مشابه آن خواهد شد، حالا هرکسی و هر جریانی که کنترل قوه مجریه را به دست بگیرد مهم نیست، چون سران جمهوری اسلامی برای ادامه حیات خود به پول نیاز دارند.

سران ایالات متحده آمریکا هم تقریباً فهمیده‌اند که چیزی تحت عنوان «میانه‌رو» و «تندرو» در ساختار جمهوری اسلامی محل چندانی از اعراب ندارد، و این خامنه‌ای و اعضای هسته سخت قدرت هستند که تصمیم‌گیرنده نهایی خواهند بود، لذا فریب دستگاه پروپاگاندای ظریف و روحانی را نخواهند خورد. آن‌ها فهمیده‌اند که خامنه‌ای و هسته سخت قدرت، به برنامه هسته‌ای به مثابه ابزاری برای باج‌خواهی از غرب نگاه می‌کنند، و در این مورد حاضر به معامله هستند اما در مورد نیروی موشکی و پروکسی‌های منطقه‌ای، به راحتی حاضر به معامله نیستند.

اصولاً کسی که باندهای جمهوری اسلامی را به «تندرو»! و «میانه‌رو»! تقسیم می‌کند، یا کودن است و یا شارلاتان. این تقسیم‌بندی زمانی معنا دارد که سیستم حقوقی روشمندی در کشور وجود داشته باشد و جریان‌های مختلف سیاسی با کسب قدرت مشروع، توان تحقق وعده‌های خود را داشته باشند. در جمهوری اسلامی، اگر خامنه‌ای و هسته سخت قدرت اراده کنند، هر توافقی با هر کشوری محقق می‌شود، لذا جناح‌بندی و ایجاد فضای دوقطبی بلاموضوع است و دیگر نباید در این زمین بازی کرد. این جناحی که عده‌ای آن را «میانه‌رو»!! معرفی می‌کنند، توان رفع حصر و رفع ممنوع‌التصویری رهبران خود را هم ندارند، توان تحقق وعده‌های انتخاباتی خود در حد تحقق وعده پخش ربنای استاد شجریان در لحظات افطار ماه رمضان را هم ندارند، و عملاً تبدیل به دریوزه‌های استخوان‌های سفره انقلاب شده‌اند، پس چطور می‌توانند در انتخابات وعده‌ای برای مسایل حساس امنیتی و دیپلماسی بدهند؟!

گمان بنده این است که، در دو ماه آینده، با تزریق و انتشار اخباری مثبت درباره چشم‌انداز مذاکرات اندکی جو بازارهای ارز و سرمایه و … را تغییر داده و عده‌ای را تشویق به حضور در انتخابات کنند. اما توافق جامع در این دو ماه بسیار بعید است. اگر جواد ظریف بتواند تا هفته سوم اردیبهشت ماه به یک توافق اولیه برای تدوین نقشه راه جهت احیای برجام دست یابد، تقریباً می‌توان علی لاریجانی را رییس‌جمهور آینده جمهوری اسلامی دانست. خامنه‌ای هم احتمالاً ظریف را به کمپین علی لاریجانی خواهد فرستاد تا در دولت بعدی آن نقشه راه را عملی کنند. ظاهراً ترکیب لاریجانی-ظریف در قضایای تفاهم‌نامه همکاری ۲۵ ساله با چین جواب داده است و شاید خامنه‌ای بخواهد این ترکیب را برای مذاکرات جامع با غرب هم بفرستد. احتمالاً در این سناریو، تغییراتی در تیم ظریف در وزارت خارجه هم رخ خواهد داد و از آن‌جا که ظریف وفاداری و تعهدی به هیچ‌کدام از جناح‌ها ندارد، به راحتی با این تغییرات کنار خواهد آمد. اما اگر تا همان هفته سوم اردیبهشت (یعنی موعد ثبت‌نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری)، هیچ نقشه راهی تدوبن نشود، شانس افرادی چون ابراهیم رئیسی، سعید جلیلی و سعید محمد برای ریاست‌جمهوری افزایش خواهد یافت. قالیباف احتمالاً هیچ شانسی ندارد او در هر دوره یک پاشنه آشیل دارد. پاشنه آشیل این دوره او، عیسی شریفی است. و گمان نمی‌رود که در این دوره وارد گود انتخابات شود و احتمالاً به تمدید ریاست خود بر مجلس بسنده خواهد کرد. در صورت ریاست‌جمهوری افرادی چون رئیسی، محمد، جلیلی و امثالهم احتمالاً جمهوری اسلامی در اواخر سال جاری، زیان‌بارترین بسته پیشنهادی آمریکا را خواهد پذیرفت.

وضعیت ملت و میهن ما هم طبق معمول به سمت پس‌رفت و قهقرا پیش خواهد رفت، طبیعی هم هست، تا زمانی که جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه می‌دهد، وضع به همین منوال خواهد بود. برجام در اوج سلامت خود هم خیری برای ایران و ایرانی نداشت، الآن که یک بیمار در وضعیت کما است! و این مرده متحرک در صورت احیا هم خیری نخواهد داشت، و فقط به افزایش عمر جمهوری اسلامی، و خفت و خواری بیشتر برای ایران و ایرانی منجر خواهد شد. تا زمانی که جمهوری اسلامی زنده است، ایران و ایرانی، از حق زندگی نرمال، حق توسعه، حق ارتباط آزاد با جهان و بهره بردن از دستاوردهای دانش بشری، و از بسیاری از حقوق دیگر محروم خواهد ماند. چون جمهوری اسلامی، یک نظام نرمال نیست و نمی‌خواهد و نمی‌تواند که یک نظام نرمال در محیط بین‌المللی شود. جمهوری اسلامی یک شر مطلق است و حیات آن در شرارت آن است. با شرارت از دنیا باج‌خواهی می‌کند، در بدترین زمان ممکن، امتیازهای بزرگ می‌دهد، ثروت و جایگاه ایران و ایرانی را بر باد می‌دهد، و در مقابل تکه استخوانی از دنیا دریافت می‌کند. و در این وسط شاید درصدی از آن تکه استخوان به‌طور تصادفی نصیب بخشی از ملت ایران هم می‌شود. بدبختی این‌جاست که روزبه‌روز هزینه‌های برخورد با شرارت‌های جمهوری اسلامی هم در حال کاهش است، و شاید در آینده، همان تکه‌استخوان هم نصیبش نشود!

این خفت و خواری شایسته ایران و ایرانی نیست!

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»